eitaa logo
این عماریون
365 دنبال‌کننده
240.8هزار عکس
65.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید محمد بروجردی فرمانده سپاه کردستان🌷 🌷 وقتی شهید بروجردی امیرالمومنین (علیه‌السلام) را در خواب دید 👤 شهید بروجردی آن زمان که کم سن و سال بود نزدیک ایام نوروز برای تماشای لباس‌های نو دوستانش نزد مادرش می‌رود و از اینکه لباس‌هایش بیشتر از آن‌ها نیست گله می‌کند. او چند بار به مادرش می‌گوید که لباس و کفش «نو» می‌خواهد اما مادرش به دلیل تنگ‌دستی و مساعد نبودن اوضاع اقتصادی‌شان نمی‌پذیرد و ناراحت می‌شود. پس از آن شهید بروجردی در حالی که گریه می‌کرده به خواب می‌رود. او در خواب امیرالمومنین (ع) را می‌بیند که از او می‌پرسند «پسرم چرا مادرت را که در تنگنا قرار دارد ناراحت می‌کنی؟ از این به بعد هرچه می‌خواهی از من تقاضا کن». این سردار شهید پس از آن تعریف می‌کند که از آن زمان تاکنون هیچ رغبت و تمایلی به مال دنیا پیدا نکردم. 👤راوی: سردار باقرزاده 🔮کانال مرجع گفتمان
🌷 یکم خرداد؛ سالروز شهادت «محمد بروجردی» فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا
🌷امروز زنده نگه داشتن یاد ونام و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست ( امام خامنه ای) 🌺ملاقات باامام زمان(عج) جلسه می گذاشتند و بحث می کردند؛ به نتیجه نمی رسیدند.آن پایگاه امنی که دنبالش بودند؛ پیدا نمی شد.کار داشت عقب می افتاد و عملیات هم نزدیک بود. آمد و پرسید نماز امام زمان (عج)را چگونه می خوانند. توضیح دادم وگفتم:چطور مگه؟ واسه چی میخوای؟" گفت: "نذر کرده بودم، اگه مشکل حل بشود به شکرانه،نماز امام زمان(عج)بخوانم.توی همین افکار بود که روی نقشه خوابش برده بود.توی خواب امام عصر(عج)را دیده بود و جایی رانشان داده بودو بهش فرموده بود:"این جا پایگاه بزنید. محل خوبی است."دوستانش سربه سرش می گذاشتند"راستش رابگو، این جا را رو نکرده بودی!از کجا گیر آوردی؟" برشی از زندگی شهید بروجردی  کتاب امام زمان و شهدا ، ناصر کاوه ص۵۲                                     سالروز شهادت فرمانده دلاورقرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و فرمانده سپاه کردستان  سرادرسرلشکر پاسدار ملقب به  گرامی باد، شهادت ۱۳۶۲ جاده مهاباد به نقده،شادی روح امام وشهدا و سلامتی امام خامنه ای ( حفظ الله ) صلوات
💠چند مسئول داریم، اینگونه باشد؟ هرکس به اتاقش مےآمد از پشت میز بلند مےشد و درجلو فرد می نشست و کارهایشان را انجـام می داد. یک روز از او پرسیـدم کہ چرا پشت میز کارهایش را انجام نمےدهد؟ با لبخنــد همیشگے اش گفت : برادر من ! میز ریاست یک حال و هوای خاصے دارد که آدم را می گیرد. پشت آن میز من رئیسم و مخاطبم ارباب رجوع هستن، من مےآیم این طرف و کنار مردم مےنشینم تا توی آن حال و هوای خاص با آنها برخورد نکنم، این طرف میز من برادر مردم هستم و مثل یک برادر به مشکلاتشان رسیدگی مےکنم... پ.ن؛ چقدر فاصله گرفتند برخی مسؤلین از این روحیه اخلاص و تواضع... هدف وسیله را توجیه نمی‌کند کارها باید درست پیش رود حواس تان باشد خلافِ قانون و اسلام کاری انجام نشود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