فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ ای عباس سادهلوح!
🔰حمید رسایی: ای عباس سادهلوح! تو شرمن را به گریه نینداختی، بلکه او با این #تاکتیک به هدفش رسید، سرت را شیره مالید و حرفش را به کرسی نشاند!
وندی شرمن در خاطراتش مینویسد:
«گفته میشود زنان زمانی که خشمگین میشوند، گریه میکنند. من در طول این سالها تلاش کردم که این کار را متوقف کنم. در یکی از آخرین بخشهای مذاکرات قطعنامه شورای امنیت بود که اگرچه اساسا امر جدایی از مذاکرات نبود، اما باید با قطعنامههای قبلی اجماع میشد.
روز بیست و پنجم از ۲۷ روز دور آخر مذاکرات در هتل کوبورگ بود ما در یک مایلی بیرون هتل نشسته بودیم. هیچ یک از ما زیاد نخوابیده بودیم. من قطعه کاغذی را وسط میز گذاشتم که در آن شاخصهایی که فکر میکردم کارساز است و باید به عنوان جزییات در قطع نامه ذکر شود، گفته شده بود.
عباس عراقچی گفت که خب من فکر میکنم این کارساز است و من با خودم گفتم پس ما به توافق رسیدیم. او گفت فقط یک چیز! این حمله همیشگی ایرانیهاست که میگویند "فقط یک چیز".
من خشمگین شدم. از به تاخیر افتادن و کش دادن مذاکرات که برنامه من برای بازنشستگی و بازگشت به هاروارد را به تاخیر انداخته بود، شروع کردم به فریاد کشیدن و گفتم شما همه چیز را به خطر میاندازید.
اینجا بود که نتوانستم جلوی اشکم را بگیرم. همه ساکت شده بودند چون این وندی شرمنی بود که تا آن روز ندیده بودند. بعد از آن عباس گفت بسیار خب. ما قبول میکنیم.
البته من هرگز از زنان نمیخواهم که این #تاکتیک را به کار ببرند اما این داستان را در کتابم ذکر کردم چون ما زمانی در اوج قدرت هستیم که خودمان باشیم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ ای عباس سادهلوح!
🔰حمید رسایی: ای عباس سادهلوح! تو شرمن را به گریه نینداختی، بلکه او با این #تاکتیک به هدفش رسید، سرت را شیره مالید و حرفش را به کرسی نشاند!
وندی شرمن در خاطراتش مینویسد:
«گفته میشود زنان زمانی که خشمگین میشوند، گریه میکنند. من در طول این سالها تلاش کردم که این کار را متوقف کنم. در یکی از آخرین بخشهای مذاکرات قطعنامه شورای امنیت بود که اگرچه اساسا امر جدایی از مذاکرات نبود، اما باید با قطعنامههای قبلی اجماع میشد.
روز بیست و پنجم از ۲۷ روز دور آخر مذاکرات در هتل کوبورگ بود ما در یک مایلی بیرون هتل نشسته بودیم. هیچ یک از ما زیاد نخوابیده بودیم. من قطعه کاغذی را وسط میز گذاشتم که در آن شاخصهایی که فکر میکردم کارساز است و باید به عنوان جزییات در قطع نامه ذکر شود، گفته شده بود.
عباس عراقچی گفت که خب من فکر میکنم این کارساز است و من با خودم گفتم پس ما به توافق رسیدیم. او گفت فقط یک چیز! این حمله همیشگی ایرانیهاست که میگویند "فقط یک چیز".
من خشمگین شدم. از به تاخیر افتادن و کش دادن مذاکرات که برنامه من برای بازنشستگی و بازگشت به هاروارد را به تاخیر انداخته بود، شروع کردم به فریاد کشیدن و گفتم شما همه چیز را به خطر میاندازید.
اینجا بود که نتوانستم جلوی اشکم را بگیرم. همه ساکت شده بودند چون این وندی شرمنی بود که تا آن روز ندیده بودند. بعد از آن عباس گفت بسیار خب. ما قبول میکنیم.
البته من هرگز از زنان نمیخواهم که این #تاکتیک را به کار ببرند اما این داستان را در کتابم ذکر کردم چون ما زمانی در اوج قدرت هستیم که خودمان باشیم.»
🔴بعضیها به اسم تغییر تاکتیک «راهبرد» را عوض میکنند
♦️امام خامنه ای: «بنده زمان ریاست جمهوری به یکی از کشورهای مسلمانِ مدعی مبارزهی با #اسرائیل رفتم و با رئیس آن کشور گفتگو کردم. او قبلاً گفته بود ما حاضریم با زمامداران اسرائیل ملاقات کنیم و مراوده داشته باشیم! من به او گفتم این چه حرفی است که از قول شما نقل شده است. به معاونش نگاهی کرد و بنا کردند قاهقاه خندیدن! من با خودم گفتم لابد جواب مهمی دارند. گفتند بله، این حرفها #تاکتیک بود!
♦️گفتم عجب؛ تاکتیکی است که انسان را از اصل اهداف دور میکند! مبنای کار شما تحریم اسرائیل بود؛ شما میخواستید اسرائیل در محیط اسلامی و عربی بهصورت یک سکهی رایج درنیاید؛ اما به عنوان تاکتیک دارید درست عکس این را عمل میکنید.
♦️گاهی بعضیها به عنوان اینکه ما تاکتیک و روش خود را عوض کردیم، اصل #راهبرد را دگرگون میکنند! باید مراقب باشید اینطوری نشود.» ۱۳۸۴/۰۳/۱۰
🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاداوری خیانت عباس عراقچی بعموان وزیر امور خارجه پیشنهادی دولت پزشکیان به مجلس
اقای حمید رسایی:
ای عباس سادهلوح!
تو شرمن را به گریه نینداختی،
بلکه او با این #تاکتیک به هدفش رسید، سرت را شیره مالید و حرفش را به کرسی نشاند!
وندی شرمن در خاطراتش مینویسد:
«گفته میشود زنان زمانی که خشمگین میشوند، گریه میکنند.
من در طول این سالها تلاش کردم که این کار را متوقف کنم.
در یکی از آخرین بخشهای مذاکرات قطعنامه شورای امنیت بود که اگرچه اساسا امر جدایی از مذاکرات نبود،
اما باید با قطعنامههای قبلی اجماع میشد.
روز بیست و پنجم از ۲۷ روز دور آخر مذاکرات در هتل کوبورگ بود ما در یک مایلی بیرون هتل نشسته بودیم.
هیچ یک از ما زیاد نخوابیده بودیم.
من قطعه کاغذی را وسط میز گذاشتم که در آن شاخصهایی که فکر میکردم کارساز است و باید به عنوان جزییات در قطع نامه ذکر شود، گفته شده بود.
عباس عراقچی گفت که خب من فکر میکنم این کارساز است و من با خودم گفتم پس ما به توافق رسیدیم.
او گفت فقط یک چیز! این حمله همیشگی ایرانیهاست که میگویند "فقط یک چیز".
من خشمگین شدم. از به تاخیر افتادن و کش دادن مذاکرات که برنامه من برای بازنشستگی و بازگشت به هاروارد را به تاخیر انداخته بود، شروع کردم به فریاد کشیدن و گفتم شما همه چیز را به خطر میاندازید.
اینجا بود که نتوانستم جلوی اشکم را بگیرم.
همه ساکت شده بودند چون این وندی شرمنی بود که تا آن روز ندیده بودند. بعد از آن عباس گفت بسیار خب. ما قبول میکنیم.