#معرفیکتاب
‼ معرفی کتاب خاتون و قوماندان
1⃣ رده سنی عمومی
2⃣ تقریظ رهبری
3⃣ ۲۵ چاپ
.
«خاتون و قوماندان» تصویری ماندگار از انسانهایی است که در سختترین لحظات با قدرت ایمانی زیبایی میآفرینند. شیرمردان و شیرزنانی که برای امنیت و آرامش ما از عزیزترین داشتههای زندگی خود گذشتند.
شهید علیرضا توسلی فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون است. لشکری متشکل از مجاهدان افغان که در عملیاتهای بسیار حضور پررنگی داشت و در آزادسازی شهرهای مهمی همچون حلب نقشی کلیدی ایفا کرد. ابوحامد مردی بود که سالیان فراوانی را در جنگ و جهاد گذرانده بود. او در سالهای نوجوانی بسیجی جبهههای دفاع مقدس بود و در دهه هفتاد شمسی در سرزمین مادری در مقابل طالبان جنگید اما مقصد نهایی او حریم زینبی بود و سرانجام پاداش سالها دویدن در میدانهای نبرد را با امضای سرخ شهادت دریافت نمود.
👈 متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب خاتون و قوماندان:
سلام خدا بر شهید عزیز علیرضا توسلی، مجاهد مخلص و فداکار و بر همسر پرگذشت و صبور و فرزانهی او خانم امالبنین. حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به آن اطمینان داشت دریافت نکردهام. برخی از آنها جداً تاثیرگذار است، ولی از سوی دیگر حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آنها و همهی افغانها است.
🔹رسانهفرهنگیمسجدامیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque
#معرفیکتاب
#خُرده_کتاب
🖊معرفی کتاب، آغازی بر یک پایان
.
💠وجود امام خمینی و برکات آن را تنها کسانی می توانند حقیقتا درک کنند که در جست و جوی تاریخ تحول باطنی انسان بر کره ی زمین _که خاستگاه تحولات ظاهریِ اجتماعی و اقتصادی و سیاسیِ حیات او نیز هست_ به تاریخ انبیا رجوع می کنند . هم آنان اند که در وصف امام خمینی می گویند :«او بت شکنی دیگر از تبار ابراهیم بود.» و یا برای تبیین حقیقتِ مبارزه ی او با طاغوت به داستان موسی و فرعون در قرآن رجوع می کنند ،و یا برای بیان شیوه مبارزه ی او در برابر دشمنانِ انقلاب اسلامی به واقعه کربلا باز میگردند .
📚
نوشته#شهید_مرتضی_آوینی
🔹رسانهفرهنگیمسجد
امیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque
#معرفیکتاب
🖊 کتاب ستاره ها چیدنی نیستند:
1⃣ چاپ 25
2⃣ نشر معارف
3⃣ برگرفته از زندگی دختری امریکایی به نام سارا
این کتاب که در دستهی رمانهای ایرانی قرار میگیرد دربارهی زندگی دختری آمریکایی به نام سارا است که به دنبال یافتن پاسخ برخی پرسشهای اساسی که ذهنش را مشغول کرده است به مرکز مطالعات اسلامی نیویورک مراجعه میکند و داستان زندگیاش دچار تغییراتی میشود.
‼️این داستان برگرفته از یک روایت واقعی است.
👈 دختر آمریکایی داستان که سارا نام دارد برای دفاع از حقوق زنان در موسسهای در آمریکا مشغول به کار است. در یکی از فعالیتهای این موسسه که زیر نظر وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا است فعالان این موسسه به بهانهی نجات زنان مسلمان به تخریب چهرهی حجاب میپردازند و این جریان باعث ایجاد سوالات و تضادهایی در ذهن سارا میشود.
سارا در پی یافتن پاسخ سوالات ذهنی خود، به همراه دوستش ماشا به مرکز مطالعات اسلامی نیویورک مراجعه میکنند و در این بین با سلسلهی جلسات «برای همهی خانمهای دنیا» آشنا میشوند.
