#شهادت_امام_هادی(ع)
سفره شراب متوکّل
دشمنان به متوکل به دروغ گفتند: در منزل علی بن محمد (امام هادی) علیه السلام نامه ها و اسلحه از ناحیه شیعیانش از اهالی قم موجود است، و او می خواهد بر ضدّ حکومت یام کند.
متوکل جماعتی از دژخیمان خود را شبانه به خانه آن حضرت روانه کرد، آنها شبانه سر زده وارد خانه آن حضرت شدند و به جستجو پرداختند دیدند آن حضرت در اطاق در بسته ای، لباس موئین پوشیده و روی ریگ و خاک رو به قبله نشسته و قرآن می خواند.
در همان حال به او حمله کردند و او را با همان وضع (سر برهنه و پا برهنه) به حضور متوکل آوردند، و گزارش دادند که ما به جستجوی خانه علی بن محمد (ع) پرداختیم چیزی نیافتیم، دیدیم او رو به قبله نشسته و قرآن می خواند.
متوکّل که در کنار سفره شراب نشسته بود و در دستش جام شراب بود، برخاست و با احترام شایانی آن حضرت را در کنار خود نشانید، و جام شراب را به آن حضرت تعارف کرد.
امام فرمود: سوگند به خدا هرگز گوشت و خون من با شراب آمیخته نشده و نخواهد شد، مرا معاف بدار.
متوکل او را معاف داشت و گفت: اشعاری بخوان (و بزم ما را با اشعار خود شادان گردان).
امام فرمود: من در شعر، بهره اندک دارم.
متوکل گفت: حتماً باید اشعاری بخوانی.
امام هادی این اشعار غرور شکن را (که در مورد بی وفائی دنیا است) خواند:
باتُوا عَلی قَلَلِ الأَجبالِ تَحْرسُهُمْ
غُلْبُ الرِّجالِ فَلَمْ تَنْفَعُهُمْ الْقُلَلُ
وَاسْتُنْزِلُوا بَعْدَ عِزٍ عَنْ مَعاقِلِهِمْ
وَ اُسْکِنُوا حُفْراً یا بِئْسً ما نَزَلوُا
ناداهُمُ صارِخٌ مِنْ بَعدِ دَفْنِهِمْ
اَیْنَ الأَساوِرَ و التَیِجانَ وَ الْحُلَلُ
اَیْنَ الوُجُوهُ الَّتِی کانَتْ مَنَعَّمَهً
مِنْ دُوِنها تُضْرَبُ الأَستارُ وَ اَلْکُلَلُ
فَاَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُم حِیَن سائَلَهُمْ
تِلْکَ الْوُجُوهُ عَلَیْها الدَوُدُ یَفْتُتِلُ
قَدْ طالَ ما اَکَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرَبُوا
وَ اَصْبَحُوا الْیَوْمَ بَعْدَ الأَکْلِ قَدْ اُکِلُوا
: «گردنکشان زورمند بر قُلّه های کوهها برای سکونت و حراست خود خانه ساختند، ولی آن قله ها به حال آنها سودی نبخشید.
و پس از آن همه شکوه از خانه های رفیع خود به پائین سرازیر شدند، و در گودالهای قبر جای گرفتند و براستی در چه جایگاه بدی افتادند!!
پس از دفن، منادی به آنها گفت: کجا رفت آن دستبندهای طلائی و آن تاجها و زیورها؟!
کجا رفت آن چهره های مرفه که در برابرشان پرده ها و آذین ها آوریخته می شد.
قبر در برابر این سوالی که از آنها می شود با زبان گویا چنین پاسخ می دهد : این چهره هائی (که می گویند) هم اکنون محل تاخت و تاز کرمها شده اند.
آنها مدت طولانی خوردند و نوشیدند و اکنون خود خوراک خاک و کرمها شده اند».
متوکل شدیداً تحت تاثیر قرار گرفت و چنان گریه کرد که ریشش خیس شد ، حاضران نیز گریستند، سپس دستور داد امام هادی (ع) را با احترام به خانه اش بازگردانند.
و روایت شده: متوکل آنچنان متغیّر گردید که جام شراب را بر زمین زد ، و آن روز عیش او مبدل به عزا گردید. (۱)
ـــــــــــ
(۱)مروّج الذهب – تذکره سبط ابن جوزی ص ۲۰۳ – بحار ج ۵۰ ص ۲۱۱ الی ۲۱۳
❗مطالب کانال بالینک ارسال شود❗
🔍 موسسه تخصصی خطابه امیربیان یزد 🔎
@amirbayanyazd