eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
226هزار عکس
60.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴توطئه ها برای شکست انتخابات ✅ تلاش های ناکام جریان حامی دولت و فتنه گرها 1⃣تلاش برای تعویق انتخابات توسط حسن روحانی 2⃣خیانت حسن روحانی در محدود نکردن سفرها در نوروز و بالا رفتن فوتی های کرونا بخاطر تعویق انتخابات! 3⃣کارشکنی های دولت روحانی با مجلس و شورای نگهبان برای ایجاد مشکل در انتخابات! 4⃣فرسایشی کردن مذاکرات بی نتیجه وین برای تغییر نتیجه انتخابات ! 5⃣تلاش گسترده دولت در ایجاد گرانی ها و ناراضی کردن مردم جهت کم شدن مشارکت مردم و اغتشاش! 6⃣تلاش برای تخریب نامزدهای انقلابی خصوصا آقای رییسی در مناظرات ! 7⃣نامه خیانت بار سخنگوی دولت به استانداران و فرمانداران علیه رییسی ! 8⃣تلاش ( ناموفق) برای انصراف قاضی زاده و کاهش مشارکت! 9⃣تلاش برای جازدن کد رضائی برای رئیسی و ابطال رأی آنها یا حداقل سردرگم کردن مردم ! وهزارن حقه دیگر که به مرور معلوم خواهد شد! 🔴به لطف و عنایت خدا جریان غربگرا در همه موارد شکست خورده و تا پایان انتخابات نیز موفق به اجرای توطئه های خود نخواهد شد ان‌شاءالله🤲 سید حسین
🔴 صبح پیروزی، مبارک باد
💠 ملت کار را تمام کرد !✋ علی برکت الله علی برکت الله علی برکت الله
با سلام و عرض ادب یا مقلب القلوب و الابصار... ‌ سال نو سیاسی مبارک سال پایان تزویر و غرب‌زدگی مبارک سال پایان دروغ و فساد مبارک سال پایان گروگانگیری معیشتی مردم مبارک سال پایان نگاه تحقیرانه به کالای ملی مبارک سال پایان ناکارآمدی دولت مبارک سال پایان تورم رها شده و افت ارزش پول ملی مبارک ‌ ۱۴۰۰ ❤️
🤗🔶️بدلایل زیر این انتخابات از با کیفیت ترین انتخابات از اول انقلاب تا کنون بوده: 1️⃣ مشارکت در اوج تحریم ها و ناکارآمدی ها و ناامیدی ها و کرونا و اختلالات روز رای گیری 2️⃣ رای دادن بدون هیجان و احساسات کاذب. (برخلاف سه انتخاب قبلی مردم) 3️⃣ قومگرایی در رای مردم تاثیری نداشت. (لرها و بختیاری ها به رضایی و ترک‌ها به همتی و مهر علیزاده توجه خاصی نکردند) 4️⃣ قهرمانبازی در مناظرات در رای مردم تاثیر نداشت. (برخلاف سه دوره پیش که برنده مناظره رای می آورد.) 5️⃣ توهین و تخریب و تهمت رقبا اثر عکس داشت (توهین های مهر علیزاده و همتی و اثر منفی بر رای شان) 6️⃣ سلبریتی ها در رای مردم نقشی نداشتند. 7️⃣ کارنامه، نقش اول در انتخاب مردم داشت (عملکرد رئیسی در قوه قضائیه) 8️⃣ مردم به شخص گمنام و ناشناخته رای ندادند. (بر خلاف خاتمی و احمدی نژاد و روحانی که قبل از انتخاب تا حد زیادی گمنام بودند) 9️⃣ تخریب های بی امان در فضای مجازی نقشی در انتخاب مردم نداشت (رشد سواد رسانه ای مردم) 0️⃣1️⃣ جواب منفی بی سابقه مردم به غربگرایان که آرایشان از آرای باطله هم کمتر بود. 1️⃣1️⃣ بی اعتنایی مردم به امثال احمدی نژاد ها... که از درون و غیر مستقیم انتخابات را تحریم کردند. 🔺خلاصه اینکه این انتخابات به منزله یک پوست اندازی کامل برای نظام و تولدی دوباره است و این انتخابات بسیاری از اشراف و لیبرال ها و غربگرایان و ورشکستگان سیاسی داخلی و طلبکاران و مدعیان را برای همیشه از صحنه حذف کرد.
