بسم الله الرحمن الرحیم
#واحد_شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
✍ #امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
تنت زیر بارش سنگِ پیکرت زیر پای مرکب ها
شبیهِ بابات غریبونه پر میگیری از دارِ این دنیا
فدات بشم قاسم ، که جایِ دستِ رو سر قشنگت
فدات بشم قاسم ، هزار تا نامرد اومدن به جنگت
تنها میونِ ، اینهمه لشکر
زیر لگدها ، شبیهِ مادر
"آه و واویلا"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
امون از این مردم کوفه خیلی دلسنگن خیلی نامردن
شنیدن پورِ حسن هستی دور تو چند تا کوچه وا کردن
انگاری که قنفذ ، اومده توی کوچه ها دوباره
انگاری که قنفذ ، قلاف و شمشیرش رو برمیداره
انگاری اینجا ، شده مدینه
آه ای عزیزِ ، شکسته سینه
"آه و واویلا"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
چه جوری بردارم از خاکا اینِ تنی که مونده روی خاکا
تن و پیراهن نمیشه از هم جدا ای نورِ دل زهرا
رو خاک این صحرا ، اینقده دست و پا نزن عزیزم
رو خاک این صحرا ، به دلمون اتیش نزن عزیزم
رخ کبودت ، شد لاله لاله
تموم جسمت ، پر از هلاله
"آه و واویلا"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کانال اشعار امیر قربانی فر:
@amirghorbanifar_110
◾️ التماس دعا
◾️ کپی با ذکر منبعجایز است
بسم الله الرحمن الرحیم
#واحد_شب_ششم_محرم
✍ #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
گرد و خاک زمونه روی سرم ریخت
تا صدام کردی ای قاسمم دلم ریخت
تار و پود تنت عزیزم ، به هم ریخت
پا نکش رو زمین ، نفسم رو نگیر
بسکه خورده به تو ، نیزه و سنگ و تیر
همه ی پیکرت ، شده مثل حصیر
سنگینِ ، روضه ی کشتنت
واویلا ، واسه زجر دادنت
با مرکب ، زیر و رو کردنت
◾️◾️◾️◾️◾️
نه فقط اینکه سینه ت شکسته باشه
این محاله رو دستم تنِ تو جاشه
ترسم اینه که جسمت از هم ، بپاشه
عقده های جمل ، خالی شد رو سرت
بسکه زیر لگد ، لِه شده پیکرت
نمیاد رو لبت ، نفس آخرت
نفرین به ، بغض و نیرنگشون
ای وای از ، شیوه ی جنگشون
که موهات ، مونده تو چنگشون
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کانال اشعار امیر قربانی فر:
@amirghorbanifar_110
◾️ التماس دعا
◾️ کپی با ذکر منبع جایز است
بسم الله الرحمن الرحیم
#واحد_شب_ششم_محرم
✍ #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دل بیقرارم، از پا نشستم
زیر سم مرکب بدنبال تو هستم
آروم جونم، ای نوجوونم
امانت برادرم رفتی ز دستم
هم بازی علی اکبر من
هی دست و پا نزن برابر من
تیر میکشه تموم پیکر من
...
دلم رو بردی ، سمت مدینه
ای گل پرپر شده ی شکسته سینه
نداشت عموجون ، هیچ موقه باور
که حجله ی دومادیتو اینجور ببینه
با دیدنت بند اومده زبونم
از نفس افتادم و نیمه جونم
تو رو به سمت خیمه میکشونم
...
همینکه اسم ، بابات رو بردی
ریختن سرت نامردمای این زمونه
ای وای عزیزم ، تموم جسمت
شبیه کندوی عسل شد خونه خونه
شکسته اعضای تنت عزیزم
پیراهنت شد کفنت عزیزم
با بغض بابات کشتنت عزیزم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کانال اشعار امیر قربانی فر:
@amirghorbanifar_110
◾️ التماس دعا
◾️ کپی با ذکر منبع جایز است