eitaa logo
یاران امام زمان عجل‌الله
3.6هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
20.8هزار ویدیو
17 فایل
راه ظهورت را بستم ..... قبول اماخدا را چه دیدی شاید فردا حر تو باشم مدیر @Naim62 ( مدیر سوالات مذهبی سیاسی و انگیزشی👈 @Sirusohadi ))
مشاهده در ایتا
دانلود
2148626.mp3
14.02M
🍁🍂 🏴 🪔رو خاک زندون دست و پا میزنی با گریه رضا رو صدا میزنی 🪔آقا برا غمت می‌سوزم غریب و بی کسی هنوزم 🪔 🍁🪔🍂 https://eitaa.com/amamzaman3138
🍁🍂 🏴 🔗زندان مخوفی که امام موسی بن جعفر علیه السلام را در آن محبوس کرده بودند. 🪔در زیارتنامه موسی بن جعفر علیه السلام می خوانیم: 🪔السلام علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون‏ و ظُلَم‌المَطامِیر؛ 🔗سلام بر کسی که در «سیاهچال‌ها» و «تاریکی های مطامیر» شکنجه می‌شد. 🔗مطامیر جمع مطموره است و مطموره زندانی را می­ گویند که مانند چاه به گونه‌ای باشد که جای پا دراز کردن و خوابیدن در آن ممکن نباشد. 🔗و نیز به جهت این که بغداد در مجاورت رود دجله است طبیعتا زندان های زیر زمینی مرطوب ونمناک بود و تنفس در آن بسیار مشکل. 🔗سیاهچال‌های هارونیه (لعنة الله علیه) بسیار مخوف و غیرقابل تحمل بود بگونه‌ای که به‌طور مثال سه متر زمین را بصورت عمودی می کندند و بطرف راست یا چپ، سه متر افقی با ارتفاع حدود 70 سانتیمتر حفر میشد «موقع راه رفتن در این زندانها باید بصورت دُلا و خمیده حرکت کرد» و دوباره سه متر عمودی و سه متر افقی و... و همینطور ادامه داشت تا جایی که حدود 50 متر و بیشتر در زیر زمین امتداد می یافت. 🔗قسمت اصلی این زندان ها، که زندانی را در آن محبوس میکردند انتهای این زندانها بود. در انتها، زندان بصورت یک چاه بود به گونه‌ای که جای پا دراز کردن و خوابیدن در آن ممکن نبود. و به جهت این که بغداد در مجاورت رود دجله است طبیعتا زندانهای زیر زمینی مرطوب و بسیار نمناک بود؛ لذا خوابیدن همراه با مشقتی طاقت فرسا و تقریباً غیرممکن بود؛ ضمن اینکه تنفس در هوای بشدت نمور و نمناک بسیار سخت است. همچنین کوچک ترین نوری در آن راه نداشت و زندانبان سنگدل و بی رحم، با مشعل و چراغ وارد می شد. 🔗امام چه زجرهایی کشیدند تا جایی که دست به دعا برداشته، فرمودند: 🪔«یا سَیِّدِی نَجِّنِی ‏ مِنْ‏ حَبْسِ‏ هَارُونَ‏ وَ خَلِّصْنِی مِنْ یَدِهِ یَا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَیْنِ رَمْلٍ وَ طِینٍ‏ وَ یَا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ‏ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ‏ وَ یَا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشِیمَةٍ وَ رَحِمٍ‏ وَ یَا مُخَلِّصَ النَّارِ مِنَ الْحَدِیدِ وَ الْحَجَرِ وَ یَا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَیْنِ الْأَحْشَاءِ وَ الْأَمْعَاءِ خَلِّصْنِی مِنْ یَدِ هَارُون‏». 🪔یعنی: اى آقاى من مرا از زندان هارون نجات بده و از دست او رهایم کن. اى که درخت را از بین گل و شن بیرون مى ‏آورى! اى که شیر را از بین مجراى خون و سرگین خارج می‌کنى. اى که جنین را از میان رحم و مشیمه خارج مى‌کنى! اى که آتش را از آهن و سنگ بیرون مى‌آورى! اى که روح را از بین امعاء و احشاء خارج مى‌کنى! مرا از دست هارون نجات بده. 🍁 🍂🪔🍁 https://eitaa.com/amamzaman3138
