به روایت از همسر #شهید:
#عبدالمهدی با یک موتور با لباس خاک آلود از ماموریت برگشته بود و با همان لباس آمد خانه ما برای خواستگاری. مادر و پدرم برای ازدواج من خیلی سخت گیر بودند.
🍃🌷🍃
#شهید در جلسه اول آشنایی که مادرم حضور داشت فقط #قرآن می خواند و مادر از #تلاوت او بسیار خوشش آمده بود و به من گفت: #آقای مغفوری مرد زندگی است.
🍃🌷🍃
وقتی ازدواج کردیم جهیزیه من تقریباً از وسایل قیمتی بودند و #شهید مغفوری که متوجه شد از من خواست ظروف، پرده ها و قالی ها را تعویض کنیم. با درآوردن پرده های خانه، موافقت کردم.
🍃🌷🍃
#شهید روی #قالی های خانه نمی نشست. می گفت: نشستن روی این قالی ها من را از #یاد #محرومان غافل می کند، او یک #فرش ساده مانند #حصیر تهیه کرده بود و یک گوشه خانه گذاشته بود و زمانی که در خانه بود روی این فرش می نشست.
🍃🌷🍃
#مسئول تبلیغات #جبهه بود و بیشتر در پشت #جبهه خدمت می کرد و در #سخنرانی هایی که در #مجالس،#دانشگاهها، #مساجد انجام می داد عده زیادی را راهی #جبهه می کرد.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید:
#عبدالمهدی با یک موتور با لباس خاک آلود از ماموریت برگشته بود و با همان لباس آمد خانه ما برای خواستگاری. مادر و پدرم برای ازدواج من خیلی سخت گیر بودند.
🍃🌷🍃
#شهید در جلسه اول آشنایی که مادرم حضور داشت فقط #قرآن می خواند و مادر از #تلاوت او بسیار خوشش آمده بود و به من گفت: #آقای مغفوری مرد زندگی است.
🍃🌷🍃
وقتی ازدواج کردیم جهیزیه من تقریباً از وسایل قیمتی بودند و #شهید مغفوری که متوجه شد از من خواست ظروف، پرده ها و قالی ها را تعویض کنیم. با درآوردن پرده های خانه، موافقت کردم.
🍃🌷🍃
#شهید روی #قالی های خانه نمی نشست. می گفت: نشستن روی این قالی ها من را از #یاد #محرومان غافل می کند، او یک #فرش ساده مانند #حصیر تهیه کرده بود و یک گوشه خانه گذاشته بود و زمانی که در خانه بود روی این فرش می نشست.
🍃🌷🍃
#مسئول تبلیغات #جبهه بود و بیشتر در پشت #جبهه خدمت می کرد و در #سخنرانی هایی که در #مجالس،#دانشگاهها، #مساجد انجام می داد عده زیادی را راهی #جبهه می کرد.
🍃🌷🍃
🌴🌹🇮🇷🌷🌴
#همسر #عبدالمهدی:
عبدالمهدي يك بار يك خوابي ديده بود. رفت پيش يكي از علماي اصفهان و آن عالم گفته بود براي تعبيرش بايد بروي قم با #آيت_الله_بهجت ديدار كني.💥 همسرم به #محضرآيتالله بهجت شرفياب ميشود تا خوابش را به ايشان بگويد.
آقا هم دست روي زانوي عبدالمهدي گذاشته و ميگويند جوان #شغل شما چيست؟! همسرم گفته بود #طلبه هستم. ايشان فرموده بودند: بايد به #سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشي.🥀
آيت الله بهجت پرسيده بودند #اسم شما چيست؟ گفته بود #فرهاد. (ابتدا اسم همسرم فرهاد بود) ايشان فرموده بودند حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را عبدالمهدي یا عبدالصالح بگذاريد
آيتالله بهجت فرموده بودند: شما در #تاجگذاري #امام_زمان (عج) به #شهادت خواهيد رسيد. شما يكي از #سربازان امام زمان (عج) هستيد و هنگام #ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع ميكنيد...🌴
خواب دوستش #شهيد_خيزاب را ديده و خيزاب گفته بود: آن لحظه كه #تير خورده بودم و داشتم #جان ميدادم #امام_حسين(عليه السلام) آمد و دست راستش را گذاشت روي قلبم. (چون همسرم هنگام غسل و كفن شهيد خيزاب در گوشش گفته بود دعا كن من هم #شهيد شوم) شهيد خيزاب در خواب به همسرم گفته بود: عبدالمهدي شهادت خيلي شيرين بود.🌻
شربت #شهادت را خوردم و همانجا كه در گوشم گفتي و از من خواستي كه به امام حسين (عليه السلام) بگويم شهيد شوي، #حضرت_زهراء (سلامُ الله عليها) برات شهادتت را امضا كرد. هر كسي ميخواهد به شهادت برسد، حضرت زهراء پاي شهادتش را امضا ميكند
🌴🌹🇮🇷🌷🌴
🌷 شرط شهید شدن شهید بودن است و شرط شهید بودن اجازه ندادن به نفس برای لذت بردن از جاذبه های شیطانی و مقاومت و ایستادگی در مقابل امیال نفس هست به شرط ثبات قدم داشتن!
#عبدالمهدی
🌸 ای کاش که آسمان دری بگشاید
خالق به وطن عنایتی فرماید
🌸 تا هشتم تیر،از دل ِصندوق رای
آنکس که شبیه توست بیرون
آید
#رای ما جلیلی عزیز