به روایت از همسر #شهید:
#شهید دوست برادرم بود. برادرم و #مسعود در #ستاد انقلاب فرهنگی کار میکردند. او فهمیده بود که برادرم، خواهری دارد و بالاخره به خواستگاری آمد.
#اولین جلسۀ خواستگاری که برگزار شد، #مسعود به #جبهه رفته بود و مادر و زندایی و خواهرش آمدند و عکسش را آورده بودند. پرسیدند که شما میپسندید یا نه؟ ما هم پسندیدیم.
🍃🌷🍃
لیسانسش را گرفت. برای فوقلیسانس دانشگاه شریف آمد، آزمونش شرکت کرد و قبول شد. همزمان برای #خارج از کشور #بورسیه شد. من خودم خیلی اصرار داشتم که برویم خارج کشور، به مسعود میگفتم آنجا بهتر میتوانی پیشرفت کنی؛ ولی او قبول نمیکرد. میگفت: «من تحقیق کردم، استادانی که من میخواهم با آنها کار کنم کمتر از استادان آنجا نیستند. چه دلیلی دارد که به آنجا برویم؟»
🍃🌷🍃
#مومن، #با اعتماد به نفس و #منطقی بود. در #زندگی مشترک بسیار #باگذشت بود؛ اما آن چیزی که باعث شد من به سرعت دلبسته او شوم، #جمیع این #ویژگیها در کنار #مهربانیش به من و خانواده بود.
🍃🌷🍃