در این جلسات سخنران به بررسی مقولهی حجاب از زوایای مختلف میپردازد و مسالهی حجاب را در ادیان و جوامع مختلف بررسی میکند.
👈 سارا شخصیت اصلی این اثر است و ماجرا را از یک سازمان فمینیستی مخالف با اسلام آغاز میکند اما پای ذهن جستجوگر او، به مرکز مطالعات اسلامی در نیویورک کشیده میشود تا حقیقت را از نزدیک لمس کند.
🔹رسانهفرهنگیمسجد
امیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque
#معرفیکتاب
🖊کتاب "عارفانه"
1⃣ناشر : انتشارات شهید ابراهیم هادی
2⃣خواندن این کتاب را به 'دوستداران کتابهای خاطرات و زندگینامه شهدا، پیشنهاد میکنیم'
⚜درباره کتاب:
کتاب عارفانه درمورد فردی به نام «شهید عارف احمدعلی نیّری» را بهوسیلهٔ خاطرات و شرحی از زندگینامهٔ وی، به خوانندهٔ خود، میشناساند؛ بخشی از این کتاب را مادر شهید، بهعنوان راوی، توضیح داده است.
✨بخشی از کتاب :
امروز سوم اسفند سال ۱۳۶۴ است. جمعیت این شعار را میداد و پیکر شهید را از مقابل منزلش به سمت مسجد امینالدوله حرکت داد. بعد هم از مسجد به همراه جمعیت راهی بازار مولوی شدیم.
جمعیت که بیشتر آنها از جوانان مسجد و شاگردان آیتالله حقشناس بودند شدیداً گریه میکردند و طاقت از کف داده بودند....
🔹رسانهفرهنگیمسجد
امیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque
#معرفیکتاب
🖊"کتاب تنها گریه کن"
1⃣ناشر : انتشارات حماسه یاران
2⃣نویسنده : اکرم اسلامی
3⃣ خواندن این کتاب را به : علاقهمندان به ادبیات پایداری و خاطرات مادران شهدای هشت سال دفاع مقدس پیشنهاد میکنیم
⚜درباره کتاب :
در این کتاب تصویری کوتاه و مختصراما پر معنا از یک عمر زندگی و فرمانبری و ولایتپذیری زنی را میخوانید که فرزندش را فدای پابرجا ماندن و استقلال این سرزمین نمود و خودش نیز در راه اسلام و انقلاب از هر چه در توان داشت فروگذار نکرد!
اشرف السادات منتظری مادر شهید محمد معماریان که عاشقانه و خالصانه برای فرزندان این سرزمین از جان و دل مایه میگذاشت.
🌿بخشی از کتاب تنها گریه کن:
«یکوقت هست آدم با خانوادهٔ شوهرش مشکلی ندارد و فقط رفتوآمد میکند، یکوقت هست که با خانوادهٔ شوهرش صمیمی میشود، خودمانی و خانهیکی؛ محبتشان را به دل میگیرد. ما این شکلی بودیم. من هرچه ازشان دیدم، خوبی و صمیمیت بود. همراه دوتا جاری دیگرم و مادرشوهرمان توی یک خانه زندگی میکردیم. روزمان تا آمدن مردها، دور هم میگذشت؛ نوعروس بودم، ولی مستقل. چند ماه اول، پختوپزم از مادرشوهرم جدا بود. خودم خواستم و سفرهیکی شدیم. گفتم: دو نفر ماییم، دو نفر شما، آنهم توی یک خانه. چرا دوتا سفره پهن کنیم؟»
🔹رسانهفرهنگیمسجد
امیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque
#معرفیکتاب
🖊 کتاب "قصه ننه علے"
1⃣ناشر : انتشارات حماسه یاران
2⃣به قلم : مرتضی اسدی
3⃣ویراستار : مریم کتابی
«روایت زندگی زهرا همایونی؛مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی»
🌻درباره کتاب
داستان زندگی دخترکی کم سن و سال را که برای کمک به معیشت خانواده پا به پای مادرش کار کرد و رشد یافت را میخوانیم. این دختر در سن پایین به خانهٔ بخت رفت. ازدواج زهرا برایش زندگی راحتی به ارمغان نیاورد. همسر زهرا مردی تندخو بود که هر حرف و رفتار زهرا را که به مذاقش خوش نمیآمد با کتک جواب میداد!
