eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
226هزار عکس
60.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹یاد بخیر؛ که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متأهل داد و گفت : مایحتاجِ عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده 🀄️یکی از دوستانش تعریف میکرد ✍دیدم صورتش رو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلول هستش، شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره 🌹یاد بخیر‌؛ که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند 🌹یاد بخیر؛ که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه 🌹یاد بخیر؛ انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه، طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتش رو پوشونده تا کسی او را نشناسد و گفت چیزی به انباردار نگه ✍یادشون بخیر و سلام خدا بر روح پاک و مخلصشون، که خیلی چیزها به ما یاد دادند تا بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و دیگران رو درک کنیم، اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم 💹برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن، داوطلب زیاد بود. قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو، همه اعتراض کردند الاّ یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه ... همه از این حرف ناراحت شدند دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون ... جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار تو دلِ همه غوغائی شد... بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان ... همه رفتند الاّ همون پیرمرد، گفتند چرا نمیای ؟؟ گفت: نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش، آخه مادرش منتظره ... درود بر شهامت و غیرت آنان... 😥نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا، پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشتید
با دیدن این عکس فرموده بود: عکس عجیبی است. نشسته‌ها پرواز کردند، ولی ما ایستاده‌ها، هنوز هم ایستاده‌ایم! کاشکی من هم توی این عکس، آن روز می‌نشستم، بلکه تا امروز شهید شده بودیم! • یاد همه شهدا، سردار شوشتری جانشین نیروی زمینی سپاه و سردار محمدزاده فرمانده سپاه سیستان و بلوچستان گرامی باد ایستاده از راست: ناشناس(از برادران راوی)، مهندس نصرت الله کاشانی، سردار عزیز جعفری، سردار مرتضی قربانی، شهید نور علی شوشتری نشسته از راست: شهید مهدی باکری، شهید محمد ابراهیم همت، شهید مهدی زین الدین فرزند رشید شهید شوشتری در مورد این عکس صحبت کردم، این تنها عکسی‌ست که شهید شوشتری قاب و در اتاقش نصب کرده بود. مواظب باشیم کجا می‌نشینیم، کجا می‌ایستیم...
همسر شهید باکری فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا تعریف می کند : « روزی در حالی که آقا مهدی ، از خانه بیرون می رفت به او گفتم : چیزهایی را که لازم داریم بخر . گفت : بنویس . خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم ، با شتاب و هراس گفت : مال بیت المال است و استفاده شخصی از آن ممنوع است و حتی اجازه نداد چند کلمه با آن بنویسم »