eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
226هزار عکس
60.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ نمايندگي تبريك ندارد! 🔺به دنبال شناسنامه اش كه آمدند، گمان كردم مي خواهد ازدواج كند. گفتم عبدالحميد چه خبر است شناسنامه را براي چه مي خواهي؟ مي خواهي داماد شوي؟ خنديد و گفت:" نه مادر چند تا از علماي مشهد با من صحبت كردند كه نماينده شدن براي تو واجب است." وقتي هم مردم مشهد به او راي دادند و به خانه آمد، خواهرش رفت جلو و گفت:"مباركه داداش" رو كرد به دخترم و گفت:"نمايندگي يعني مسووليت، تبريك نداره! ═════🇮🇷═══
داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم، دستی به شانه ام زد. سلام و عليك كرديم. نگاهی به آسمان كرد و گفت« علی ! حيفه تا موقعی كه جنگه شهيد نشيم. معلوم نيست بعد از جنگ وضع چی بشه. بايد يه كاری بكنيم . » گفتم «مثلا چی كار كنيم؟» گفت « دوتا كار ؛ اول خلوص،دوم سعی و تلاش .» "شهیدحسن باقری"
چگونه انقلابـی عمل کنیم و چگونه انقلابـی بمـانیم؟ توصیه می کرد که اگر میخواهیم در این انقلاب نقش خودمان را خوب ایفا کنیم و انقلابی عمل کنیم و انقلابی هم بمانیم، باید تاریخ اسلام را مطالعه کنیم. باید از تحربیات آنها بهره گیریم و بتوانیم در مقاطع حساس تاریخی،خوب عمل کنیم، باید از ولایت فقیه جدا نشویم. "شهید سید مصطفی الحسینی"
مهمترین معیارش برای ، نزدیکی طرز فکر و منش نامزدها با مواضع امام و رهبری بود. بین صحبت‌هایش دنبال همین می‌گشت، پیروی عملی از رهبری ، کسی که این را داشت انتخاب اول و آخرش بود. "شهید حاج حسن طهرانی مقدم"
🌹ارادت عجیبی به حضرت زهرا(س) داشت. می گفت دوست دارم خدا به من سه دختر بدهد و در اسم هر سه از نام فاطمه استفاده کنم. دخترمان را خیلی دوست داشت.بغلش می کرد، بو می کرد و همه اش می گفت که تو فاطمه من هستی. تا جایی که می توانست اهل کمک به بقیه بود. خیلی وقتها از خودش و از ما میزدند تا به بقیه کمک کند 🌹هیچ وقت از کارش در خانه حرفی نمی زد. یک مرتبه اصرارکردم که درجه ات چی هست نمیگفت. خیلی التماس کردم تا گفت: این درجه ها به درد من نمیخورد. به درد شما که دیگه اصلا نمی خورد. بعد ازشهادتش دیدم نامه ای خطاب به مقام معظم رهبری نوشته بود. یکی از جملاتش این بود که " من تا جایی که توانسته ام در احوال شهیدان دقت کرده ام و زندگی آنها را مطالعه نموده ام و سعی کردم الگویم را آنها قرادهم آنها برای ترفیع درجه امضای حضرت زهرا سلام الله علیها را میخواستند ولی الان خیلی ها دنبال درجه و مقام میدوند ولی من قسم میخورم که قدمی برای ترفیع درجه و رتبه بر نداشتم." ✍راوی همسر شهید "شهید مدافع حرم موسی جمشیدیان"
🌹آرمان یادته همیشه مداحی غریب گیر آوردن رو گوش می‌کردی؟ 🌹دیدی آخرش غریب گیر آوردنت مامان ... "شهید آرمان علی‌وردی"
°•🌱 آقازاده ای ازجنس شجاعت،ایثاروشهادت 💠جهاد،اسمش... جهاد،رسمش... جهاد،اندیشه و رویاش... 🌷شهید 🌷 هدیه کنیم 🌹نثارشان ْ .
