عشاق الحسین محب الحسین.حسین طاهری.mp3
7.32M
🏴#مداحی_های_ویژه_فاطمیه۶
کار دنیا رو ببین...
🎙کربلایی حسین طاهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی مادر برات بمیرم . .
که تمومِ نفسات پرِ درده💔
#فاطمیه🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازعـمدمادروپـیشِپسـرزدن
ازعـمدبالـَگدمُحـکمبهدرزدن❤️🩹!
#فاطمیه🖤
...سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمیخوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا اینطور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: «کاش میشـد صداتو ضبط میکردم با خودم میبردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست میمونم، منو بیخبر نذار».
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ میزنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو میفهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پلهها را که پایین میرفت برایم دست تکان میداد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: «یادم هست! یادم هست.»...😭😭
#کتاب_خوب_بخوانیم
برشی از کتاب
#یادت_باشه📚
زندگینامه شهید
حمید سیاهکالی
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل نهم : مالقا را به بقا بخشیدیم
#قسمت_دویست_و_سه
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
مهمانی گرفته تا لباس باشگاه و لباس نظامی، همه را خودش می شست سال اول که طبقه پایین بودیم آشپزخانه جایی برای شیر تخلیه ماشین لباسشویی نداشت وقتی هم که به طبقه بالا آمدیم آشپزخانه آنقدر کوچک بود که درب ماشین لباسشویی باز نمی شد برای همین هیچ وقت نتوانستیم از ماشین لباسشویی جهازم استفاده کنیم مجبور بودیم با این شرایط کنار بیاییم و لباسها را با دست بشوییم.
دوست داشتم بعد از دو روز دوری برایش یک پیتزای خوشمزه درست کنم سریع وسایلم را جابجا کردم و مشغول آشپزی شدم، حمید به جز کله پاچه و سیرابی غذایی نبود که خوشش نیاید، البته طبق تعریفی که خودش داشت در دوران مجردی از پیتزا هم فراری بود مثل اینکه با یکی از دوستانش پیتزا خورده بودند ولی چون خوب درست نشده بود از همان موقع از پیتزا بدش آمده بود با یادآوری اولین پیتزایی که برایش درست کردم لبهایم به خنده کش آمد وقتی برای اولین بار پیتزاهایی که خودم پخته بودم را دید اولین لقمه را با چشمهای بسته خورد خوب که مزه مزه کرد خوشش آمد و لقمه های بعدی را با اشتها خورد،بعد از آن هم نظرش کامل برگشت جوری شده بود که خودش می گفت:« فرزانه امشب پیتزا درست کن، اون چیزی که ما بیرون خوردیم با این چیزی که تو درست می کنی زمین تا آسمون فرق داره مطمئنی این هم پیتز است؟!»
مشغول آماده کردن بساط پیتزا بودم که متوجه شدم داخل سبد نان
🌕🌑🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل نهم : مالقا را به بقا بخشیدیم
#قسمت_دویست_و_چهار
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
انگار دو سه کیلو خمیر گذاشته شده است، خوب که دقت کردم کاشف به عمل آمد که حمید می خواسته نان های خیلی ترد را آب بزند تا از خشکی در بیاید اما به جای پاچیدن چند قطره آب، انگار نان ها را به کل شسته بود بعد هم تا کرده و داخل جا نونی گذاشته بود!
زنگ در را که زد تا پاگرد طبقه اول پایین ،رفتم چند دقیقه ای منتظرش شدم ولی حمید بالا نیامد از پنجره سرک کشیدم متوجه شدم در حال صحبت با پسر صاحب خانه است سریع به آشپزخانه برگشتم و چند تا کلوچه داخل بشقاب گذاشتم تا به صاحب خانه بدهیم وقتی از پله ها بالا می آمد مثل همیشه صدای یا الله گفتنش بلند شد.