◈مےگفت:وقتےبراےورزش ◈یامسابقات‌ڪشتےمےرفتم، ◈همیشہ‌دو‌رڪعت‌نماز‌مےخواندم ◈پرسیدم‌چرا...؟! ◈گفت:ازخدامےخوام‌ ◈تومسابقہ‌حال‌ڪسےرونگیرم... :) 💗¦⇠ 🕊🍃🌺
🌱بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌱 ۵ ورزش باستانی ۱ 🔹 اوایل دوران دبیرستان بود که ابراهیم با ورزش باستانی آشنا شد. او شبها به زورخانه حاج حسن میرفت. 🔹 حاج حسن تو کل معروف به حاج حسن نجار، عارفی وارسته بود. او زورخانه ای نزدیک دبیرستان ابوریحان داشت. ابراهیم هم یکی از ورزشکاران این محیط ورزشی و معنوی شد. 🔹 حاج حسن، ورزش را با یک یا چند آیه قرآن شروع می کرد. سپس حدیثی می گفت و ترجمه می کرد. بیشتر شبها، ابراهیم را می فرستاد وسط گود، او هم در یک دور ورزش، معمولا یک سوره قرآن، دعای توسل و یا اشعاری در مورد اهل بیت علیهم السلام می خواند و به این ترتیب به مرشد هم کمک می کرد. 🔹 از جمله کارهای مهم در این مجموعه این بود که؛ هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب می رسید، بچه ها ورزش را قطع می کردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن نماز جماعت می خواندند. 🔹 به این ترتیب حاج حسن در آن اوضاع قبل از انقلاب، درس ایمان و اخلاق را در کنار ورزش به جوان ها می آموخت. 🔹 فراموش نمی کنم، یکبار بچه ها پس از ورزش در حال پوشیدن لباس و مشغول خداحافظی بودند. یکباره مردی سراسیمه وارد شد! بچه خردسالی را نیز در بغل داشت. با رنگی پریده و با صدائی لرزان گفت: حاج حسن کمکم کن. بچه ام مريضه، دکترا جوابش کردند. داره از دستم می ره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا کنید. تو رو خدا... بعد شروع به گریه کرد. 🔹 ابراهیم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض کنید و بیائید توی گود. خودش هم آمد وسط گود. آن شب ابراهیم در یک دور ورزش، دعای توسل را با بچه ها زمزمه کرد. بعد هم از سوز دل برای آن کودک دعا کرد. آن مرد هم با بچه اش در گوشه ای نشسته بود و گریه می کرد. 🔹 دو هفته بعد حاج حسن بعد از ورزش گفت: بچه ها! روز جمعه ناهار دعوت شدید! با تعجب پرسیدم: کجا !؟ گفت: بنده خدائی که با بچه مریض آمده بود، همان آقا دعوت کرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشکل بچه اش برطرف شده. دکتر هم گفته بچه ات خوب شده. برای همین ناهار دعوت کرده. 🔹 برگشتم و ابراهیم را نگاه کردم. مثل کسی که چیزی نشنیده، آماده رفتن می شد. اما من شک نداشتم، دعای توسلی که ابراهیم با آن شور و حال عجیب خواند کار خودش را کرده. *** 🔸 بارها میدیدم ابراهیم، با بچه هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق میشد. آنها را جذب ورزش می کرد و به مرور به مسجد و هیئت می کشاند. 🔸 یکی از آنها خیلی از بقیه بدتر بود. همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می گفت! اصلا چیزی از دین نمی دانست. نه نماز و نه روزه، به هیچ چیز هم اهمیت نمیداد. حتی می گفت: تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئت نرفته ام. به ابراهیم گفتم: آقا ابرام اینها کی هستند دنبال خودت می یاری!؟ با تعجب پرسید: چطور، چی شده؟! گفتم: دیشب این پسر دنبال شما وارد هیئت شد. بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت می کرد. از مظلومیت امام حسین علیه السلام و کارهای یزید می گفت. این پسرهم خیره خیره و با عصبانیت گوش می کرد. وقتی چراغها خاموش شد. به جای اینکه اشک بریزه، مرتب فحش های ناجور به یزید میداد!! 