eitaa logo
بال‌های پرواز
131 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
42 فایل
اینجا یادمی‌گیریم چطور دوست باشیم و امربمعروف و نهی‌ازمنکر کنیم. #به_هم_ربط_داریم #تو_بگو_شاید_شد😊👌 #منوتونداریم اینجا در خدمت شما هستم‌ 👇 @shabahang02 کانال دیگرمون @hejabnevesht لینک ناشناسم https://gkite.ir/es/9440012
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ امروز توی راسته بازار دم پاساژ فردوسی به یه خانم تراکت دادم ☺️✨ یک عالمه هم دور میدون امام دنبال یه زن و شوهر جوون رفتیم از پشت سر مثل این زوجهایی بودن که قراره آقاهه شهید شه😁 خواستیم تراکت بدیم . البته از مغازه ملچ‌مولوچ دنبالشون بودیم😑 بهشون نمیرسیدیم آخر خسته شدیم دیگه خانمه رو صدا زدم برگشت دیدم ای بابا... این همه آرایش چی میگه دیگه؟ گفتم ببخشید اشتباه گرفتم... و رفتیم ... ‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌@amershavim🖤
‌ دیروز از میدون حاج قاسم میرفتم سمت بلوار انقلاب کنگاوریا میدونن به اونجا میگن خیابون ولاشجردیا یه زوج نازی داشتن میرفتن قدمامو تند کردم بهشون برسم تا تراکت بدم رفتن اون سمت خیابون منم رفتم اونطرف دنبالشون می‌خواستن وارد یه فروشگاه بشن که دیگه خانومه رو صدا زدم آبجی آبجی برگشت شروع کردم احوالپرسی و تراکت دادن توضیح ووو آقاشون اومد همون لحظه که آقاشون اومد عمدا گفتم حتما خانوادگی شرکت کنید بعدم همه توضیحاتو رو به خانومه گفتم و بهشون گفتم اگه وصیت امام حسین علیه السلام رو نخوندین امشب حتما بخونید از نت جستجو کنید بعدم از جفتشون تشکر کردم و رفتم... وقتی ازشون دور می‌شدم توی دلم یه عالمه دعاشون کردم 🤗 ‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌@amershavim🖤
‌ کاش امام شهیدم امشب من ناقابل را پیشکش مقدم آقایم می‌کرد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤩 🎙 استاد شجاعی ❤️عاشق نباشی، عاقبت بخیر نمیشی ‼️ √ اهل چرتکه انداختن اهل دو دوتا چهارتا به هیچ وجه در دستگاه علیه السلام جا ندارن! ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @aamerin_ir
بال‌های پرواز
دنیاکم عندنا ... 😐 #سید_حسن_نصرالله @bagh_abrangi313
بیاین با هم اینو نگاه کنیم توی این روز عزا به جای این برادر و خواهرامونم عزاداری کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ این یکی از مدلهامونه ☺️ اگه تو هم مثل من عاشقش شدی بهم خبر بده 😁 اینجا رنگستانِ منه😍👇👇👇 @momena اینم منم🧕 👇👇👇👇👇👇👇👇 @RASTEGAR20
‌ موقعیت کتاب‌های گزیده استفتائات 😍😍😍 ‌
‌ همشهریمون اینا با باقی خواهرام😍 دیروز رفتیم عیادت بابام. هنوزم حالش روبراه نیست. بعد از عیادت بابامم رفتیم دکتر برای خودم. خییییییییییلی معطل شدیم. یاد یه خوابی که قبلا دیده بودم افتادم. خیلی خندیدم. البته خیلی چیزا دیدم. این قسمتش به دیروز مربوط میشد. توی خوابم بیمارستان‌های بزرگ، خالی بودن. مریض نبود اصلا. مردم فقط برای شنیدن توصیه‌هایی برای سلامتی میرفتن بیمارستان. عمر مردم طولانی بود. ربات‌ها به قدری پیشرفته شده بودن که نمی‌شد فهمید آدمن یا ربات. و ربات‌ها کارهای سخت‌تر رو انجام می‌دادن. اونا در خدمت آدما بودن. خیلی دنیای قشنگی بود... و خیلی چیزای دیگه... بعد دیروز می‌دیدم یه کلینیک جوری پره که جای سوزن انداختن نیست. مقایسه میکردم بین اون دنیایی که توی خوابم دیدم با اونی که توی واقعیت می‌دیدم. واقعا خنده‌دار بود. درسته اون خواب بود. ولی برام واقعی‌تر از اینی بود که با چشمام می‌دیدم. حس میکردم این که داره اتفاق میفته نمایشه این دنیا با همه سختیاش مثل یه تئاتره واقعیت از یه جایی به بعد شروع میشه که همه منتظرش هستیم. ‌