🍁🍂 🏴 ، 🔗در نقلی آمده است: شخصی به نام «علی بن سُوَید» که از یاران خاص موسی بن جعفر «صلوات ‌الله‌ علیه» بوده میگوید: 🪔پولی به نگهبانان زندان دادم و شب هنگام به حضور حضرت موسی بن جعفر علیهم السلام رسیدم؛ و آن حضرت از من سوال نمودند که برای چه به اینجا آمده‌ای؟ عرضه داشتم: 🪔«دلتنگی» مرا نزد شما آورده است! سپس گفتم: ای ‌آقای من! سینه‌های‌مان به تنگ آمده زمان فرج و رهایی شما از این زندان، چه وقت فرا می‌رسد؟ آن حضرت نگاهی به من نموده و فرمودند: 🕊اَلْفَرَجُ قَريبٌ يَابنَ سُوَيد! يَومَ الْجُمُعةِ ضُحىً عَلَى الْجِسرِ بِبَغدادٍ 🕊فرج نزدیک است ای پسر سوید؛ روز جمعه به هنگام برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد … 🍁 علی ابن سُوَید گوید: از این کلام إمام علیه‌السلام نزدیک بود از خوشحالی پرواز کنم؛ 🪔از محضر آن حضرت خارج شده و به دوستانمان گفتم: مژده دهید که امام موسی بن جعفر علیه‌السلام به زودی از زندان خارج می‌شوند. 🥀 روز جمعه فرا رسید و به وقت برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد جمع شدیم، 🥀و إذًا بِجِنازةٍ يَحمِلُها أربَعةٌ مِنَ السَجّانين علىٰ دَرفةِ بابٍ لا نَعشٍ! 🔗ثلاثٌ مِنَ الْخَلفْ و واحدٌ مِنْ جَهَةِ الرأس ِ 🔗که ناگاه دیدیم چهار زندانبان، 🥀جنازه‌ای را بر روی یک تخته در، گذاشته و می‌آوردند؛ سه نفر عقب، و یک نفر جلوی جنازه را گرفته‌اند. 🔗 از آنجا که غل و زنجیر های زیادی بر دست و پای آن میّت بود، سه نفر عقب آن تختهٔ در را و تنها یک نفر جلوی آن را گرفته بود؛ به روی پُل که رسیدند، او را بر زمین نهادند 🥀و صورتش را باز کردند. 🍁علی بن سُوید میگوید: من پیش رفتم تا آن جنازه را ببینم 🥀و إذًا بِهِ سَيّدي و مَولاي مُوسَى بنِ جعفر عليه‌السلام 🍁فَلَطَمتُ وَجهي و صِحتُ: وا إماماه … وا سيّداه … 🥀که ناگهان مولا و سروَرم موسی بن جعفر علیهماالسلام را دیدم! سیلی به صورتم میزدم ‌ و فریاد می‌زدم: وا إماماه … وا سيّداه … 🕯الطریق،کاشی، ج۳ ص۵۰۵ 🕯المجالس المعصومیه، ص۲۵۲ 🪔 آهسته گذاريد روی تخته تنش را 🪔تا ميخ اذيّت نكند پيرهنش را 🪔اصلاً بگذاريد رویِ خاك بماند 🪔زشت است بيارند غلامان بدنش را 🪔اين ساقِ به هم ريخته كِتمان‌شدنی نيست 🪔ديدند روی تخته‌ی در، تا شدنش را 🪔اين مرد الهی مگر اولاد ندارد؟ 🪔بردند چرا مثل غريبان بدنش را؟! 🪔اين مردِ نگهبان كه حيا هيچ ندارد 🪔بد نيست بگيرد جلوی آن دهنش را 🪔اين هفت كفن، روضه‌ی گودال حسين است 🪔ای كاش نيارند برايش كفنش را 🪔نه پيرهنی داشت حسين، نه كفنی داشت 🪔مديون حصيرند مرتّب شدنش را 🍁 🍂🪔🍂 https://eitaa.com/amamzaman3138
🍁🧆🍂 🪔 ؟ 🍂 سندی بن شاهک «لعنت الله علیه» بعد از این که 🧆 خرماهای مسموم را در مقابل موسی‌ بن جعفر علیه‌السلام گذاشته و ایشان چند دانه از آن خرماها را تناول فرمودند، به ایشان گفت: چرا بیشتر نمی‌خورید؟! 🪔 امام علیه‌السلام به او فرمودند: 🥀حَسْبُکَ قَدْ بَلَغْتَ مَا یُحْتَاجُ إِلَیْهِ فِیمَا أُمِرْتَ بِهِ 🥀همین قدر برای تو کافی است؛ به مقصودی که تو داشتی و آن‌کس که تو را مأمور کرده بود، رسیدید! 🕯عیون المعجزات، صفحه ۹۵ ⛈ ای ابر باران زا بباران چشم نمناکم ⛈آقا چه تنها مانده در اوج فراموشی ⛈چون صاعقه لبریز از نوریم و از آتش ⛈فریاد خشم آلود دارد این سیه پوشی 🪔 🍁🪔🍂‌ https://eitaa.com/amamzaman3138
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍂 🏴 🔗 🔗السلام علی المعذب فی قعر السجون و ظلمات المطامیر 🔗سلام بر آنکه در قعر زندانها و تاریکی‌های مطامیر شکنجه میشد 🪔 🍁🔗🪔🔗🍂 https://eitaa.com/amamzaman3138
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍂 🏴 🪔«خون و شکست طاق آن ابرو خدایا 🪔چنگال زندانبان و آن گیسو خدایا» 🪔هر چند در دستان او جام بلا بود 🪔از تشنگی یکریز یاد کربلا بود 🪔 🍁🪔🍂 https://eitaa.com/amamzaman3138