eitaa logo
یاران امام زمان عجل‌الله
3.6هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
20.8هزار ویدیو
17 فایل
راه ظهورت را بستم ..... قبول اماخدا را چه دیدی شاید فردا حر تو باشم مدیر @Naim62 ( مدیر سوالات مذهبی سیاسی و انگیزشی👈 @Sirusohadi ))
مشاهده در ایتا
دانلود
💔به سیدشهیدان خدمت شهید سید ابراهیم رئیسی نبینم آنکه صدای تو در حصار بیفتد عبای خاکی‌ات ای مرد یک کنار بیفتد کنار نام تو ای سید سترگ زمانه چه خوب شد که شهادت به‌افتخار بیفتد نه خستگی به تو روی آورد نه عجز و تباهی هر آنچه هست در اینجا به اختیار بیفتد؛ که نان به سفره مردم رسیده باشد و هر روز در این زمین‌وزمان دست‌ها به کار بیفتد درست لحظه بارانی دو چشم تو دردی است که پای کودک آن دورها به خار بیفتد تو را به آتش و مه در سوادِ کوه کشیدند مباد آنکه خلیلِ نجیب از اعتبار بیفتد نشسته‌ای به فراسوی جمعه‌های توسل که چشم‌هات به جولان آن سوار بیفتد - | شـــعر ♥️
بدونِ خواب و اوقات فراغت جوانی داد...خدمت کرد و خدمت برای سیّدِ زحمتکشِ ما رقم خورد استراحت با شهادت! - | شـــعر ♥️
کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان کاش بیدار شوم، اول اخبار تو باشی سرزده، سر زده باشی به دو تا شهر و دهستان رفته باشی سفر خارجه و زود بیایی بروی باز به محروم‌ترین نقطۀ ایران با عبای گِلی و عینک و عمامۀ خاکی پای درد دل مردم بنشینی کف میدان! -زاهدان- تا به کسی خسته نباشید بگویی یا کلنگی بزنی مدرسه‌ای را به مریوان... :: کاش بیدار شوم، زائر مشهد شده باشم شب میلاد رضا باشد و خوش باشم و خندان کاش بیدار شوم، زیرنویس خبر امشب فقط از باد بگوید، فقط از بارش باران 🖤🖤🖤🖤🖤🖤😭😭😭
تو را که با صفایی می‌شناسند شهیدان خدایی می‌شناسند تو را در جاده‌ی خدمت به مردم بهشتی و رجایی می‌شناسند - | شـــعر ♥️
12.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو ای صدهزار جان گرامی فدای تو رفتی به پاس حُرمت کعبه به کربلا شد کعبهء حقیقی دل، کربلای تو اجر هزار عمره و حج در طواف توست ای مروه و صفا به فدای صفای تو با گفتن «رضاً بقضائک» به قتلگاه شد متحد، رضای خدا با رضای تو تو هر چه داشتی به خدا دادی ای حسین فردا خداست جل جلاله جزای تو
💞 ❣🍃الهی بی پناهان را پناهی به سوی بی پناهان کن نگاهی ❣🍃چه کم گردد ز سلطان گر نوازد گدایی را ز رحمت،گاهگاهی ❣🍃مرا شرح پریشانی چه حاجت که بر حال پریشانم گواهی ❣🍃الهی تکیه برلطف تو کردم بجز لطفت ندارم تکیه گاهی ❣🍃دل سرگشته ام را راهنما باش که دل بی رهنما افتد به چاهی ❣🍃نهاده سر به خاک آستانت گدایی دردمندی بی نوایی ❣🍃تهیدستی که از اشک ندامت ز پا افتاده از بار گناهی ❣🍃گرفتم دامن بخشنده ای را که بخشد از کرم کوهی به کاهی ❣🍃رحیمی چاره سازی بی نیازی کریمی،دلنوازی، دادخواهی ❣🍃خوشا آنکس که دارد با تو پیوند خوشا آن دل که دارد با تو راهی ❣🍃ز نخل رحمت بی انتهایت بیفکن سایه بر روی گیاهی ❣🍃به آب چشمه لطفت فرو شوی اگر سر زد خطایی ،اشتباهی ❣🍃مران یا رب ز در گاهت تو ما را پناه آورده سویت بی پناهی
زندگی را ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ می گیرد ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
زندگی کلبه ی دنجی است که در نقشه خود دو سه تا پنجره رو به خیابان دارد گاه با خنده عجین است و گهی با گریه گاه خشک است و گهی شر شر باران دارد زندگی مرد بزرگی است که در بستر مرگ به شفابخشی یک معجزه ایمان دارد
