بسماللهالرحمنالرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است
اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است
اگر کار و بارِ تو پیچیده و...
اگر چند وقتی بد اقبالی است
اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصهها نقشِ این قالی است
اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پائیز یک شالی است
علاجش فقط یک نفس یا علیست
خدا هست با آنکه او با علیست
خدا در شکوهِ جلال علیست
خدا در ظهورِ جمال علیست
خدا در نزولش علی میشود
خدا در مقامش کمالِ علیست
حرام خدا و حلالِ خدا
حرام علی و حلالِ علیست
پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مالِ علیست
علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلادِ آلِ علیست
علی گفته و غرق عینَش شدیم
همه راهیِ کاظمینش شدیم
مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید
محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنهی این محالم کنید
مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید
فقط روی چشمان خود میکشم
از این خانه هرچه"حوالم"کنید
مرا میکشاند دو گنبد طلا
شبِ رفتنم شد حلالم کنید
ببینید رویایِ جبریل را
مبارکترین کودکِ ایل را
شلوغ است اگر آستانِ جواد
پُر از برکت است آسمانِ جواد
گدایی به شاهی مقابل نشست
چهها میکند تکه نانِ جواد
پیمبر پدر با خدیجه شد و...
رضا نیز با خیزران جواد
علیاکبرش را ببین بعد از این...
رضا میشود میهمان جواد
شبیه نماز حسین و علی است
نماز رضا با اذانِ جواد
فقط شانهات را به دیوار نِه
فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد
تو را میدهد تا قیامت مُراد
گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد
خدا خواست تا بی کرانش دهند
و در یک افق سه جوانش دهند
علی جان آقای کرببلاست
حسین آمده تا سه جانش دهند
فقط دوست دارد ببیند علی
فقط دوست دارد همانش دهند
علی در سه صورت تماشایی است
علی را سه جلوه نشانش دهند
علی اصغرش هم علیاکبر است
اگر فرصتِ امتحانش دهند
به صف فطرس و جبرئیل و رُباب
که نوبت به نوبت تکانش دهند
زمین خوردها را که جان میدهند
به باب الحوائج نشان میدهند
اگر بارِ ما از کَرَم میکشد
برای پدر بارِ غم میکشد
رسیده بگوید اگر قد کِشَد
شبیهِ عمویش عَلَم میکشد
غریبی ببین تشنگیاش ببین
که کارِ پدر بر قسم میکشد
گمانم به دنبال گهواره است
کسی که به آتش حرم میکشد
فقط مادرش آه دنبال او
در آن راهِ پُر پیچ و خَم میکشد
بِبَر نامِ او را خدا بعد آن
به حجم گناهت قلم میکشد
رباب است یک فاصله تا حسین
چهها کرده این حرمله با حسین
(حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
باز شبیهِ شبِ بارانیام
زادهیِ دریایم و طوفانیام
مثلِ اویس از قَرَن آوارهام
در پِیِ یارانِ خراسانیام
عاشقیام را همه فهمیدهاند
مُهر شده مُهر به پیشانیام
دستِ نسیم است سر گیسویش
دست خودم نیست پریشانیام
اَبروی او نور عَلی نور شد
عاشق این طاق چراغانیام
داده جنون هستی من را به باد
روز نخستی که شنیدم جواد
میچکد از کنج لبانم شراب
خانهات آباد خرابم خراب
سنگ تراشی دل سنگم گرفت
تیشه زد و ساخت از آن دُرِّ ناب
شانه زد و یکسره دل ریخت ریخت
در خَم آن گیسویِ پُر پیچ و تاب
وای اگر دست تو اُفتد دلم
فارقم از روزِ حساب و کتاب
جاذبهی محض مرا نور کن
حضرت خورشید به جانم بتاب
جذبهی پیغمبرِ اُمّی جواد
ای به ابی انت و اُمی جواد
نیست فقط روز مبادا کریم
هست همه روز و شبم با کریم
یاد گرفته است که بر هیچ کس
رو نزند این دلم الا کریم
هرچه گره بیشترم میزند
کم شود این فاصلهها... تا کریم
خواهشِ ما جرعهای از آب بود
داد ولی پهنهی دریا کریم
بس که درِ بسته زدم خستهام
باز نشد هیچ در امّا کریم...
در نزده در به رویَم باز کرد
باز هم این طایفه اعجاز کرد
فیضِ مسیحاییات عیسیٰ بَرَد
دست به دامان تو موسیٰ بَرَد
از همه دل میبَرَد آقای ما
بیشتر از حضرت زهرا بَرَد
رویِ پَرَش لطف کن و پا گذار
رتبهی جبریل به بالا بَرَد
شُکر براتِ حرم آخر رسید
نالهی مجنون دلِ لیلا بَرَد
بال بده تا حرمِ کاظمین ...
با نَفَسِ وای حسینم...حسین
مثل همیشه دَمِ ایوان طلا
نام تو شد نامِ تو سوگندِ ما
نامِ تو را گفتم و باران گرفت
خیس شد از گریهی ما صحنها
پنجره فولاد گره باز کرد
از منِ اُفتاده به لطفِ شما
مثل همیشه دَمِ باب الجواد
حاجت ما بود که آقا رضا ...
... جان جوادت ببرم کاظمین
تا که بخوانیم به پایین پا ...
..." آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده "
وای اگر غصهی مادر نبود
حالِ تو اینقدر مکدر نبود
مثلِ حسن شد جگرت ریز ریز
حیف که بالینِ تو خواهر نبود
کاش زمین آب نمیریختند
حیف به جز خنده پسِ در نبود
سخت کشیدند تو را رویِ بام
وای اگر بالِ کبوتر نبود
شُکرِ خدا قسمت تو بام شد
گودی و نامحرم و خنجر نبود
خوب شد از حنجرهات خون نریخت
حرمله در لحظهی آخر نبود
شُکرِ خدا پیشِ نگاهت زِ بام
بر سرِ نیزه سرِ اصغر نبود
شُکرِ خدا پیکرت عریان نشد
زیر سُم اسب پریشان نشد
✍دکتر حسن لطفی