به این در آمدیم...می دونیم که هیچ وقت ردمون نمی‌کنید.. یادمه وقتی خبر شهادت حاجی را که شنیدم نخجوان بودم،انقدر سخت گذشت که برای من انگار تو غربت بودم و در وطن پدرمو از دست داده بودم.. حالا اینجام پیش اهل بیت، گرچه بازم زخمه قلبمون ولی اومدیم کنارشون آروم بگیریم... شریک بودن در زخم و درد اهل و شیعیان علی هم شیرین است... کاش یک‌روزی حرم بی بی رحیمه هم اینطور به روی شیعیان باز بشه... @aminavak313

ورودی حرم پرچم حرم امام حسین ع پرچم حضرت اباالفضل ع را زیارت کردیم... از همه جا عطر شهادت میاد.. @aminavak313

از خاکسترمون دوباره بلند میشیم به خونشون قسم این بار قوی‌تر...این درد و گریه شکست نیست ،در مکتب ما شکستی وجود ندارد چه شهید بشی چه با ملاک‌های دنیوی ببری بازم بردی و پیروزی!!! در این مکتب همیشه پیروزی... این گریه ها و سینه زدن ها عشق بازیِ ماست!!! @aminavak313

حاجی...داغت تازه شد... ترس وحشتناکی دارم نکنه ما شهید نشیم و بمیریم... نکنه نتونیم بیاییم پیش خودتون... شما که پیش خودِ خودِ خدا رفتین... ما چی کار کنیم حاجی؟! هوای ما رو داشته باشید جمعتون که جمعِ.. ما غریبیم تو این دیار.. @aminavak313

شهید سید رئیسی.. اون روزی بود به دوستان می گفتم برای انتخابات دور دوم از حالا بیایین یه کاری کنیم.. معمولا ما ها کارهامون دقیقه نودیه یا هم بعد از فوت وقته.. معمولا دم انتخابات یادمون می‌افته باید کار می کردیم باید برای انتخاب خادم برای کشور امام زمان کمی تلاش کرد،متأسفانه دیر می کنیم اکثر اوقات می‌گفتم این بار دیر نکنیم.. از کجا می دونستم رأی و انتخاباتت یک بار است و جاودان کلی کاربرها تو فضای مجازی رأیشون گرفتن دستشون آقای رئیسی آقای شهید جمهور.. میگن ما به یک شهید رأی دادیم خدایا به ما هم نظر کن.. و خیلی ها هم مطمئنم شاید نمینویسن ولی پشیمونن،پشیمونن که به یک شهید خادم امام رضا رای ندادن.. کاش این شهادت درس عبرت باشه برامون.. کاش یک‌کاری کنیم به حق این شهید والا مقام جاشو به کسی ندیم با رأیمون یا بی رأیمون که زحمات و حق شهید بر گردنمون نمونه! کاش از حالا بفکر ادای دین باشیم! دینی که با رأی ما ادا خواهد شد.. خیلی سنگینه این درد.. بعضی وقت ها خجالت میکشم از خودم،از خودم که من به وطن دیر برگشتم و شاید خیلی ها بگن تو کشورت آذربایجانه تو به چه حقی انقدر از جانب ایرانی حرف می‌زنی، ولی با خودم میگم اولا ایرانی بودن تو این عصر با شناسنامه نیست با ارادت و اعتقاده که ایرانی بودن تبدیل به یک ایدئولوژی شده دوما خاکی که متولد شدم هم خاک این سرزمین بوده سوما دیگه داره نصف عمرم تو ایران و با شناسنامه ایرانی سپری می‌شه اینه که میگم شاید شما ایرانی باشید من ایرانی تر از شمام.این حرف ها با خودم هست مثل همیشه از حالا دارم میرم حرم برای تشییع شهدا ،شاید رأی بنده را قبول کنن شاید.. @aminavak313

امروز قم آفتابش خیلی گرم و سوزان بود... ولی از وقتی که شهدا به قم رسیدن هوا باریدن گرفت... @aminavak313

روایت آتش و مه @aminavak313

خدا در درون مخلوقش انسان، یک میلی گذاشته به اسم " دیده شدن" ولی اکثرا مسیر دیده شدن را اشتباه انتخاب می کنن،در ظاهر،در جسم و اندام،در تجملات،در مدرک،در مقام و غیر... خدا میگه بنده من این میل را من گذاشتم درونت و تو لایق دیده شدنی،تو لایق معروفیت و مشهوریت هستی ولی نه محدود! نه فقط یک نفر یا هزار نفر یا یک ملت یا حتی یک دنیا! تو باید چنان دیده بشی که زمین و زمان محدودت نکنه... همه زمانها و زمین ها و آسمان و عرش همه باید ببیننت... این است "شهادت" خودنمایی و دیده شدن این است... و حالا آسمان خدا هم می بارد برایشون... @aminavak313

مردم میرن به پیشواز رئیس جمهور شهیدشون... مردم قم از کجا می دوسنتن رئیس جمهور قراره به این زودی سفر داشته باشه به قم... در دیدار اول کسانی که نیومده بودن هم اومدن... ولی این بار همه با رئیس جمهور حرف میزنن و تک تک دیدار دارن... @aminavak313

وحدت را تماشا کنید!!! چه کسی میتواند این ملت را شکست بدهد؟! @aminavak313

از بین فرشتگان زمین و آسمان کمی با صدای خراب حرف زدم براتون از حرفهایی که به بچه ها خودمون زدم دیشب!! ظهور نزدیک است @aminavak313

ادامه حرف ها @aminavak313

سایه ات مستدام آقاجان... همه نگران بغض دم «اللهم انا لانعلم منهم‌ الا خیرا»ی آقا بودند ابراهیم. همه نگران بودند. همه از دیشب می‌گفتند دعاکنید آقا سرنماز بغض نکند یکهو. در لحظه این فراز، همه بلند گریه کردند، تمام صف‌های قامت‌ بسته پشت شانه‌های آقا. صف‌های توی خیابان. همه بلند گریه کردند که بغض آقا توی صدای جمعیت گم شود. آقا اما بغض نکرد ابراهیم. در تکرار دوم و سوم هم همه مویه سر دادند. میلیون‌ها گریه بلند، برای شنیده نشدن یک بغض آرام؛ آقا اما بغض نکرد ابراهیم. هیچ شانه‌هایش نلرزید. کوه انگار. مشکی هم نپوشید حتی. و بر تابوت شما کمر خم نکرد حتی برای بوسه‌ای یا فاتحه‌ای. رفت و توی دفتر شخصی‌اش نشست به دیدارهای سران و سرسلامتی‌های همسایه‌ها. آقا حواسش هست ابراهیم. مراقب است که توی دل ما خالی نشود. بچه‌ها را بغل می‌کند. به آدم‌بزرگ‌ها میگوید هیچ‌نگران نباشید. خللی پیش نمی‌آید. سکنات او آراممان می‌کند. ابراهیم تو توی دامن کوه‌ها گم شدی، و ما تکیه بر کوهی داده‌ایم این داغ را. حالمان خوب است، کوه‌مان استوار هنوز. نگران ما نباش. #کوه #پدر #عشق @aminavak313