eitaa logo
این عماریون
336 دنبال‌کننده
219هزار عکس
58.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
روز بیستم صفر (اربعین) ▪️ مشهورترین واقعه‌ای که به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای کربلا بازگو می‌شود جریان رسیدن کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا و هم زمانی این ماجرا با حضور جابر بن عبدالله انصاری در کربلا و زیارت قبر شریف علیه السلام توسط او. ▪️هنوز از خاک عطر خون خدا به مشام می رسید و صدای محزون «هل من ناصر» فرزند رسول الله (ص) در میان دشت طنین انداز بود. کربلا تا پیش از حادثه بزرگ، کربلا بود و اکنون سرزمین بهشت است. اگر صدای کودکی به العطش برمی خیزد، کمترین التماسی از دشمن در آن نیست. این شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها و خیمه های سوخته همه نشانه اند؛ نشانه همان واقعه ای که از جبراییل به حضرت آدم (ع) و همین طور سینه به سینه گشت تا به روز واقعه رسید و تا قیامت هم ادامه خواهد یافت. ▪️بدون شک اربعین اباعبدا...(ع)، با زیارت جابر بن عبدا... انصاری از قبر مطهر آن مظلوم توام است و در اربعین هر سال نام جابر زنده می‌شود. جابر از خاندان وحی نیست ولی پیوند زندگی او با اهل بیت آن‌چنان محکم‌ است که مرگ نیز نمی‌تواند این علقه را سست نماید. جابر در زمان خروج ابا عبدا... از مدینه نابینا و ناتوان شده بود ولی ذره‌ای تردید در حقانیت قیام آن حضرت نداشت. جابر قدم به قدم در حالی که عصای او در دست عطیه بود پیش می‌آمد. به‌رغم‌ ناتوانی، مردانه گام برمی‌داشت. رایحه خوش قبر مطهر اباعبدا... مشام او را نوازش می‌داد در هر قدم نام خدا را زمزمه می‌کرد. عبور اهل بیت از کربلا ▪️درباره عبور اهل بیت(ع) از کربلا، ابن نما حلی (م 645ق) از بزرگان شیعه و صاحب کتاب «مثیر الاحزان» می نویسد: وقتی که اهل بیت ابی عبدالله(ع) به کربلا آمدند، دیدند جماعتی از بنی هاشم با جابر برای زیارت امام حسین(ع) آمده اند و اینها همدیگر را در یک زمان دیدند و مشغول نوحه وسوگواری بر این مصیت جگرسوز شدند. سید بن طاووس در لهوف می گوید: ▪️اهل بیت به کربلا آمدند و جابر بن عبدالله انصاری و جماعتی از بنی هاشم را دیدند که آنجا بودند. مردانی از اهل بیت پیغمبر نیز بودند که همگی برای زیارت قبر امام حسین(ع) آمده بودند. همه با هم یک جا و یک زمان مشغول گریه و اندوه و لطم (به صورت و سینه زدن) شدند. یعنی وقتی اهل بیت به کربلا آمدند، جابر را با عده ای از بنی هاشم و مردانی از خاندان رسالت دیدند. اینها بنی هاشمی بودند که در رکاب حضرت در کربلا حاضر نبودند. گرچه آنان را نمی شناسیم و تاریخ آنها را معرفی نکرده، ولی مسلما جزو اسیران کربلا نبودند؛ چون بنابر نقل ابن طاووس پیش از ایشان به کربلا رسیده بودند. روایتی است که شیخ صدوق در امالی از فاطمه بنت علی(ع) آورده است که می گوید: حضرت علی بن الحسین(ع) اهل بیت را آورد و سر مطهر ابی عبدالله(ع) را به کربلا بازگرداند. https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
امام سجاد و ادامه قیام ▪️امام سجاد (علیه‌السّلام) در مدینه فعالیت‌های خود را بر علیه حکومت وقت ادامه داد. او با کناره گیری از حرکت‌های تند و مسلحانه موجود (به دلیل حساسیت نظام اموی نسبت به وی و ماهیت برخی از رهبران این حرکت‌ها)، به مبارزه‌ای آرام و اثربخش در قالب زنده نگه داشتن یاد و خاطره قیام عاشورا با گریه و یادآوری مصائب ، تبیین معارف اسلامی در قالب دعا و نیایش، بیان فضایل اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و تداوم امامت و رهبری شیعیان راستین، دست زد. و رساله حقوق آن حضرت یادگاری از تعالیم تربیتی و اخلاقی او است و روشی دیگر از مبارزه وی با نظام فاسد و مفاسد عصر خویش را نشان می‌دهد. ▪️امام (علیه‌السّلام) که تا ۳۴ سال پس از واقعه کربلا زنده ماند، همواره تلاش می‌کرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. هرگاه آب می‌نوشید به یاد پدر بود بر مصایب امام حسین (علیه‌السّلام) گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت. ▪️در روایتی آن حضرت به عنوان یکی از «بکائون» (بسیار گریه کنندگان) ذکر شده است. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: بسیار گریه کنندگان پنج نفرند. آدم (علیه‌السلام)، یعقوب (علیه‌السلام)، یوسف (علیه‌السلام)، (سلام‌الله‌علیهم) و (علیه‌السلام). ▪️ (علیه‌السّلام) بر پدرش بیست یا چهل سال، گریه کرد. هر گاه غذایی برای حضرت می‌آوردند، گریه می‌کرد. یکی از غلامان آن حضرت عرض کرد: آقا می‌ترسم هلاک شوید. حضرت فرمود: من شکوه و غم واندوه خویش را نزد خدا می‌برم و از خدا می‌دانم چیزی را که شما از جانب او نمیدانید. او می‌فرمود: یعقوب پیغمبر دوازده پسر داشت، خداوند یکی از پسرانش را از نظر او غایب کرد و از حزن و اندوه دوری آن پسر موی سرش سفید گردید و پشتش خمیده و چشمش از بسیاری گریه نابینا شد، و حال آن که پسرش در دنیا زنده بود، و لکن من به چشم خود پدر و برادرم را با هفده تن از اهل بیتش، کشته و سر بریده دیدم، «فکیف ینقضی حزنی» پس چگونه حزن من به پایان رسد و گریه‌ام کم شود؟😭