🔸 ابراهیم داشت با تعجب گوش می کرد. یکدفعه زد زیر خنده. بعد هم گفت: عیبی نداره، این پسر تا حالا هیئت نرفته و گریه نکرده. مطمئن باش با امام حسین علیه السلام که رفیق بشه تغییر می کنه. ما هم اگر این بچه ها رو مذهبی کنیم هنر کردیم. دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه کارهای اشتباهش را کنار گذاشت. او یکی از بچه های خوب ورزشکارشد. چند ماه بعد و در یکی از روزهای عید، همان پسر را دیدم. بعد از ورزش یک جعبه شیرینی خرید و پخش کرد. بعد گفت: رفقا من مدیون همه شما هستم، من مدیون آقا ابرام هستم. از خدا خیلی ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و .... ما هم با تعجب نگاهش می کردیم. با بچه ها آمدیم بیرون، توی راه به کارهای ابراهیم دقت می کردم. چقدر زیبا یکی یکی بچه ها را جذب ورزش می کرد، بعد هم آنها را به مسجد و هیئت می کشاند و به قول خودش می انداخت تو دامن امام حسین علیه السلام. 🔸 یاد حدیث پیامبر به امیر المؤمنین صلواتﷲعلیهما افتادم که فرمودند: «یا علی، اگر یک نفر به واسطه تو هدایت شود از آنچه آفتاب بر آن می تابد بالاتر است». 🔺... ادامه دارد
🌱بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌱 ۵ ورزش باستانی ۱ 🔹 اوایل دوران دبیرستان بود که ابراهیم با ورزش باستانی آشنا شد. او شبها به زورخانه حاج حسن میرفت. 🔹 حاج حسن تو کل معروف به حاج حسن نجار، عارفی وارسته بود. او زورخانه ای نزدیک دبیرستان ابوریحان داشت. ابراهیم هم یکی از ورزشکاران این محیط ورزشی و معنوی شد. 🔹 حاج حسن، ورزش را با یک یا چند آیه قرآن شروع می کرد. سپس حدیثی می گفت و ترجمه می کرد. بیشتر شبها، ابراهیم را می فرستاد وسط گود، او هم در یک دور ورزش، معمولا یک سوره قرآن، دعای توسل و یا اشعاری در مورد اهل بیت علیهم السلام می خواند و به این ترتیب به مرشد هم کمک می کرد. 🔹 از جمله کارهای مهم در این مجموعه این بود که؛ هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب می رسید، بچه ها ورزش را قطع می کردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن نماز جماعت می خواندند. 🔹 به این ترتیب حاج حسن در آن اوضاع قبل از انقلاب، درس ایمان و اخلاق را در کنار ورزش به جوان ها می آموخت. 🔹 فراموش نمی کنم، یکبار بچه ها پس از ورزش در حال پوشیدن لباس و مشغول خداحافظی بودند. یکباره مردی سراسیمه وارد شد! بچه خردسالی را نیز در بغل داشت. با رنگی پریده و با صدائی لرزان گفت: حاج حسن کمکم کن. بچه ام مريضه، دکترا جوابش کردند. داره از دستم می ره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا کنید. تو رو خدا... بعد شروع به گریه کرد. 🔹 ابراهیم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض کنید و بیائید توی گود. خودش هم آمد وسط گود. آن شب ابراهیم در یک دور ورزش، دعای توسل را با بچه ها زمزمه کرد. بعد هم از سوز دل برای آن کودک دعا کرد. آن مرد هم با بچه اش در گوشه ای نشسته بود و گریه می کرد. 🔹 دو هفته بعد حاج حسن بعد از ورزش گفت: بچه ها! روز جمعه ناهار دعوت شدید! با تعجب پرسیدم: کجا !؟ گفت: بنده خدائی که با بچه مریض آمده بود، همان آقا دعوت کرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشکل بچه اش برطرف شده. دکتر هم گفته بچه ات خوب شده. برای همین ناهار دعوت کرده. 🔹 برگشتم و ابراهیم را نگاه کردم. مثل کسی که چیزی نشنیده، آماده رفتن می شد. اما من شک نداشتم، دعای توسلی که ابراهیم با آن شور و حال عجیب خواند کار خودش را کرده. *** 🔸 بارها میدیدم ابراهیم، با بچه هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق میشد. آنها را جذب ورزش می کرد و به مرور به مسجد و هیئت می کشاند. 🔸 یکی از آنها خیلی از بقیه بدتر بود. همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می گفت! اصلا چیزی از دین نمی دانست. نه نماز و نه روزه، به هیچ چیز هم اهمیت نمیداد. حتی می گفت: تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئت نرفته ام. به ابراهیم گفتم: آقا ابرام اینها کی هستند دنبال خودت می یاری!؟ با تعجب پرسید: چطور، چی شده؟! گفتم: دیشب این پسر دنبال شما وارد هیئت شد. بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت می کرد. از مظلومیت امام حسین علیه السلام و کارهای یزید می گفت. این پسرهم خیره خیره و با عصبانیت گوش می کرد. وقتی چراغها خاموش شد. به جای اینکه اشک بریزه، مرتب فحش های ناجور به یزید میداد!! 🔸 ابراهیم داشت با تعجب گوش می کرد. یکدفعه زد زیر خنده. بعد هم گفت: عیبی نداره، این پسر تا حالا هیئت نرفته و گریه نکرده. مطمئن باش با امام حسین علیه السلام که رفیق بشه تغییر می کنه. ما هم اگر این بچه ها رو مذهبی کنیم هنر کردیم. دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه کارهای اشتباهش را کنار گذاشت. او یکی از بچه های خوب ورزشکارشد. چند ماه بعد و در یکی از روزهای عید، همان پسر را دیدم. بعد از ورزش یک جعبه شیرینی خرید و پخش کرد. بعد گفت: رفقا من مدیون همه شما هستم، من مدیون آقا ابرام هستم. از خدا خیلی ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و .... ما هم با تعجب نگاهش می کردیم. با بچه ها آمدیم بیرون، توی راه به کارهای ابراهیم دقت می کردم. چقدر زیبا یکی یکی بچه ها را جذب ورزش می کرد، بعد هم آنها را به مسجد و هیئت می کشاند و به قول خودش می انداخت تو دامن امام حسین علیه السلام. 🔸 یاد حدیث پیامبر به امیر المؤمنین صلواتﷲعلیهما افتادم که فرمودند: «یا علی، اگر یک نفر به واسطه تو هدایت شود از آنچه آفتاب بر آن می تابد بالاتر است». 🔺... ادامه دارد
مواظب مین های فضای مجازی باشیم. درسته که فضای مجازیه ولی مینهاش واقعی آدم رو تیکه پاره میکنه. حواسمون باشه فضای مجازی رو به اندازه اسمش قبول داشته باشیم. بدونیم که معمولا!توی این فضا بیشتر چیزها مجازیه. ولی همین چیزای مجازی روی ما آثار حقیقی میذارن. روی ذهن ما. روی قلب ما. و روی افکار ما. مواظب باش پاتو کجا میذاری برادر و خواهر من. پات نره روی مین!
✵هر طرف که می‌نگری شهیدی را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می‌کنی؟ سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می‌کنی که در وجودت چیزی در هم می‌ریزد! 🤲🏻
✳️ می‌دانی «الله اکبر» یعنی چه؟ 🔻 ابراهیم می‌گفت: می‌دانی یعنی چه؟ یعنی خدا از هرچه که در داری بزرگ‌تر است. خدا از هرچه بخواهی فکر کنی باعظمت‌تر است. یعنی هیچ‌کس مثل او نمی‌تواند من و شما را کند. الله اکبر یعنی خدای به این عظمت در کنار ماست، ما کی هستیم؟ اوست که در سخت‌ترین شرایط ما را کمک می‌کند. برای همین به ما یاد داده بود که در هر شرایط، به‌خصوص وقتی در قرار گرفتید فریاد بزنید: الله اکبر! و خودش نیز در عملیات‌ها با همین ذکر، حماسه‌های بزرگی آفریده بود. می‌گفت: «با بیان این ذکر شما زیاد می‌شود.» 📚 کتاب ۲ 📖 صفحه ۱۳۰ ❤️ 🌹🍃🌹🍃
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄ 🪴 همیشه ڪاری ڪن ڪه اگه تو رو دید خوشش بیاد نه مـــردم
⊰•🕊🍃•⊱ ولایتمداری شهید ابراهیم هادی يكی از عملياتهای مهم غرب كشــور به پايان رســيد. پس از هماهنگی، بيشتر رزمندگان به زيارت حضرت امام رفتند. با وجودی كه ابراهيم در آن عمليات حضور داشت ولی به تهران نيامد! رفتم و از او پرسيدم: چرا شما نرفتيد!؟ گفت: نميشه همه بچه‌ها جبهه را خالی كنند، بايد چند نفری بمانند. گفتم: واقعًا به اين دليل نرفتی!؟ مكثی كرد وگفت: ما رهبر را برای ديدن و مشاهده كردن نميخواهيم، ما رهبر را ميخواهيم برای اطاعت كردن. بعد ادامه داد: من اگه نتوانستم رهبرم را ببينم مهم نيست! بلكه مهم اين است كه مطيع فرمانش باشم و رهبرم از من راضی باشد. ابراهيم در مورد خيلی حساس بود . نظرات عجيبی هم در مورد امام داشت. 🕊
مهرعلیزاده در مناظرات بهت گفت : میگن آقای رئیسی سندروم پست بی قرار شدید دارند ... چه تضمینی هست که ریاست جمهوری را هم نیمه کاره برای سِمَت بالاتر رها نکنید؟. راست میگفت رئیسی ریاست جمهوری رو هم رها کرد و به سِمَت شهادت رسید