امروز صبح خیلی حالم گرفته بود اولین سحر ماه مبارک بود. شاید اگر ۲ماه پیش یک نفر به من میگفت رمضان امسال رو در لبنان شروع میکنم باور نمیکردم. اما دلیل گرفتگی دلم این ها نبود. دوری از خانواده و حضور در جایی که حتی به زور میتونم با افراد اطرافم ارتباط کلامی بگیرم سخت هست ولی نه اینقدر که بخواد منو یه گوشه خلوتی بکشونه و بغض گلومو فشار بده. امروز بعد از نماز صبح واقعا بغضم سنگین بود. به حال خودم افسوس میخوردم که بعد از این همه مدت اومدم جایی که روزی تمام افتخار این زمین قدم های مردی بوده که الان نیست. الان باید در هوایی نفس بکشم که نفس های سید صرفا براش شده خاطره. آه که چقدر دلم میخواست میشد یکی از برنامه هایی که برای دوره بهش فکر میکنیم دیدار با سید حسن باشه. ما داغ زیاد دیدیم مخصوصا در این چند سال اخیر ولی هنوزم نمیدونم چرا داغ سید انگار لاتبرد ابدا... خدا کنه اینقدر لایق باشم که همینقدر که در این سحر اول ماه مبارک من به یاد او هستم کاش او هم پیش رفقاش پیش حاج عماد و حاج قاسم در جوار اهل بیت(ع) به قدر لحظه ای منو یاد کنه. #اناعلی_العهد #ماه_رمضان | #لبنان 🔻@Amirehtesham