بعد از احوال پرسی و تعریف کردن سیر تا پیاز وقایع اردو پرسیدم:« پسر صاحب خانه چه کار داشت؟ راستی چند تا کلوچه گذاشتم کنار که ببری طبقه پایین »،حمید به کتابی که در دستش بود اشاره کرد و گفت: «پسر صاحب خانه این کتاب رو موقع سربازی از کتابخونه سپاه امانت گرفته ولی فراموش کرده بود پس ،بده تحويل من داد که من به کتابخونه برگردونم»، کتاب «گناهان کبیره» آیت الله دستغیب بود، به حمید گفتم: «چه جالب این همون کتابیه که دنبالش توی کتاب فروشی گشتیم ولی پیدا نکردیم حالا که کتاب اینجاست می شینیم دو نفری می خونیم »،حمید کتاب را روی اوپن گذاشت و گفت: «خانوم نمیشه این کتاب رو بخونیم چون ما که این کتاب رو امانت نگرفتیم جایی هم به نام ما ثبت نشده پس حق خوندنش رو نداریم چون کتاب
🌕🌑🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل نهم : مالقا را به بقا بخشیدیم
#قسمت_دویست_و_پنج
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
جزء اموال عمومیه کتابخونه است ما وقتی می تونیم بخونیم که به اسم خودمون از کتابخونه امانت گرفته باشیم».
تلفنی مشغول صحبت با مادرم بودم ،در رابطه با خانه سازمانی که قرار بود به ما بدهند صحبت می کردیم مادرم گفت: «کمکم باید دنبال وسایل و کارهای خونه جدید باشم »،موقع خداحافظی پدرم گوشی را گرفت و بعد از شوخی های همیشگی پدر و دختری به من گفت:« امروز لیست اسامی اعزامی به سوریه را پیش ما آورده بودند، من اسم
حمید رو خط زدم یک جوری بهش اطلاع بده که ناراحت نشه». گوشی را که قطع کردم متوجه صدای گریه آرام حمید شدم، طرف اتاق که رفتم دیدم کتاب دختر شینا را دست گرفته و با خاطراتش اشک می ریزد متوجه حضور من که شد کتاب را بست و گفت: «راست می گفتیا زندگیشون خیلی شبیه زندگی ماست، همسران شهدا خیلی از خودشون ایثار نشون دادن این که یه زن تنهایی بار زندگی رو به دوش بکشه خیلی سخته دوست دارم حالا که اسممو برای رفتن به سوریه نوشتم اگه اعزام شدم و تقدیرم این بود که شهید بشم تو هم مثل این همسر شهید صبور باشی».
همان وقتی که رفقایش سوریه بودند بحث اعزام نفرات جدید مطرح بود، وقتی این همه شوق حمید برای رفتن را دیدم با خودم خیلی کلنجار رفتم که چطور خبر خط خوردن اسمش را بگویم حمید که دید
🌕🌑🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل نهم : مالقا را به بقا بخشیدیم
#قسمت_دویست_و_شش
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
خیلی در فکر هستم علت را جویا شد، بعد از کلی مکث و مقدمه چینی گفتم «بابا پشت تلفن خبر داد که اسمتو از لیست اعزام خط زده، از من خواست بهت اطلاع بدم»، ماجرا را که شنید خیلی ناراحت شد گفت:«
دایی نباید این کار رو می کرد من خیلی دوست دارم برم سوریه»، یکی دو ساعت هیچ صحبتی نمی کرد حتی برخلاف روزهای قبل استراحت هم نکرد غروب که شد لباس هایش را پوشید تا به باشگاه برود. وقتی به خانه برگشت گفت:« که با پدرم صحبت کرده است»، از سیر تا پیاز صحبت هایشان را برایم تعریف کرد، این که خودش به پدرم چه حرف هایی زده و پدرم در جواب چه چیزهایی گفته است بعد از تمرین نه که بخواهد جلوی پدرم بایستد ولی گفته بود: «دایی جان؛ اگه قسمت شهادت باشه همینجا قزوین هم که باشیم شهید می شیم پس مانع رفتن من نشيد اجازه بدین من برم»؛ اما پدرم راضی نشده بود گفته بود:« اگر قرار بر رفتن باشه من و برادرت از تو شرایطمون برای اعزام مهیاتره تو هنوز جووني هر وقت هم سن من یا سردار همدانی شدی اونوقت برو سوریه».