🍂بخشی از کتاب
«به طرفم حمله کرد، تعادلم را از دست دادم و از پلههای طبقه اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج میرفت. حسین از پلهها پایین آمد؛ اشاره کردم، برگردد. میدانست هروقت من و پدرش دعوا میکنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریهٔ امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد؛ گفتم حتما ترسیده و میخواهد دلجویی کند. گوشهٔ لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دستوپا میزدم، نفسم بالا نمیآمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بیانصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغهای خانه را خاموش کرد.»
🔹رسانهفرهنگیمسجد
امیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque
#معرفیکتاب
🖊کتاب "از چیزی نمیترسیدم"
1⃣ نویسنده: شهید سلیمانی
2⃣ناشر: مکتب حاج قاسم
«زندگی خود نوشت سردار سلیمانی»
💐درباره کتاب
این کتاب، شرح زندگی مردی از دل روستایی دورافتاده در کرمان است که چند دوره از زندگی ساده و کوتاهش را روایت کرده و نشان می دهد که چگونه از چوپانی به جایگاه بلندی رسید. آنان که سردار سلیمانی را فقط با لباس نظامی دیدند خوب است ببینند که او چگونه پرورش یافته است....
🌾بخشی از کتاب
زینب سلیمانی، دختر شهید سلیمانی در مقدمه کتاب از چیزی نمیترسیدم درخصوص یادداشت رهبر معظم انقلاب بر این کتاب مینویسد:
«صبح روز چهارشنبه ۲۶آذر۱۳۹۹، خداوند مهربان توفیق زیارتِ رهبر معظم انقلاب را که جانم فدایشان باد، روزیمان فرمود. دیدار معظمٌلَه با اعضای ستاد بزرگداشت شهید قاسم سلیمانی و ما افراد خانوادهاش بود.من، بهنمایندگی از پدرم، برای ایشان هدیهای برده بودم.
این هدیه، زندگینامهای بود بهقلم حاجقاسم که قصد داشتیم بهمناسبت سالروز شهادتش، در قالب کتابی منتشر کنیم.آنچه همراهم بود، در واقع ماکِت یا نمونهٔ اولیهای از کتاب بود.در پایان دیدار، متن را تقدیمِ آقا کردم. ایشان پرسشهایی دربارهٔ آن پرسیدند و این هدیه را با مِهر پذیرفتند.
چند روز بعد از آن دیدار و در دقایق پایانیِ نهاییشدن کتاب، متنی از دفتر رهبر معظم انقلاب به دستم رسید. ایشان منّت گذاشته و قبل از مطالعه، یادداشتی بهیاد «سرباز وفادار» خود نوشته بودند. متنی بود پُر از عطوفت و بزرگواری که چون روح بر کالبدِ این کتاب نشست...
🔹رسانهفرهنگیمسجد
امیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque
#معرفیکتاب
🖊کتاب "پسرک فلافل فروش"
1⃣نویسنده : گروه نويسندگان شهید ابراهیم هادی
« زندگی نامه طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری »
🌼درباره کتاب :
در کتاب حاضر که به بخشهای متعددی تقسیم و بخشبندی شده است، روایتهایی را از دوستان این فرد و خانوادهٔ وی میخوانید؛وصیتنامهٔ این فرد نیز، به همراه بخش ضمائم و تصاویر، در انتهای کتاب قرار دارد.
🍁بخشی از کتاب :
«سهشنبه بود. من به جلسهٔ قرآن رفته بودم. در جلسهٔ قرآن بودم که به من زنگ زدند. پرسیدند خانهای؟ گفتم: نه!
