1_963367963(2).mp3
8.65M
اگرهمگی یکدل ویک صدابرای ظهوردعاکنیم🌸
قطعاامرشریف ظهورمحقق خواهدشدقرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور....
#به رسم وفای هرشب بخوانیم دعای سلامت وفرج حضرت💌
🌺بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#امام_زمان_عج
دعای سلامتی آقاامام زمان عج
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
#قرائت_هر_شب_دعای_فرج_به_نیت_ظهور
#دعای_فرج
💢پارت پنجاه ویک
💢تاوان یک گناه
💢ارسالی از اعضا( مهدا)
_پاهاشو باز کنید تا بریم ببینیم چه خبره
نرگس و عشرت پوراندخت پچ پچ کردن و خندیدن
_ها کدوم لباس ها رو باید می شستی نشستی؟؟ها بگو
پاها خیلی درد میکرد دوتا از کارگرها دستهامو گرفته بودن از درد نمی تونستم راه برم از پاهام خون میومد
_چرا نمیگی؟؟اها
_خان این لباس ها بود
_ساکت خودش بگه
_خان این لباس ها رو شستم این لباس هارو نتونستم وقت نشد باور کنید تنبلی نکردم
_دورغ می گه خانزاده این لباس ها کار چند نفره
_ساکت طاهره دروغ که نمی گی؟؟
_نه خان به جان خودم راست میگم
نرگس گفت رعیت دروغ گو یعنی تو اینقدر لباس شستی؟؟
_قسم می خورم که من شستم این لباس هارو
_صغری این لباس ها رو تا شب میشوری نشستی صبح زود فلکت می کنم
_خانزاده
_سعید مامان معلوم هست چی میگی؟؟
_وقتی خودش نتونه پس از کسی نباید توقع داشته باشه تند بشور
_خانزاده تو رو خدا نمی شه این همه لباس رو تنهایی شست
_چطور طاهره تونسته این قدر بشوره تو نمی تونی روی حرف من حرف نباشه
_چشم خان
_نفهمم کسی کمکش کرده
_چشم خان
_طاهره رو هم ببرید تا استراحت کنه و زخم پاهاشو ببنید
_چشم
ادامه دارد....
💢پارت پنجاه ودو
💢تاوان یک گناه
💢ارسالی از اعضا (مهدا)
_سعید چرا این قدر به این دختره اهمیت میدی ؟؟خوبه قیافه ای هم نداره
_قضیه این دختره نیست نباید هرکی هرکار دلش خواست بکنه وگرنه سنگ رو سنگ بند نمیشه دورغ می گم خان؟؟
_نه درسته خانم میشه تنها مون بزارین؟
_باشه نرگس پاشو بریم پدر و پسر رو تنها بزاریم
_چشم
در رو بستند و رفتن خان اشاره کرد ببین پشت در گوش وانیستاده باشن
در رو باز کردم مامان و نرگس که توی راه رو بودن با دیدن من رفتن فهمیدن نمی توانند فال گوش بمونن
رفتم تو و در رو بستم
_من پدرتم سر من رو نمی تونی شیره بمالی بگو قضیه چیه؟؟
_هیچی نرگس میگن نحسی بهش افتاده تا زن دوم نگیرم بچه دار نمیشه منم می خوام زن دوم بگیرم
_اگه زن دوم باشه که دختر سلیمان رو برات می گیرم که پول دار هم هست چرا این دختره لاغر مردنی که قیافه هم نداره
_شما مخالفین؟؟
_یه مدت صیغه ش کن
_هرچه شما بگین خان
خان خندید گفت اصلا به بابات نرفتی زن های من رو ببین سلیقه خودتم ببین
_دیگه شما خان هستید خوش سلیقه هم هستید
_زبون نریز معلومه که صبرت تموم شده که جلوی نرگس بغلش می کنی و ....
از خجالت سرم رو پایین انداختم پس خان همه چیز رو میدونست
_ها خجالت کشیدن هم بلدی
بلند خندید
_اجازه بدین برم
_ها بگو خودم درستش می کنم
_سلام خانم چی شده الان من رو خبر کردین ؟؟
_بیا ببینم تو که طالع بینی که دعا بده پسرم زن دوم از سرش بیفته
_پیشونت میگه بجای اینکه نحسیت برطرف بشه آه کسی بد جور افتاده تو زندگیت ها
_اسم اون دختره رو نیار که دلم میخواست با میله داغ تمام بدنش رو کبود کنم
ادامه دارد....