#نوکر
#هفتادمین_سال
#حاج_منصور_ارضی
تاریخچهی پیرغلامان...
گواهی میدهد، آنان که...
خود را منسوب به محبوب کردهاند...
رنگ و بوی او را نیز میگیرند!
آنان...
پای عشقشان...
مردانه ایستادهاند!
گرچه حُجرهی حنجرهشان را...
وقف علی و اولادش کردهاند...
اما خواب خوش به چشم ندیدهاند...
وقتی دیده و شنیدهاند...
که نوعروسان شهر...
با یک #جهیزیه ساده...
میتوانند #زندگیشان را شروع کنند!
دل توی دلشان نیست...
تا سقفِ بالایِ سَرِ دانشآموزان...
امن و ایمن باشد!
رسالتِ #نوکری را...
در دستگیری از خلق #خدا دیدهاند!
و حالشان...
با رسیدگی به حالِ دلِ #نیازمندان...
بهتر میشود!
رگِ غیرتشان...
برای علی و اولادش...
باد میکند و...
پای #روضه و احیای امرشان...
#مردانه میایستند!
سایهی نوکرانِ این آستان...
ماندگار!
با آرزوی سلامتی...
برای این مردِ خدا...
و پیرِغلام آستان اباعبدالله…
#حاج_آقا_منصور
هفتادمینسالولادت…
خاکخاک؛
#محمد_حسین_پویانفر
@poyanfar
https://eitaa.com/joinchat/3462856738C1e98fbefac