🌷حوصله ام سر رفته بود. اول به ساعتم نگاه کردم، بعد به سرعت ماشین. گفتم: آقا مهدی! شما که می گفتین قم تا خرم آباد رو سه ساعته میرین. 🌷گفت: اون مالِ روزه. شب، نباید از هفتاد تا بیش تر رفت. قانونه. اطاعتش، اطاعت از ولی فقیهه. "شهید مهدی زین الدین" ✍کتاب یادگاران،ج ۱۰ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻
خوابی که حاج‌ قاسم‌ پس از شهادت شهید زین‌الدین دید. 🌷هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی که می‌گم زود بنویس. 🌷هول‌هولكی گشتم یک برگه‌‌ كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم» بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی به او گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. زیرش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به آن‌ كردم و با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای مهدی هنوز توی گوشم بود «سلام من در جمع شما هستم»
🌷همیشه آرزویم شهادت بوده و اگر خداوند به آبروی حضرت زینب (س) توفیق داد دوست دارم مثل حضرت زهرا (س) شهید بشوم و همیشه از اینکه من قبر و مزاری داشته باشم و شهدای بقیع و مادرم حضرت زهرا (س) بی مزار باشد خجالت می‌کشم و از خداوند شهادت و مفقود الاثر شدن را طلب می‌کنم هر چه خداوند بخواهد همان می‌شود. "شهید مدافع حرم محمد رضا شیبانی مجد" 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷شب رفتن و خداحافظی حمید، فضای خانه ما خیلی سخت و سنگین بود. چون حمید فرزند اولم بود به خودم اجازه ندادم در منزل از او خداحافظی کنم. مادرش سه بار او را از زیر قرآن رد کرد و نتوانست تا ایوان خانه دنبالش برود و طاقت نیاورد و همان جا نشست. وقتی وضعیت را این‌طور دیدم به خودم اجازه ندادم حمید را در آغوش بگیرم و با او خداحافظی کنم. توی دلم می‌گفتم حسرت دیدار ما تا قیامت می‌ماند، ولی باز طاقت نیاوردم. حمید هم طاقت نیاورد. رفت بیرون و منتظر خداحافظی‌ام ماند. گفتم پسرم در پناه خدا و دستی تکان دادم. بالاخره به هر بهانه‌ای از خانه بیرون زدم. دیدم حمید ماشین را روشن کرده و داخل کوچه منتظر من مانده است. کنار من آمد و همدیگر را در آغوش گرفتیم. لحظه سختی بود. وقتی که رفت انگار به دلم افتاده بود، حسرت دیدار دوباره اش برایم خواهد ماند. ✍راوی پدر شهید "شهید مدافع حرم حمید قاسم پور" 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷معلم شهید حمید محمدکریمی در دوران نوجوانی علاقه زیادی به داشت در مجالس مذهبی و قرآنی شرکت می‌کرد و با صوت، قرائت و با تجوید عالی قرآن می‌خواند و همچنین در معانی قرآن بسیار موفق بود. این به خاطر تسلط مادر شهید به قرائت و تفسیر قرآن بود که شهید تأسی از وی داشت. این شهید والامقام در زمان استخدام در آموزش و پرورش به عنوان مربی پرورشی، به طور کا مل به تقسیر قرآن مسلط بود. 🌷شهید در خواندن نماز و انجام فرایض دینی خود کوشا بود و از حسن اخلاق بالایی برخوردار بود به نحوی که هنگام شهادت، مردم و دوستان در اعلامیه‌های چاپی وی را شهید معلم قرآن خطاب می‌کردند. "شهید حمید محمدکریمی" 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷همیشه با او شوخی می‌کردم و می‌گفتم: «اگه شربت شهادت آوردند نخوری، بریز دور! 