eitaa logo
یاران امام زمان عجل‌الله
3.6هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
20.9هزار ویدیو
18 فایل
راه ظهورت را بستم ..... قبول اماخدا را چه دیدی شاید فردا حر تو باشم مدیر @Naim62 ( مدیر سوالات مذهبی سیاسی و انگیزشی👈 @Sirusohadi ))
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃میرسدبانگ اذانـ🕌 🌷🍃بازمــرا میخوانے 🌷🍃تادهی 🌷🍃این دلِ بے حوصله را سامانے 🌷🍃بارالها 🌷🍃تـوهمانی که درهرنفسے 🌷🍃بهترازمن 🌷🍃همه احوال مــرا میدانی 🌷🍃حی علی الصلاه 🌷🍃التماس دعای فرج
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
🕯🥀🍂 🥀 کاش می‌شد که شبی در حرمت سر می‌شد شب جمعه اگر هم بود، چه بهتر می‌شد شب بود و هوای کربلا عالی بود در مصرع قبل جای ما خالی بود شب جمعه‌ است هوایت نکنم میمیرم💔 🥀 🕯🥀🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
دل هوای دیدنت در کربلا دارد حسین قتلگاهت بوی عطر انبیا دارد حسین کاروانی را بدیدم تشنه لب در نینوا ذکر احمد زیر لب بر لب دعا دارد حسین ما مروّح‌ گشته‌ ایم از رخت اصحابان او عطر کعبه خوش شمیم است از منا دارد حسین کوفی و بر عهد و پیمان؟ یاعجب از حیله‌ ها اهل کوفه مردمانی بی‌ وفا دارد حسین طفل شش ماهِ چه می‌ داند در آغوشِ پدر کآخرین آغوش فرزند از خدا دارد حسین بوی گل آید ز هفتاد و دو تن از عاشقان نینوا چون لاله‌ زار است و عزا دارد حسین آب خود با دشمنان تشنه قسمت می‌ کند عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین روز تاسوعا همان یوم الوداع دلبر است دستِ عباسِ علی از تن جدا دارد حسین ظهر عاشورا زمان سروری بر نیزه‌ هاست تلِ زینب در عزا شور و نوا دارد حسین کودکانش بی‌ امان و خیمه‌ ها در بند شمر خود ببین چه دشمنانی بی‌ حیا دارد حسین دیده‌ ی (آذر) به خون آمد چنین از ماجرا که در این عزلت عزایی بی‌ ریا دارد حسین نوشته‌ای برای عزیز دل‌ها حسین ابن علی(ع) ‌ ‌ ‌ ‌  ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
⚡️تلنگر⚡️ ☝️ای انسان دیر یا زود ... همین دست ... 🖐 همین پا ... 👣 همین چشم ... 👁 کنار ترازوی ⚖️ عدالت خدا بر علیه تو گواهی میدهند 💢 پس مواظب اعمالت باش 💢 🍃🌸🍃
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
👌🖤 _دلا این عالم فانی به یک ارزن نمـی‌ارزد _به دنیـا آمدن، بر زحمت رفـتن نمـی‌ارزد _اگر صد سال در دنیـا همـه شهـد و شِکـر نـوشی _به آن یک ساعتِ تلخـیِ جان کندن نمـی‌ارزد _اگر بر فرش ایـوان، تکیـه‌گاه سازی شب و روز _به خشت زیـر سر، اندر لحـد خفتـن نمـی‌ارزد _هـزاران سال اگر بر تخـت عـود بنشیـنی _به آن یک لحظه در تابـوت خـوابیدن نمـی‌ارزد _اگر ملک سلیـمان را رسد بهـرت به آسانی _به مار و مـور و عقرب هـم‌قرین گشتـن نمـی‌ارزد
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 شب جمعه شب زیارتی حضرت علیه‌السّلام 🔹️اَلاَمان مِنَ النّار لِزُوّارِ الحُسین فی لِیلَة الجُمُعة... 🤲صلی الله علیک یا اباعبدالله 🤲صلی الله علیک یا اباعبدالله 🤲صلی الله علیک یا اباعبدالله 🌺اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰاعَبْدِالله 🌺وَ عَلَی الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ 🌺عَلَیکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً 🌺ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ 🌺وَلاجَعَلَهُ‌اللهُ آخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ 💎اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ عليه‌السَّلام 💎وَ عَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليه‌‌السَّلام 💎و عَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ عليه‌السَّلام 💎وَ عَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْنِ
السلام علیک یا ابا صالح المهدی سلام ای همه اَم، تمام دلم سلام ای که به ،سرشته آب و گلم سلام حضرت دلبر، بیا و رحمی کن به پاسخی بنوازی تو قلب مشتعلم.. امام خوب زمانم هر کجا هستید با هزاران عشق و ارادت سلام السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ 🌼 تعجیل در ظهور مولا صلوات اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷🌷🌷🌷🌷 🌺🌴🌺🌴🌺🌴 ابا صالح التماس دعا 🤲 🌺🌴🌺🌴🌺🌴
🍃🌷🍃 🌷 🔴اتفاقی جالب در تفحص یک شهید. ⭕️شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد .... 🌹شهید سید مرتضی دادگر🌷 ⭕️می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران..... ⭕️علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.... ⭕️یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.... ⭕️یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه.... تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم.... ⭕️با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.... ⭕️ بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد.... 🌹شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... ⭕️استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم..... ⭕️قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.... ⭕️با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.... ⭕️"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم.... ⭕️دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... » ⭕️وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده... ⭕️لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم : ⭕️بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟ ⭕️وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.... ⭕️جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ ⭕️همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات.... کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟ ⭕️نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم.... 🌹شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... وسط بازار ازحال رفتم... ⭕️ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون 🌹 🌷 🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه ست ، شادی روح همه اموات و همه شهدا فاتحه و صلواتی قرائت بفرمایید.🥀 🍃شهید زین الدین (ره) : هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند شهدا هم اورا نزد اباعبدالله (ع)یاد می کنند.🌹