eitaa logo
کانال امیرکیایی
1.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
89 فایل
مداح وسخنران اهلبیت دارای تحصیلات دانشگاهی وحوزوی بابیش از ۴۳ سال خدمت درخانه اهلبیت (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ دلش برای من میتپید که دلواپس جانم نجوا کرد _اما نمیتونم از تو مراقبت کنم، تو باید برگردی ایران!😊 سرم را روی بالشت به سمت سِرُم چرخاندم و دیدم تقریباً خالی شده است، دوباره چشمان بیحالم را به سمتش کشیدم و معصومانه پرسیدم _تو منو به خاطر اشتباه گذشته ام سرزنش میکنی؟😔😔 طوری به رویم خندید😃😃 که دلم برایش رفت و او دلبرانه پاسخ داد _همون لحظه ای که تو حرم حضرت زینب(س) دیدمت، فهمیدم خدا خودش تو رو بخشیده عزیزدلم! من چرا باید سرزنشت کنم؟😊 و من منتظر همین بودم که سوزن سِرُم را آهسته از دستم کشیدم، روی تخت نیم خیز شدم.. و در برابر چشمان متعجب ابوالفضل خجالت کشیدم.. به احساسم اعتراف کنم که بیصدا پرسیدم _پس میتونم یه بار دیگه... نشد حرف دلم را بزنم، سرم از شرم به زیر افتاد و او حرف دلش را زد _میخوای به خاطرش اینجا بمونی؟ دیگر پدر و مادری در ایران نبود که به هوای حضورشان برگردم،... برادرم اینجا بود و حس حمایت مصطفی را دوست داشتم که از زبانش حرف زدم _دیروز بهم گفت به خاطر اینکه معلوم نیس سوریه چه خبر میشه با رفتنم مخالفت نمی کنه! که ابوالفضل خندید😁 و رندانه به میان حرفم آمد _پس خواستگاری هم کرده!😁😜 تازه حس میکرد بین دل ما چه گذشته که از روی صندلی بلند شد، دور اتاق چرخی زد و با شیطنت نتیجه گرفت _البته این یکی🌸 با اون یکی🔥 خیلی فرق داره! اون بود، این !😊 سپس به سمتم چرخید و مثل همیشه... ادامه دارد.... ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