🌷یادمه یک بار به من گفت: «اینجا شربت شهادت پیدا نمی‌شود، چه کار کنم؟» گفتم: «کاری ندارد، خودت درست کن، بده بقیه هم بخورند.» خندید و گفت: «اینطوری خودم شهید نمی‌شوم، بقیه شهید می‌شوند». 🌷«شربت شهادت» یک جوری رمز بین من و آقا ابوالفضل بود "شهیدمدافع حرم ابوالفضل راه چمنی" ✍ راوی: همسر شهید 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷 غیور بود و سرشار از محبت و از خودگذشتگی. در طول سال ها زندگی مشترک با وجود مشغله های کاری فراون، هیچ وقت نشد که تولد بچه ها را فراموش کند یا بدون هدیه به خانه بازگردد. در منزل که بود مثل یک دوست بچه ها را تشویق به نماز و عبادت می کرد و وقت آزادی که گیر می آورد با آنها بازی می کرد، تا حدی که همه اقوام و آشنایان می گفتند: خوشا به سعادتت که چنین همسر و فرزندانی داری. خدا را شکر می کنم که ۲۰ سال از عمرم را در کنار یکی از بندگان خوب خدا زندگی کردم. الان خیلی سخت است که برای فرزندانم هم پدر و هم مادر باشم؛ ولی ایمان دارم که حاج محسن در تمام لحظات زندگی در کنار ما هست و من به همین حضورش هم قانع هستم و خدا را به خاطر این امتحان سخت شکر می کنم. ✍راوی همسر شهید "شهید مدافع حرم محسن الهی" 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷از عرش صدای ربنا می‌آید آوای خوش خدا خدا می‌آید 🌷فریاد که در‌های بهشت باز کنید مهمان خدا سوی خدا می‌آید. ✨🌙 شادی روح شهید اقلیت البرز والا مقام "عبدالمجید جعفری " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت‌همتون‌ختم‌بخیروشهادت‌ان‌شاء‌الله 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💠مَنْ نَالَ اسْتَطَالَ كسى كه به نوايى رسد طغيان مى كند و برترى مى جويد 📖 حکمت ۲۱۶ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷از انتخاب رشته ریاضی در دبیرستان هدف داشت. فقط بحث علاقه نبود. می‌گفت: «می‌خواهم در آینده طراح ناو شوم. یک روزی می‌رسد که ناوی را طراحی کنم و ناظر ساختن آن میشوم. حتماً مهندسی‌اش را خودم به عهده می‌گیرم و کامل نظارت می‌کنم تا به بهترین نحو ساخته شود.» اولین سال کنکورش، فیزیک اتمی دانشگاه دولتی بیرجند قبول شد. سال بعد مهندسی مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب و رشته فیزیک مهندسی دانشگاه دولتی دامغان قبول شد، اما بخاطر علاقه زیاد به مکانیک رشته مهندسی مکانیک را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. "شهید مدافع حرم مصطفی موسوی" 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷از خواهران خود و خواهران ديني خواستارم كه با حجاب خود محافظ خون شهدا باشند. چون شهدا به خاطر اجراي احكام الهي شهيد مي شوند كه يكي از آنها همين حفظ حجاب است و همچنين خواستارم كه بچه هايتان را خوب تربيت كنيد. با توجه به مسائل تربيتي، عنان بچه هايتان را در دست بگيريد و آنها را كنترل كنيد قبل از آنكه منحرف شوند و خداي نخواسته مثل اين بدبختهاي سقوط كرده شوند؛ مثل اين هايي كه خودشان را مترقي مي دانند بلكه عقب مانده تر از هر عقب مانده اي هستند و اين را بدانند كه «ان ربك لبالمرصاد» "شهید رضا علیجانپور" 🌷🌷🌷🌷🌷🇮🇷