بال‌های پرواز
‌ همشهریمون اینا با باقی خواهرام😍 دیروز رفتیم عیادت بابام. هنوزم حالش روبراه نیست. بعد از عیادت با
داشتم سوره عادیات می‌خوندم. حس کردم منشی صدام زد. با تسبیح و گوشی دستم رفتم جلو ازش بپرسم مطمئن بشم. اونجا یه دختر جوون بود. با یه شال آبی آسمانی و یه کت چهارخونه با رنگهای گرم گل‌بهی و کرمی و طوسی. شالش افتاده بود. موهای خرمایی روشنش معلوم بود کاملا. بهش گفتم الهی دورت بگردم آبجی خوشگله، شالت افتاده. یه نگاهی از گوشه چشم بهم انداخت. اهمیت نداد. با خودم گفتم سنش کمه. غرورش اجازه نمیده فوری گوش کنه دیگه نگاش نکردم. یه کم گذشت یه دختری مثل خواهرم نقاب داشت. انقد ذوق کردم دیدمش. با لبخند بهش نگاه کردم. رو بهش گفتم چقد قشنگه که حجاب داری! اون دختر شال آبی هم کنارمون بود. دختر محجبه‌ هم گفت ممنون حجاب شما هم قشنگه. گفتم ممنونم ولی من اگه میگه قشنگه که حجاب داری، نه بخاطر رنگ و طرح و مدل ووو بخاطر این میگم که شما حرف خدا رو گوش میکنی اینه که قشنگه عزیز دلم گفت آره... آره... دختر جوونه که شال آبیش افتاده بود آروم دست برد شالشو سرش کرد. بعد خواستم به دختر محجبه تراکت بدم. اما صلاح نمیدونستم اونجا و اون لحظه اینکارو بکنم. بهش شماره خودمو دادم خواهش کردم توی ایتا بهم پیام بده دیگه توکل به خدا ان‌شاءالله که بفرسته. با اینکه دکتر چیزای خوبی نگفت ولی من امیدم به خداست و هر چی بخواد ان‌شاءالله با جون و دل قبول میکنم و پیشاپیش ازش ممنونم ممنونم که دعامون می‌کنید این خواهرای منو ببینید یکیشون میدونم همشهری ماست شهیده سیده طیبه زمانی♥️✨ خواهرش دبیر عربیمون بود. یه خواهرش هم معاون دبیرستانمون بود. ازشون خواهش کردم دنبال منم بیان ان‌شاءالله بیان... واقعا برام سخته بخاطر بیماری از دنیا برم به خودم این رویا رو هدیه داده بودم که فدای امام زمان علیه السلام بشم. این مهمترین خواهشم از خداست... اگر اینو از دست ندم انگار ازین دنیا، همه دنیا رو با خودم بردم... ‌
‌ یه حاج خانومی هم اومد کلینیک باید براتون تعریف کنم 😂 خیلی به مخم فشار آوردم که چجوری جذبش کنم. یک عالمه سوتفاهم داشت... ‌ اما تهش خوب شد... ‌
هدایت شده از شوق پرواز
📡خانه‌ یکی از اقوام که ماهواره داشتند دعوت شدیم. ▪️رضا درباره اهداف شبکه‌های ماهواره‌، ⚙️چگونگی تشکیل این شبکه‌ها، 💸منابع مالی شان، برای صاحبخانه و بقیه صحبت کرد. چند نفری شروع کردن به مسخره کردنِ رضا که در فلان جا مغزت را شست‌وشو داده‌اند... 😏 بعد از مهمانی، من با رضا تند برخورد کردم که چرا از این حرف‌ها می‌زنی که بخواهند مسخره‌ات کنند؟کلی تشر به او زدم 😕 اما رضا جواب داد: 🌱 من وظیفه‌ام را در قبال این خانواده انجام دادم. دیگر در آن دنیا از من نمی‏پرسند که چرا دیدی و می‏دانستی اما چیزی نگفتی؟ من کار خودم را کردم،به وقتش این حرف‌ها جواب می‌دهد. @shogh_prvz