نوشتهبود ..
احترامبهدلتنگ!
درآغوشکشیدناوست ..
فقطخواستمبگم
آقایامامحسینعزیز،عجیبدلتنگیم((:
امیرحسن¹¹⁸
سحرِ بیست و ششم شد دل من رفت حرم ؛ نزد ارباب و سر و پرچم و هفتاد و دو تن .
سحر بیست و ششم حال عجیبی دارم
نکند بگذرد این ماه و نبخشی یا رب...
امیرحسن¹¹⁸
دلم رفتنِ پیوسته به نجف میخواد.
تك تك درد هایِ مرا، نجف مرهم میشود.
هر شب به یك بهونه، دلمو به قتلهگاه میبرم،
هر شب به یك بهونه، به امام حسین پناه میبرم . .
امیرحسن¹¹⁸
_
همه وجود من درده حسین..
کاش بزاری نوکرت مثل قدیم،باز به آغوش تو برگرده حسین:!))
امیرحسن¹¹⁸
تمام لذت عمرم همین است.. که مولایم امیرالمومنین است:)
آخرشم از عشق ایوون طلات میشم دیوانه..!