بعد گفتند: بروید خانه کارتان داریم.
فهمیدم از دوستان هادی هستند و صحبتشان دربارهٔ هادی است، اما نگفتند چه کاری دارند؛ من سریع برگشتم،چند نفر از بچههای مسجد آمدند و گفتند هادی مجروح شده.من اول حرفشان را باور کردم. گفتم: حضرت ابوالفضل (ع) و امام حسین (ع) کمک میکنند، عیبی ندارد. اما رفتهرفته حرف عوض شد. بعد از دو سه ساعت همسایهها آمدند و مادر دو تن از شهدای محل مرا در آغوش گرفتند وگفتند: هادی به شهادت رسیده!..»
🔹رسانهفرهنگیمسجد
امیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque
#معرفیکتاب
🖊کتاب "اجاره نشین خیابان الأمین"
1⃣ به قلم : علی اصغر عزتی پاک
2⃣ نشر : معارف
«هشت سال معرکهٔ سوریه با جمال فیضاللهی»
🪴 درباره کتاب :
¦روایت، روایتی حقیقی است¦
کلیت کتاب درباره فردی است که کراماتی از حضرت رقیه (س) او را متحول میکند و مجاور حرم ایشان میشود. بعدها این فرد در جبهه مدافعان حرم درمیآید!...
🌠بخشی از کتاب :
شروع این هشت سال عجیب از آنجا بود که من فارغ از تمام گذشتهام در ایران و ایلام، نشسته بودم در دفتر کارم در دیاربکرِ ترکیه، که شاگرد ارسلان آمد گفت: «یک نفر دنبالت میگردد آقاجمال.» گفتم: «چهکار دارد؟» گفت: «نمیدانم. فقط گفت با جمال فیضاللهی کار دارم.» گفتم: «بیاورش اینجا!» ارسلان گفت: «نمیخواهد بیاید اینجا.» و به ریختوپاش از هر نوع در دفتر اشاره کرد و گفت: «نمیبینی وضعیت را؟!» راست هم میگفت؛ خودش و یکی - دو تای دیگر داشتند مواد میکشیدند، و دو - سه نفر دیگر سرشان به نوشیدن گرم بود. خُب، پاتوق بود آنجا. رفیقها میآمدند؛ آشناها میآمدند. ارسلان گفت: «اگر دیدی آدمِ درستوحسابی است، نیاورش اینطرفها و.....
🔹رسانهفرهنگیمسجد
امیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque
#معرفیکتاب
🖊کتاب "چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟"
1⃣ به قلم : استاد پناهیان
«کتاب حاضر، از سخنرانیهای استاد پناهیان در حرم مطهر رضوی است،که دربارهٔ نماز برگرفته شده است»
✨درباره کتاب:
¦ بیان معنوی ¦
نماز خوب چه نمازی است؟
آثار و فواید یک نماز خوب و نقش آن در زندگی چیست؟
چگونه باید یک نماز خوب بخوانیم؟
چرا باید خوب نماز بخوانیم؟
🥇 بخشی از کتاب :
انسان باید زندگی بانشاطی داشته باشد و همیشه سرحال و سرزنده باشد. زندگی ما انسانها به هیچوجه نباید با بدحالی و دلزدگی همراه باشد. چشم انسان فقط وقتی که او سرحال و بانشاط است، خوب میبیند. عقل انسان وقتی که او سرزنده است، خوب کار میکند و موجب خلاقیت میشود. قلب انسان تنها وقتی خوب کار میکند که احساس خوشبختی کند و وقتی قلب کسی خوب کار کرد، به دیگران محبت پیدا میکند و با همه مهربان خواهد بود. با زندگی شیرین است که انسان پیش خداوند متعال هم عزیز میشود. «شاکرانه بندگی کردن» زیباترین نوع عبادت است. اما....
