eitaa logo
❤️عمه‌ی سادات ❤️
8.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
8.6هزار ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️جوان هیکلی و خوش مشربی را دیدم که با فرمانده پایگاه شوخی می کرد. پرس و جو کردم، بچه‌ها گفتند: «آخوند جدیده. داوطلبانه اومده اینجا برای تبلیغ.» ♦️برایم عجیب بود. طرف از دل پایتخت، به اختیار خودش، آمده بود چالاب! ♦️ جایی که زمستان ها، ماهی یک بار نان می آمد. آب نداشت. گاز نداشت. با موتوربرق نور داشتیم. با فرغون برف می آوردیم و توی تانکر می ریختیم، چراغ نفتی زیرش می گذاشتیم تا آب ولرم شود، بچه ها با کاسه دوش بگیرند. زمستان ها، کسی که پشت بام شیفت می داد باید کپسول اکسیژن با خودش می برد فشارش نیفتد. ♦️ فصل سرما، اسلحه توی دست بچه ها یخ می زد. از شهر، سه ساعت پیاده روی از دل کوه بود تا کسی بخواهد برسد به پایگاه. ماشین و قاطر هم نمی توانست این مسیر را برود. توی این شرایط منطقه، تبلیغ آمدن هم عجیب بود و هم با ارزش. برگرفته از کتاب: "اردیبهشت اتفاق افتاد" زندگی‌‌نامه مستند شهیدمجیدسلمانیان ...
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نماهنگ این جای خالیته همیشه - ستوده.mp3
زمان: حجم: 5M
این جای خالیته همیشه با هیچکس جز تو پر نمیشه دوری تو تشبیه سنگه قلب منم تشبیه شیشه من دلم پیش توئه نگو دلت راضی نیست 🔊 🎙 💔 🔅 ..
تلفن‌چی فرمانده 🔹️بعد از عملیات فتح المبین رفتم کرخه نور تا سید را ببینم و از سلامتی اش با خبر شوم 🔹️گوشه سنگر یک تلفن بود که سید مدام با آن حرف می‌زد ولی هر دفعه به گونه ای صحبت می کرد.که خیلی عادی و معمولی جلوه کند. 🔹پرسیدم: آسید حمید مسئولیت شما توی جبهه چیه؟ سید گفت: من تلفن چی فرمانده‌ام. درست می گفت. خودش هم فرمانده بود و هم تلفنچی فرمانده. 🔹️فرمانده خط بود ولی برای اینکه همشهری‌هایش نفهمند چه مسئولیتی دارد، جلوی ما آن طوری برخورد می‌کرد. به همه نیروهایش گفته بود در مورد مسئولیتش به کسی چیزی نگویند. ...
می‌گفت: «برای پیوند عبد با معبود قابلیت لازم است، لازمه‌‌ی ‎ خدایی شدن است...» ...
مادر شهید می‌گفت:  دکتر گفته بود،به این زودی نمی توانی به جبهه برگردی.پسرم طاقت نمی آورد چند بار با من صحبت کرد،آخر از علی اکبر و علی اصغر حسین گفت تا راضی شدم و رفت.    یک روز که در اتاق خوابیده بودم،صدایی شنیدم که گفت:«مادر خداحافظ» همان موقع دلم به شلمچه رفت تا پسرم را بدرقه کند. ابوالقاسم سرپرست خانواده ام بود. ودوستش حسن ادهم تعریف میکرد: همەی بچه‌هایی که با ما بودند، دو تا پلاک داشتند؛ چون قبلا جزو تیپ امام رضا علیه السلام بودیم و وقتی تیپ ۱۲ مستقل قائم(عجل الله) تشکیل شد، منتقل شدیم. به ما گفته بودند که موقع عملیات، پلاک تیپ امام رضا علیه السلام را از گردنمان برداریم. گفتم: ابوالقاسم، پلاک تیپ امام رضا علیه السلام رو از گردنت بردار گفت: نه، بذار باشه. می‌خوام اگه شهید شدم، برم زیارت امام رضا علیه السلام. همان طور هم شد، پیکرش را به اشتباه بردند مشهد و بعد از طواف، شناسایی شد و آوردندش سرخه. شهید ابوالقاسم سنگسر تولد: سرخه، سال ۱۳۴۷ شهادت: شلمچه، کربلای ۵، سال ۱۳۶۵ مزار: گلزار شهدای سرخه 📚 برگرفته از کتاب خط عاشقی خاطراتی از عشق شهدا به امام رضا علیه السلام ...
2.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناامید نشو، بگو مهدی میاد فرمانده ابو مهدی میاد با‌ علی و ذوالفقارش طرفه هرکسی که روبرو مهدی میاد 💔 | | 📲 🌷 ...
2.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در غزه چه می‌گذرد...😭😭 برای مردم غزه دعا کنیم ... اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ‏ خدايا هر گرسنه را سير گردان ...
♦️مدتی بود از طریق ارگان‌های مربوطه، پیگیرِ پیدا شدنِ پیکر پدرِ شهیدم [حاج‌حسین بخشی] بودم. حتی به سردار باقرزاده هم مراجعه کردم و آزمایش DNA هم داده بودیم... تا اینکه یه روز یکی از دوستان قدیمی‌ام [ که حدود بیست سال بود ازش خبر نداشتم] شماره‌ام رو پیدا کرده بود و بهم زنگ زد. ازم پرسید: دنبالِ پیکر پدرت می‌گردی؟ گفتم: آره... گفت: دیگه اینکار رو نکن... پرسیدم: چرا؟ گفت: یه مدت قبل خوابِ پدر شهیدت رو دیدم. بهم گفت برو به پسرم بگو اینقدر دنبال پیکر من نگرده؛ من هر وقت خودم بخوام برمی‌گردم... ♦️یه بار هم خانومِ یکی از دوستان برادرم؛ خوابِ بابای شهیدمون رو دیده بود. بابام به ایشون هم گفته بود: بروید به بچه‌هام بگید دنبال پیدا کردنِ من نباشند. من هر وقت خودم بخوام بر‌میگردم... ...
✅ ابراهیم می گفت: ✨️برای رفع گرفتاری ها، با دقت تسبیحات حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را بگویید. این تسبیحات را پیامبر زمانی به دخترشان تعلیم فرمودند که ایشان گرفتار مشکلات و سختی های بسیاری بودند. ...