آخرین دیدار ما ، در مراسم #تشییع #شهید پرویزکارصدیقی بودیم، بهش گفتم: «دیگر به جبهه نرو» گفت: «من باید بروم.
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان عزیز با ذکر یک شاخه گل #صلوات🌷}
🍃🌷🍃
چند بار سعی کردم #کامبیز را قانع کنم که بماند و به #جبهه نرود، او گفت: «اسلام و ناموس ما در خطر است»
🍃🌷🍃
زمانی که این #جمله را به ما گفت من و پدرش دیگر مانع رفتنش نشدیم. و بهش گفتم: « مادر کامبیز جان ،به #امام رضا(ع)🌷 سپردمت،
#خدا پشت پناهت»😭😭
🍃🌷🍃
#کامبیز در #جبهه #خمپاره انداز بود بعد به دلیل اینکه #قدش بلند بود برای #دیده بانی #انتخابش کردند.
🍃🌷🍃
#کامبیز برای #آخرین بار که خواست به #جبهه بره گفت: «خواب دیدهام که مفقودالاثر میشوم و دوست ندارم پیکرم برگرده.»😭
🍃🌷🍃