🌷ايشان به درس مطالعه علاقه وافری داشت و هيچگاه از مطالعه مداوم احساس ملالت و دل سپری نمی كرد. به قرآن و نهج البلاغه پيوند خاطر خاصی داشت و فرازهايی از [خطبه] يكصد و هشتاد و چهارم نهج البلاغه را كه بيانگر اوصاف متقين است، در دفتری يادداشت مي كرد و در رفتارهای فردی و عبادی خود به كار مي بست و عمل و آراستگي به آن اوصاف را رمز سعادت و رستگاری مي دانست. ✍راوی دوست شهید "شهیدمهدی امینی" 🌷🌷🌷🌷🌷🇮🇷
🌷مجید در همه ی مسائل زندگی و همه ی زمینه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و بویژه در زمینه ی علمی و درسی بسیار عمیق و نکته سنج بود و مسائل را با ژرف نگری بسیار برای خود حلاجی و به دیگران تلقین می کرد و می فهماند. * من به جرأت می توانم بگویم که مجید دارای حکمت بود و شرح صدر زیادی در رویارویی با مشکلات از خود نشان می داد. حرفهایش همیشه تأثیرگذار و یکی بود و هیچ گاه حرفی و کلامی نسنجیده از زبان او نشنیدم. همیشه در مورد کارهایش، نظری عمیق و دلایلی کافی داشت. ✍راوی برادر شهید "شهیدسید مجید احسن اصفهانی" 🌷🌷🌷🌷🌷🇮🇷
🌷حمید همه مسائل را خیلی خوب می دید. خیلی تیزبین و با عاطفه بود. خیلی مطالعه می کرد و کتاب های مختلفی را می خواند. به کتاب های علمی خیلی علاقمند بود. در رابطه با رشته اش هم فعالیت زیادی می کرد. قطعات الکترونیکی زیادی درست می کرد. دستگاه های دزدگیر طراحی می کرد. زنگ اخبار طراحی کرده بود. شرکت های مختلفی به دنبال جذب او بودند اما حمید یک سر داشت و هزار سودا. به محض تمام شدن امتحانات به خانه می آمد لباس دانشجویی را از تن درمی آورد و پوتین جنگ را می پوشید. به خودش استراحت نمی داد. 🌷گاهی به او پیشنهاد می کردم تا یک نفر را برایش درنظر بگیرم اما او می گفت فعلا جنگ است. جنگ و جهاد در اولویت است. اگر ما به جبهه نرویم صدام خشت به خشت ایران را از بین می برد. ما بچه های بسیج و سپاه سینه سپر کردیم و با دل و جون از کشور و ناموسمان دفاع می کنیم. صدام یک آدم وحشی و بی رحم است اما هر یک نفر از ما رو اندازه یک لشکر می دونه. "شهید حمید مسیحی" 🌷🌷🌷🌷🌷🇮🇷
🌷خدا شاهد است دنیا گذرگاه است٬ بیایید در این راه در این گذرگاه توشه‌ی خوبی برداریم. عزیزان شهادت خیلی شیرین است٬ موقعی که در راه خدا باشد. ما که می‌دانیم آخر می‌میریم٬ آخر خانه‌مان زیر خاک است، آخر به منزل تنگ‌مان که قبر باشد می‌رویم٬ پس چرا شهادت این فیض الهی را انتخاب نکنیم. چرا تا وقتی که شهادت است مردن در رختخواب را انتخاب نماییم، چرا مرگ با ذلت را انتخاب کنیم. زمانی که مرگ با شرافت است، چرا در این دنیای فانی با عزت نرویم تا در آن دنیا ذلیل و خوار نباشیم٬ چراکه در آخرت سرافکنده پیش سرورمان حسین علیه السلام سر به زیر باشیم و همچنین دوستان تمام این چراها و چراهای دیگر را یک چیز حل می‌کند٬ مرگ با شرافت٬ مرگ با عزت مرگ در راه خداوند تبارک و تعالی همین و بس. این تمام مسائل را حل می‌کند. "شهیدسیدمنصور منصوری" 🌷🌷🌷🌷🌷🇮🇷
🌷به سوی جبهه می رفت ونگاهش سوی مادربود وداعی کرد طولانی که گویی بار آخر بود 🌷و او می رفت آهسته به سوی خاکریز عشق وجبهه از حضور او پر از احساس باور بود. ✨🌙 شادی روح شهید اقلیت البرز والا مقام "کوروش اسماعیلی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت‌همتون‌ختم‌بخیروشهادت‌ان‌شاء‌الله 🌷🌷🌷🌷🌷🇮🇷
🌷شهید‌ مرتضی‌ آوینی: ما نه از رفتن آنها، که از ماندن خویش دلتنگیم....! ╭❤️ ╰┈
🌷شهید‌ مرتضی‌ آوینی: ما نه از رفتن آنها، که از ماندن خویش دلتنگیم....! ╭🍀🌷🍀🌷❤️ ╰┈