نگــذار تا هــر زهــرماری را بریــزند تــوی گلویــت از لب خنــدان لیــوان #بهمن #۱۴۰۳ #غزل @amir_yazdi_anar

روز خواستــگاری به قلم : امیر یزدی روز بسیار خوبی بود برایش کبکش داشت خروس می خواند. آن روز خروس محل هم یک جوری دیگری صدایش را انداخته بود در گلو. همه چیز آن روز برایش فرق می کرد. رقص برگها از خوردن باد به قولنج شاخه ها شرشر آب رودخانه و... همه ی صداها برایش عاشقانه بود. چون داشت می رفت خواستگاری همان دختر ! همان دختری که بعد از لحظه دیدنش، حسابی کرک و پرش ریخته بود! اول صبحی، به خودش رسیده بود و تیپ زده بود ... آواز خوان و ترانه خوان،داشت دنبال شیرینی خوستگاری می گشت. شاخه گل که در مسیرش فراوان بود، ولی در چند خانه رفت و شیرینی پیدا نکرد. تا اینکه از دور دید پسرکی برای بستن بند کفشهایش، لقمه کره و عسل صبحانه اش را گذاشت کنار پنجره حیاط و فراموش کرد بردارد. پسرک رفت به سرویس مدرسه اش برسد. حالا شیرینی خواستگاری جور شده بود. لقمه را به نوکش گرفت و پر زد و رفت تا عسل از دهن نیفتاده به قرارش در آشیانه ی پدر زنش برسد !! #داستانک #اسفند #۱۴۰۳ @amir_yazdi_anar

🌱 جـــشن روزه اولــی هــا در مدرسـه ی دکتــر کاشانــی پــور روستــای آقــچه کنــد

#غزل #طنز😅 ⭕ تاج گل یا تاج گِل؟ تاج آمده تا گِل سر کشور بگیرد دیوار کج را آجری دیگر بگیرد پُر روست مثل پیرمرد مُردنی که رفته است درب خانه ای دختر بگیرد این عمر که او صرف این فدراسیون کرد شاید درست این بود گاو و خر بگیرد در گاوداری یک مدیر خوب باشد شیر از تمام ماده ها و نر بگیرد فدراسیون که خانه ی بابای او نیست هر دم هوس کرد از کف مادر بگیرد تدبیر او این است که کیروش بیاید هیجده قدم را با صف و لشگر بگیرد با پور علی گنجی، غلامی و حسینی یا که نشد با محسن بنگر بگیرد جام جهانی جنگ رویاروست با خصم حاشا که خط حمله ای سنگر بگیرد ✍️ امیر یزدی #شهریور۴۰۱ #طنز #غزل

به بهانه انتخاب دوباره تاج به ریاست فدراسیون فوتبال

وای بر دنیای علی شناسها ✍️ امیر یزدی سرود : اف بر این بازی، بر این دنیای بازیگر شناس عصر قرآن در سکوتِ عصر خنیاگر شناس قدر زر زرگر شناسد ، قدر گوهر گوهری من در این دنیا چه کم دیدم زر و گوهر شناس عشق مولا را مراقب باش، نفروشی به غیر می‌خرد دُرّ نجف را، از تو انگشتر شناس وای بر حال کسی که پای منبرها نشست در زمان فتنه‌ها، اما نشد منبر شناس! یادگار مصطفی را می کند خانه نشین رای های ظاهرا یک عده پیغمبر شناس تو، نه حتی ما غلامان تو را نشناختیم حیف بر آن شیعه که حتی نشد قنبرشناس! عابدان و زاهدانِ کوفه هم نشناختند شد ولی خرما فروش کوچه اش حیدر شناس نان برای پیرزن می‌پخت دستان علی دست‌های پینه بسته، بازوی خیبرشناس سوخت درب خانه اش تا ذهن ها روشن شود یک نفر تنها شد اینجا کوثر و کوثر شناس #۱۴۰۳ #فرردین #غزل #علوی

شیر شب‌های نبرد ‌ ‌ از پنجره خم شو، ببین موشک زدن را بد خالکوبی می کند آن نا وطن را ! ‌ شلوارهای خیس، بر بازی گرفته حیثیث عطر و اتوی پیرهن را ‌ گرخید گنبد، هیکلت را قهوه ای کرد بردار از روی سرت تکه لگن را ‌ بدجور می سوزی شنیدم در خبرها: عمق جسارت های بی حد یمن را ‌ این حد جنازه کار دست  گورکن نیست باید فراخوان می زدی صد چاهکن را ‌ شیر نر آمد، گشت خورد و بُرد و برگشت بیدار کن از خواب ماده پنگوئن را ‌ ما پیر شب‌های نبردیم ای جوانک از  تاکسی خالی نترسان پیرزن را ‌ ✍️ امیر یزدی . شعر جامانده از وعده صادق ۲ #طنز #۱۴۰۳ @amir_yazdi_anar

💙 با تشکر فراوان از همکارمان حجت الاسلام رجبی بابت بنده نوازی و سرودن این اخوانیه 🌺👏🌺 در باغ شعر و ادب، امیر یزدی استاد تخلصش شعری انار، شیرین و پر از یاد پاسدار هنر و فرهنگ، شاعری بلندمرتبه رتبه اول کنگره‌اش، در تاکستان شهره‌ی شهر فارسجین فرهنگی، از او شده روشن چون اناری سرخ‌رنگ، پر از دانه‌های من در هر بیتش حکایتی، در هر مصرعش نشانی از عشق و از وفا، از دل‌های پاسدارانی امیر یزدی، شاعری با قلمی توانا در هر کلامش عشقی، در هر سخنش وفا پاسدار شعر و ادب، در تاکستان نام‌آور فارسجین فرهنگی، از او شده روشن‌تر شعری انارش، چو گنجی پر از گوهر در هر دانه‌اش رازی، در هر کلمه‌اش هنر پاسداران شعرش، در کنگره‌ها سرفراز رتبه اولش نشانه‌ی عشق و هنر و اعجاز فارسجین فرهنگی، از او شده روشن‌تر در هر بیتش حکایتی، در هر مصرعش نشانی امیر یزدی، شاعری با قلمی توانا در هر کلامش عشقی، در هر سخنش وفا

✅نشست مجازی 🔴 موضوع نشست: از خواندن تا تماشا؛ چگونه در دنیای رسانه سردرگم نشویم؟ 🔹سخنران: جناب سروان امیر یزدی 📆مورخه: شنبه ۱۸ اسفند ماه ۱۴۰۳ ⏱ساعت: ۲۰ 🔹بستر برگزاری: اسکای روم 🔹نهضت سواد رسانه‌ای شهرستان تاکستان 📎 لینک نشست👇 https://www.skyroom.online/ch/nasra1401/idea-125575/l/fa #سواد_رسانه 🔰با ما همراه باشید ... 🔸 نهضت سواد رسانه ای انقلاب اسلامی (نسرا) استان قزوین