⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️
☄
⭕️ #فواید_مصائب و سختیها
💠آزمایش انسانها
🔷در #آزمایشهایی که #در_مورد_انسانها صورت میگیرد #سه_خصوصیت هست. یک خصوصیت این است که گاهی آزمایش کننده میخواهد از این آزمایش چیزی را استفاده کند، که به آنها کار نداریم. مثل یک نفر معلم که میخواهد وضع شاگردها را به دست بیاورد، خودش هم نمیداند وضع درسی آنها چگونه است. اول سال، وسط سال و آخر سال میخواهد بفهمد که این شاگردان درسشان را خوانده اند یا نخوانده اند، میخواهد یک پرده جهالتی را از جلوی خودش رفع کند، اینها را امتحان میکند و آن وقت میفهمد هرکس در چه حدی است.
🔷یک نتیجه دیگری که در آزمایشهای انسانها میگیرند، این است که برای آزمایش کننده چیزی مجهول نیست، ولی برای خود آزمایش شده ها مجهول است. باز مثل همان شاگردها، ای بسا خود معلم الآن میداند شاگرد اول کیست، شاگرد دوم کیست، شاگرد سوم کیست و کی باید حتما رفوزه شود، ولی اگر همینطور بنشیند و بگوید این نمره اش بیست است، او پانزده، او ده، او هشت، همه اعتراض دارند غیر از آن که نمره بیست گرفته، امتحان میکند تا بر خود آنها حقیقت روشن شود.
🔷[آزمایش] اولی درباره خداوند معنی ندارد. خداوند هیچوقت بندگانش را به سختیها و شداید و امتحانات گرفتار نمیکند، برای اینکه خودش موضوعی را به دست بیاورد، #برای_خداوند #همه_چیز_معلوم است. قرآن میگوید: «و ما تکون فی شان و ما تتلوا منه من قران و لا تعملون من عمل الا کنا علیکم شهودا»[یونس، ۶۱] هیچ جنبشی، هیچ حرکتی نمیکنید مگر اینکه ما شاهد و ناظر هستیم. «لا تاخذه سنة و لا نوم»؛ «او را چرت و خواب فرا نگیرد»[بقره، ۲۵۵]، «فانه یعلم السر و اخفی»؛«همانا او بر نهان و مخفی ترین امور آگاه است»[طه، ۷]. یا در آیات دیگر میفرماید: آنچه که در خاطر افراد خطور میکند، ما میدانیم.
🔷پس قرآن وقتی که #آزمایش برای خدا ذکر میکند، نمیخواهد بگوید خدا آزمایش میکند برای اینکه خودش عالم بشود، ولی دومی مانعی ندارد که خداوند آزمایشها را به وجود بیاورد برای اینکه #ماهیت_افراد_بر_خودشان روشن شود.
💠فلسفه اصلی امتحان و آزمایش
🔷ولی در باب امتحان یک جنبه سومی وجود دارد که آن #فلسفه_اصلی_امتحان و آزمایش است و آن این است که #افراد وقتی #در_معرض_امتحان و آزمایش قرار میگیرند، به کار می افتند و به اصطلاح فلاسفه آنچه که در قوه دارند به فعلیت میرسد، یعنی اگر امتحان در کار نیاید، استعدادها بالقوه باقی میماند، یعنی نمیکند، به حد فعلیت نمیرسد، رشد نمیکند، ولی وقتی که یک موجود در معرض عمل و امتحان قرار گرفت، #سیر_کمالی خودش را طی میکند، #رشد میکند، #پیشرفت میکند، نظیر کارهای تمرینی است که ورزشکاران قبل از مسابقه های نهایی انجام میدهند، آنچه که انجام میدهند برای این نیست که مربی بفهمد هرکس استعدادش چقدر است، برای این است که خودشان آماده شوند، برای این است که هرچه در استعداد دارند به ظهور بپیوندد.
🔷سختیها و شدایدی که خداوند تبارک و تعالی در دنیا برای انسان پیش می آورد و بلکه - در تعبیر دیگر قرآن - نعمتهایی هم که در دنیا برای انسان می آورد، برای این است که آن #استعدادهای_باطنی بروز کند، یعنی از قوه به فعلیت برسد. انسان از نظر حالات روحی، درست حالت یک بچه ای را دارد که از نظر جسمی در حالی که تازه به دنیا آمده است استعداد این را که یک جوان برومند بشود دارد، ولی حالا که آن را ندارد، باید تدریجا رشد کند تا یک جوان برومند بشود.
🔷انسان هم از نظر کمالات واقعی و نفسانی (یعنی آنچه که در استعداد دارد) اول در یک حد بالقوه است، میتواند باشد، اما حالا که نیست، از یک طرف به واسطه سختیها و شداید و از طرف دیگر به واسطه همان نعمتهایی که به او داده میشود، در معرض یک چنین امتحانی قرار میگیرد تا به حد کمال برسد. «و لنبلونکم بشی ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین». باید این سختیها پیش بیاید و در زمینه این سختیهاست که آن صبرها، مقاومتها، پختگیها، کمالها برای انسان پیدا میشود، آن وقت موضوع این نوید و بشارت واقع میشود. این هم دو آیه که مربوط به یک موضوع بود و عرض کردیم.این عماریون