حدیث کساء که بصورت شعر نوشته شده است.   تقدیم به شما محبان اهل بیت که عاشق این خاندان معظم ومعزّز هستید،لطفا تا انتها با تأمل وتفکر بخوانید لذت می‌برید و بیشتر پی به ارزش معنوی حدیث شریف کساء می‌برید. این حدیث آمد زِ زهرای بتول ، فاطمه؛ صدیقه بنت الرسول  ، روزی آمد خانه ما مصطفی  ، گفت با حالی شبیه اِلتجا  ، ضعف دارم جان بابا دخترم  ، پهن کن بابا عبایی بر سرم ، آن عبایی را که دارم از یمن ، آن عبا بر من بکش ای مُمتَحَن ، گفتمش بابا بلا دور از شما ، در پناه مهر و الطاف خدا ، من کشیدم آن عبا بر روی او ، یک نظر کردم به ماه روی او ، صورتی زیبا تر از قرص قمر ، روشن و زیبا ؛نکوتر از سحر ، ساعتی بگذشت و آمد مجتبی ، گفت ای مادر سلام و صد دعا ، گفتمش مادر سلامم بر شما ، نور چشمم ای عزیز با وفا ، گفت مادر خانه دارد عطر گل ، هست بوی  جدّ ما ؛ختم رسل ، گفتمش ای نور چشمم بوی او ، آمده در خانه  با گیسوی او ، رفت نزد حضرت خاتم؛ حسن ، گفت بابا جان فدایت ؛جان و تن ، گفت بابا صد سلام و صد درود ، بر شما ای خاتم رب ودود ، با اجازه رفت در تحت کسا ، در کنار مصطفی شد مجتبی ، بعد از آن آمد حسین و با سلام ، گفت بوی جدّم آید بر مشام ، گفتمش ای نور چشمانم حسین ، ای عزیز فاطمه ای نور عین ، جدّتان در خانه در زیر کسا ، آمده امروز شد مهمان ما ، با اجازه رفت در زیر کسا ، در کنار مصطفی شد با حیا ، بعد از آن آمد علی مرتضی ، گفت زهرا جان سلامم بر شما ، بوی یار مهربان آید همی ، بوی جوی مولیان آید همی ، گفتم او را یار ختمی مرتبت ، صاحب خُلقِ عظیم و مرتبت ، آمده مهمان ما بابای من ، آمده مانند جان در جسم و تن ، رفت نزد احمد و گفت این سوال ، چیست رمز و راز این وقت و مجال ، با اجازه رفت در زیر کسا ، در کنار مصطفی شد مرتضی ، بعد از آن رفتم کنار اهل خود ، تا بجویم با عزیزان وصل خود ، ما همه بودیم در زیر کسا ، دست خود برداشت بابا بر دعا ، گفت یارب اهلبیتم را ببین ، بهترین خلق خدا روی زمین ، خونشان با خون پاک من قرین ، جسم و جان دارند از من با یقین ، جسمشان را  از بدیها دور کن ، قلبشان را خانه ای از نور کن ، لطف کن بر خاندانم با کَرم ، تا ابد آباد گردان این حرم ، دشمن آنها مرا هم دشمن است ، پیش چشمم جلوه اهریمن است ، هر که در دل حُبِّشان دارد به جان ، می شود محبوب من در دو جهان ، بانگ حق برخاست از عرش برین ، کای ملائک بشنوید این با یقین ، هر چه را من آفریدم در جهان ، این زمین و جمله هفت آسمان ، کوه و دریا را اگر من ساختم ، نُه فلک را اینچنین پرداختم ، هر چه زیبائیست در شمس و قمر ، ظلمتِ شبها و نور در سحر ، ساختم اینها به عشق مصطفی ، ساختم با مِهر این اهل کسا ، بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا ؟، صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا؟ ، بانگ حق برخاست: زهرا و پدر ، معدن ایمان و کان هر گوهر ، حیدر و فرزند پاکش مجتبی ، هم حسینِ بنِ علی در کربلا ، گفت جبرائیل ای ربّ جلی میروم من نزد زهرا و علی ، با اجازه نزد ما زیر کسا آمد و می خواند ، پیغام خدا گفت ای پیغمبر عالی مقام ، می رسانَد حق به درگاهت سلام ، هر چه که در کلّ عالم خلق شد ، از برای اهل زیر دَلق شد ، گفت از این خانواده تا ابد دور شد ناپاکی و هر فعل بد ، جسم و روح خاندانت پاک شد ، نامشان بر تارک افلاک شد ، گفت حیدر چیست رمز جمع ما ، چیست مزد راوی این وضع ما گفت هر کس نقل کرد این ماجرا ، در میان دوستان مرتضی هر غمی دارد خدا شادی کند ، بر اسیران بانگ آزادی کند مشکلات جمعشان حل می شود ، سِحر درد و غصه باطل می شود ، گفت مولا رستگارانیم ما همچنان گل در بهارانیم ما ، شیعه با این نقل می گردد سعید بهتر از این مژدگانی کس ندید ، التماس دعا اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بلبلی شیفته میگفت به گل که جمال تو چراغ چمن است گفت، امروز که زیبا و خوشم رخ من شاهد هر انجمن است چونکه فردا شد و پژمرده شدم کیست آنکس که هواخواه من است بتن، این پیرهن دلکش من چو گه شام بیائی، کفن است حرف امروز چه گوئی، فرداست که تو را بر گل دیگر وطن است همه جا بوی خوش و روی نکوست همه جا سرو و گل و یاسمن است عشق آنست که در دل گنجد سخن است آنکه همی بر دهن است بهر معشوقه بمیرد عاشق کار باید، سخن است این، سخن است میشناسیم حقیقت ز مجاز چون تو، بسیار درین نارون است ‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎
: فاضل نظری👏👏