🔹رسانهفرهنگیمسجد
امیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque
#معرفیکتاب
کتاب "تو شهید نمیشوی"
1⃣ به قلم : احمد رضا بیضایی(برادر شهید)
2⃣ناشر : انتشارات راهیار
«حیات جاودانهی شهید محمودرضا بیضایی به روایت برادر شهید»
💠درباره کتاب:
این کتاب پر است از فراز و فرودهای زندگی با برکت شهید محمودرضا بیضایی است؛
محمودرضا که به آرمان جهانی امام خمینی(ره) یعنی تشکیل حکومت جهانی اسلام میاندیشید، مطالعات دینی و سیاسیاش تعطیل نمیشد و با زبان عربی و لهجههای عراقی و سوری آشنایی داشت. با آغاز جنگ در سوریه از سال ۱۳۹۰ برای یاری جبهه مقاومت و دفاع از حریم آلالله(ع) عازم سوریه شد. او در آخرین اعزامش که دی ۱۳۹۲ بود، به یکی از یاران نزدیکش گفته بود این سفرش بیبازگشت است.
سرانجام در ۲۹ دی ۱۳۹۲ همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم(ص) و امام جعفرصادق(ع) در منطقه «قاسمیه» دمشق در مقابله تروریستهای تکفیری به شهادت میرسد.
📚بخشی از کتاب:
آن روز که با بچههای بسیج محلشان رفتیم پادگان، اسلحه «ام ۱۶» و «کلاشینکف» را تدریس کرد. بعد از کلاس از من پرسید: «تدریسم چطور بود؟» گفتم: «خیلی تپق زدی. روان صحبت نمیکنی.» گفت: «باورت میشود من تا حالا فارسی تدریس نکرده بودم؟ فارسی این چیزهایی که همیشه به عربی میگویم پیدا نمیکردم بگویم.» گفتم: «مگر به عربی تدریس میکنی؟» گفت: «حاج قاسم [سلیمانی] گفته هر کس مترجم با خودش میبرد سر کلاس، اصلاً کلاس نرود....
🔹رسانهفرهنگیمسجد
امیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque
#معرفیکتاب
کتاب "مار و پله"
1⃣به قلم : فائقه میرصمدی
2⃣ناشر: انتشارات شهید کاظمی
«داستان زندگی ادمین کانال داعش در ایران»
🔶درباره کتاب:
فائقه میرصمدی ابتدا در آبانماه سال ۹۶ دیداری با مدینه داشته و پس از این که مامورین امنیتی قدری درباره این زن و فرزندانش و محل زندگی و وضع اجتماعی او برایش گفتهاند، نسبت به زندگی او مشتاقتر شده است بنابراین تصمیم گرفته داستان زندگی این زن را بنویسد. مدینه در این کتاب درباره همه زوایای زندگیاش حرف زده است!
🧩بخشی از کتاب:
دو ماه از آزادی من میگذرد، امروز جلسه هفتگی دارم با سیمین. بارها به او گفتهام از بازجوی خودم وقت ملاقات بگیر و او هر بار بهانهای میآورد و میگوید:
مدینه رابط تو، منم. شغل ما اقتضائاتی داره که نمیتونم برات توضیح بدم. هر بار گفتی، منم گفتم به خودم بگو، مطمئن باش که منتقل میکنم! قول بده همهچیزو بگی؛ باشه.
سیمین من میخوام برگردم افغانستان.
برای چی؟نمیتونم اینجا بمونم.
میدونم سخته، ولی دوران سختشرو گذروندی، از این به بعد درگیریهات کمتر میشه.سیمین به آقای حیدری بگو کارش دارم.باشه، اگه موافقت کرد، بهت خبر میدم؛ خیلی ممنون،جزاکالله خیرا.
آمین و ایاک.احسنت سیمین خانوم. نمیدونستم تکیهکلامهای مارو بلدی.
دیگه چه خبر؟ مدینه بگو از بابات چه خبر؟ از وقتی برگشته اوضاعت بهتر نشده؟......
🔹رسانهفرهنگیمسجد
امیرالمؤمنین(ع)شهرصدرا🔹
@amiralmomeninmosque