آن شب خواب به چشم حمید نیامد می دانستم حمید این سری بماند دق می کند صبح بعد از راه انداختن حمید به خانه پدرم رفتم کلی با پدر و مادرم صحبت کردم از پدرم خواستم اسم حمید را به لیست اعزام برگرداند گفتم:«اشکالی نداره من راضیم حمید بره سوریه، هر چی که خیره همون اتفاق میفته»، پدرم گفت:«دخترم این خط این نشون،!حمید
🌕🌑🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
🔮🔭
🔭
💎 تقویم نجومی 💎
✴️ دوشنبه 👈6 اذر / قوس 1402
👈13 جمادی الاول 1445👈27 نوامبر 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و حلقه اتصال رسالت و ولایت (11 هجری قمری )روایت ۷۵ روز.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
📛تقارن نحسین و صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند.
🚘 سفر: مسافرت اصلا خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶مناسب زایمان نیست.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج جوزا و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️آغاز نویسندگی و نگارش کتاب مقاله و پایان نامه.
✳️آغاز تحصیل و تدریس و تعلیم.
✳️دیدار با روسا و مسئولین.
✳️و خطاطی نیک است.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب :فرزند زبانش از دروغ و تهمت مبرا است.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب نیست.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، سلامت آفرین است.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 14 سوره مبارکه "ابراهیم علیه السلام" است.
و لنسکننکم الارض من بعد هم....
و از معنای آن استفاده می شود که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
🌸به امید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
📚 منابع مطالب
کتاب تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
@taghvimehamsaran
با این دعا روز خود را شروع کنید
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨
🔭
🔮🔭
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 صلوات حضرت فاطمه زهرا سلاماللّهعلیها
🖊 بسم الله الرحمن الرحیم
▪️دیگر آن خندهی زیبا به لب مولا نیست
▪️همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست
▪️قطرهی اشک علی تا به ته چاه رسید
▪️چاه فهمید که کسی همچو علی تنها نیست
🍃 شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س) تسلیت باد.
💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانماکبری(ره) صلوات
@zaynab_ir
http://eitaa.com/zaynab72
🖊 بسمالله الرحمن الرحیم
▪️ فاطمه زهرا(سلامالله علیها) هجده اسم دارند که تمام آنان از آسمان آمده است، حال چرا هجده اسم است، زیرا در میان اسماء خداوند، ابجد اسم ” حی ” خداوند،هجده است، ” حی ” یعنی خدایی که زنده است وزندگی را میآفریند، هرچه که زنده است وبر اساس اسم”حی ” خداوند است، آفرینش بر اساس اسم ” حی ” خداوند زنده و آفریدهشده و حضرت فاطمه(س) که هجده اسم بر اساس ابجد اسم ” حی ” خدا دارد، باعث ادامهی حیات است و امروز که قطب عالم امکان، حضرت مهدی (عج) است پسر این فاطمه(س) است.
🍃 "اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ"
💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانماکبری(ره) صلوات
۱۳۹۲/۱۲/۲۰
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
@zaynab_ir
http://eitaa.com/zaynab72
فاطمیه، جلسه اول.mp3
15.56M
🍃 سخنرانی حاجیه خانم اکبری
به مناسبت ایام فاطمیه سال ۹۹
💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانماکبری(ره) صلوات
http://eitaa.com/zaynab72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه چیزی به من بگید که چادر بپوشم!
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مرثیه آتش زد به قلبم 😭😭😭😭
امام زمانم ببخش😭😭😭😭😭😭😭