امیرحسن¹¹⁸
خانم شرمندتم که به خاطر کبودی لبت جون ندادم.
خانم شرمنده ام به خاطر ناله اَبتاه چشمم رو برای همیشه نبستم.
حالا اومدی..
حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی؟
عمو عباسُ نیاوردی چرا تنها اومدی؟
انقد دوست دارم تا خود شب اینجا روضه بذارم و باهم گریه کنیم..
اما من خودم جونش رو ندارم
و میدونم همه مون مثل همیم..
امیرحسن¹¹⁸
انقد دوست دارم تا خود شب اینجا روضه بذارم و باهم گریه کنیم.. اما من خودم جونش رو ندارم و میدونم همه
پس به عبارت " سه سال طفل تو بودن،هزار سال گذشت " اکتفا میکنم .
امیرحسن¹¹⁸
انقد دوست دارم تا خود شب اینجا روضه بذارم و باهم گریه کنیم.. اما من خودم جونش رو ندارم و میدونم همه
دختری که بیشتر باشد شبیه فاطمه
ارث از مادر بزرگش درد پهلو میبرد
امیرحسن¹¹⁸
انقد دوست دارم تا خود شب اینجا روضه بذارم و باهم گریه کنیم.. اما من خودم جونش رو ندارم و میدونم همه
هرکی رد میشد میگفت: نزن بچس میمیره نزن ..
نمیدونم چجوریه که
نه ذهنمون روضه رو یادش میره
نه دلمون میخواد دست از روضت بکشه (:
پر حرفی امشب بنده رو حلال کنید.
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انشاالله دخترم لطمهزن دخترت یااباعبدالله (: