#کلام_ولایت
#ضوابط_منبر
در اظهاراتی که در منبرها میشود، رعایت چند چیز را بکنید:
#نیازمردم
#اعتدال
#اقتضای_حال
#اول : #نیاز_مردم است. امروز مردم چه چیزی را بیشتر احتیاج دارند؟ آن را پیدا کنید. امروز مردم به اخلاق و عمق تفکر انقلابی احتیاج دارند. این انقلابی که به وجود آمد، بر پایهی چه مبانی ایی استوار است؟ این را مردم احتیاج دارند. باید روی این، فکر کنید. بهترین مرجع هم، کلمات و فرمایشهای امام(رضواناللَّه تعالی علیه) و بعضی از نوشتهها و گفتههای قدیمی است که در طول این یازده سال، بحمداللَّه ما بزرگانی داشتهایم که آنها بیان کردهاند. البته برای اهل تحقیق، مراجعهی به قرآن و حدیث در باب حاکمیت و جامعیت اسلام و اینکه اسلام دین زندگی است، پس به آن نیاز است، ضروری میباشد.
#دوم : #اعتدال را رعایت کنید. اعتدال، یعنی در هیچ جهت دچار افراط نشوید. بعضی در منبرها دچار افراط میشوند؛ حالا یا در طرف جهات اخلاقی، یا در طرف جهات سیاسی؛ فرق نمیکند. علی اىّ حال، افراط مذموم است؛ مستحسن نیست. البته مردم به اخلاقیات خیلی احتیاج دارند. ما احتیاج به یک انقلاب اخلاقی داریم؛ برای اینکه در خودمان و در آحاد مردممان، صفات رذیله را ریشهکن کنیم و اخلاق مُسلِم حقیقی را با همان خصوصیاتی که در روایات و آیات کریمهی قرآن هست، در مردم رشد بدهیم. اخلاق، خیلی لازم است؛ اما اینطور نباشد که ما وقتی اخلاق میگوییم، یا برای مردم حدیث میخوانیم، بکلی از مسایل روز، مسایل انقلاب، مسایل جهان، مسایل زندگی و تاریخچهی این یازده سالِ پُر از حادثه بر کنار باشیم. همانطور که عرض کردم، بعضی که منبر میروند، وقتی انسان پای منبرشان مینشیند، گویی در این کشور انقلابی رخ نداده، گویی رهبری مثل امام راحل (رضواناللَّهعلیه) ظهور نکرده، گویی این جنگ اتفاق نیفتاده است! اینطور حرف میزنند و بکلی از اوضاع برکنارند! این، از آن طرف افراط است.
در جهت سیاسی هم افراط خطاست. بعضی در منبر و سخنرانی خود، همهی مطلب را - من البدو الی الختم - مصروف به امور سیاسی میکنند و یک کلمه اخلاق و نصیحت و تهذیب و احکام، در گفتارشان نیست! حتّی مثلاً میبینید که آقا در فلان ده منبر رفته و دربارهی انقلاب نیکاراگوئه بحث میکند و اینکه چهطور شد ساندنیستها در نیکاراگوئه شکست خوردند! یا مثلاً دربارهی علل پیدایش کشور نامیبیا و اینکه سابقهاش چه بوده است، بحث میکند! حالا این بحثها چه اهمیتی دارد، او دیگر فکر نمیکند و توجه ندارد که این مباحث، در رادیو، تلویزیون و روزنامهها مطرح میشود و همه آن را میگویند. این هم از این طرف افراط است. افراط، از هیچ طرف مناسب نیست.
#سوم : چیز دیگری که باید رعایت کنید، #اقتضای_حال است. گاهی مطلبی صحیح است، اما گفتن آن در بعضی از تریبونها مستحسن نیست و باور مستمع را جلب نخواهد کرد. ما حرفِ گفتنی خیلی داریم. بعضی از نقلهای ضعیف، بعضی از روایات یا حکایات ضعیف و بعضی از استنتاجهای ضعیف را مطرح نکنید. هرجا منبر میروید، منبر باید قوی باشد؛ ولو در سطح پایین. من همیشه مثال میزنم، میگویم: کتابی که برای کلاس اول یا دوم دبستان در باب یک مسألهی ریاضی مینویسند، همان مطلبی را میگوید که کتابی در باب ریاضیاتِ استدلالىِ درجاتِ بالای این علم بیان میکند؛ مطلبش یکی است. اینجا هم میگویند اگر دو عدد سیب را با دو عدد سیب دیگر جمع کردی، چهار عدد میشود. تا ده سال، بیست سال بعد هم که این کودک رشد میکند و درس میخواند، باز هم همین است، عوض نمیشود؛ ولو در اینجا سطحی و با زبان ساده صحبت شده و در آنجا با سطح و زبان دیگری بیان شده باشد. باید اینطور باشد. ساده بگویید،اما غلط ابداً. البته این جلسات منبری که در سابق معمول بود، خیلی خوب است که امروز هم باشد؛ برای اینکه از لحاظ قالب و محتوا اصلاح بشود.
بیانات در جمع فضلا و طلاب و روحانیون مشهد
۱۳۶۹/۰۱/۰۴
🎤موسسه تخصصی خطابه #امیربیان_یزد🎤
@amirbayanyazd
🌺🌺🌺
💠#امام_سجاد علیه السّلام فرمودند:
عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ:
الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ
وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ
وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ
وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ
وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ؛
مؤمن پنج نشانه دارد:
پرهیزکاری در خلوت
صدقه در دستتنگی
صبر در هنگام مصیبت
بردباری هنگام غضب
و راستگویی در حین خشم.
📕📚بحارالانوار، ج 64، ص 293
🔶 #شرح حدیث:
شرح حدیث توسط آیتالله العظمی مجتبی #تهرانی رحمتاللهعلیه:
روایتی از امام زین العابدین علیه السلام منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد:[1]
#اوّل: «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ»
مؤمن حالت کنارهگیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا نعوذ بالله با نامحرم نامشروع برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد به اصطلاح ایمان قوی داشته باشد.
اگر در جایی که جز خدا کسی نبود، گناه را ترک کرد، آنجا معلوم میشود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد، از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچکس را حاضر و ناظر نمیبیند و خودش را در محضر الهی میبیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.
#دوم:«وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ»
وقتی مؤمن تنگدست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق میکند و صدقه میدهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمیشود. اگر آنجایی که میبینی از تو کم میشود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد، «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ».
#سوم«وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»
آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن میشود، صبر میکند، تحمّل میکند، نعوذبالله زبان به شکایت از خداوند نمیگشاید. این صبر کاشف از این است که رابطهاش با خدا رابطهای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، این عمل ارزشمند است.
#چهارم«وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»
حلم یعنی بردباری، آنگاه که نیروی خشمش برانگیخته میشود و عصبانی میشود، خودش را کنترل میکند و این حلم و بردباری کشف از ایمان او میکند. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را میگیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانههای مؤمن بود.
#پنجم«وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»
معمولاً کسانیکه مبتلا به دروغگویی میشوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر، ریشه دروغگویی این دو هستند. شخص چون میترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ میگوید. مثلاً مشتری آمده، برای آنکه نکند از دستش بدهد به او دروغ میگوید، از خوف اینکه منفعتی را از دست بدهد دروغ میگوید، یا از آنطرف، از اینکه ضرری متوجّهاش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ میباشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّهاش شود، بازهم راست میگوید.
حضرت امام سجاد علیه السلام، پنج مورد از نشانههای خیلی مهمّ مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً دارای این خصلتها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است.
پینوشت:
[1] . ما راجع به نشانههای مؤمن و علامات مؤمن روایات بسیار داریم و تعداد زیادی هم در آن شمارش شده است. در این روایت حضرت پنج مورد را مطرح میفرمایند.
📚منبع: پایگاه اطلاعرسانی #آیت_الله_مجتبی_تهرانی(ره)
━━━┄✧✾✧✾✧✾✧✾✧┄━━━
📿رسول الله فرمود :إنّ المُؤمِنَ مُجاهِدٌبِسَيفِهِ ولِسانِهِ📿
🔊محتوای کانال:
🎬فعالیت های موسسه🎬
🎤خطبای امیربیان یزد🎤
🔍 موسسه تخصصی خطابه امیربیان یزد 🔎
@amirbayanyazd
☎مسئول اعزام مبلغ : 09104664838
☎️مسئول فروشگاه : 09162177132
🔻«استغفار» برنامهای برای گشایش اقتصادی (بخش #اول)
🔹آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم، یکی این بود که اعمال و عقايد، در رويدادهاى طبيعى مؤثّرند و عوامل طبيعى نباید ما را از توجّه به اراده الهى بازدارد. بعدها که این آیه مرا به خود آورد، دیدم چقدر این ارتباط در آموزههای دینی پررنگ است و چقدر به کشف این نسبتها غفلت شده است. در قرآن سخن از قوم «عاد» بود که به خاطر شرك و گناه، به كمبود و خشکسالی گرفتار شده بودند:
«وَ يا قَوْمِ! اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ»
«هود» ادامه داد: اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او باز گرديد و توبه نماييد تا او از آسمان پیدرپی بر شما باران بفرستد، (چنانكه گويى همه آسمان در حال ريزش است) و نيرويى بر نيروى شما بيفزايد و از راه حق به خاطر گناه اعراض نكنيد و روى برنتابيد.
🔹این آیه برنامهای برای مدیریت جامعه ارائه میداد چرا که اولاً بیان میکرد استغفار و توبه فردى، سرنوشت جامعه را عوض نمىكند، بلكه جامعه بايد متحوّل شود تا امداد الهى سرازير شود و ثانیاً مدیریت اسلامی اگر خواهان توسعه اقتصادى است، بايد طرحهاى معنوى را در جامعه توسعه دهد.
🔹بالاتر از آن این حقیقت را به ما فهماند تا گمان نكنيم كه ايمان به خدا و توجّه به او، به معناى دور شدن از مال و سرمايه است و جزاى دنيوى توبه و بازگشت به سوى خدا، ثروت و قدرت است.
📚آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@tanhaelaj
🔍 موسسه تخصصی خطابه امیربیان یزد 🔎
https://eitaa.com/amirbayanyazd