موز از نظر من یک میوه مرموز همه پسند است. البته غیر از خودم که علاقه ای به موز ندارم. نمی‌دانم موزهای تره‌بار محل ما اینقدر عجیب است یا این عجایب در خصوص موز در محل شما هم وجود دارد. وقتی به خواستگاریشان می‌روی و خوشه چین با هم زیر یک سقف می‌رویم ظاهر تمیز و پوست زیبا و رنگ روشنی دارند. خرشان که از پل می‌گذرد روز دوم نشده کهیر می‌زنند و همه پوست‌شان عین زرافه می‌شود پر از لکه های ریز و درشت قهوه ای. پیر و فرسوده. فاز جوانی از سرنوشت‌شان خط خورده و از کودکی یک راست می‌روند سراغ پیری. این موزهای ناکام. این خیلی استعاره خوبی است و جان می‌‌دهد فورا گودرز را به نکاح شقایق در بیاورم و وضع و حال موزها را تشبیه کنم به بچه‌های دهه‌ی پنجاه و شصت که با یک پرش سه‌گام از بالاسر فاز جوانی می‌پرند و یکهو می‌افتند توی دیگ پیری. اولین بار هم که توی زندگی ام باج و رشوه گرفتم پای موز در میان بود. کلاس چهارم ابتدایی آقا معلم، دیکته بچه ها را می‌داد من تصحیح کنم. فرهاد هم که محض رضای خدا و اهل بیت، حتی یک کلمه درست هم توی دیکته اش نبود برای اینکه چشمهایم را به غلط غلوطش ببندم هرزگاهی با موز تطمیع ام می‌کرد. آن موقع موز فقط توی کتابها و کارتن سندباد و علی بابا به چشممان می‌خورد. موزی توی مغازه ها نبود. مگر اینکه مثل بابای فرهاد که گذرش به هندوستان و مالزی می افتاد کسی با خودش موز می‌آورد تا خوشبختی اش را به رخ دیگران بکشاند. شانس آوردم مادرم، این رفیق بی کلک که آبهای جاری بهشت زیر پایش گوارای وجودش، در ادامه متوجه فساد اقتصادی و ارتشاع و باج گیری من شد و به عنوان مدعی العموم جلوی این باند مخوف فساد را گرفت؛ وگرنه در این مقطع حساس کنونی می‌شدم مایه عبرت شما موزخورهای قهار. یا به عنوان سلطان موز در سپیده دم صبحی باید در زندان اوین اعدام می‌شدم تا حساب کار دست همه‌ی آنهایی که در این شرایط تحریم قیمت موز را بالا و پایین می‌کنند بیاید و یا مثل محمود خاوری فرار می‌کردم به یک قاره‌ی دیگر و با شلوارک به سیگار برگ آرژانتینی لب دهانم پُک می‌زدم و به ریش بابای همه‌ی موز فروشهای عالم می‌خندیدم. اما واقعا دور از انصاف است که موز را هم سیاسی کنیم. نه موز را سیاسی کنیم و نه موز خوردن را. لذت‌شان را ببریم. و اگر وسع خرید موز نداریم بجایش خیار بخوریم. خاصیتش هم بیشتر است.برای قند خون هم خوب است. مثل موز باعث افزایش وزن هم نمی‌شود و حمله میگرنی هم در پی ندارد. تازه اگر نمک هم بزنیم خوشمزه تر است.

‍ من قبلا در مورد قطعه ۵۰ چند خطی نوشته ام. قطعه عجیبی است. حال و هوای دیگری دارد. فرقش با دیگر قطعات شهدا در بهشت زهرا اینست که هر بار که سری میزنی شهدای جدیدی را آنجا دفن کرده اند. شهدایی که تاریخ شهادت و دفن‌شان شاید مال همین دیروز باشد. یا دو روز پیش و یا یک هفته قبل. شهدایی که تاریخ تولدشان را که نگاه می‌کنی؛ صدای فریاد دهه هشتادی ها را هم به وضوح می‌شنوی که می‌گویند: ما هم بزرگ شده ایم برای ایستادن و جان دادن پای کار انقلاب. یک نمونه اش همین شهید میلاد بیدی است. شهیدی که در ضاحیه جنوبی در لبنان در حمله موشکی اسراییل به فواد شکر به شهادت رسید. شهید مسجد محله پدری‌مان است. مسجدی که در آن رشد کردم و بزرگ شدم. بچه ها می‌گفتند این اواخر آرام و افتاده تر شده بود. محمد، رفیق گرمابه و گلستانش آه می‌کشید و می‌گفت قرار بود میلاد که می‌رود من هم به او ملحق شوم. آخرین باری که دیدمش دستش را فشردم و گفتم سالهاست با هم رفیقیم و تک خوری نکردیم. میلاد در آغوشم گرفت و گفت پس سعی کن زودتر بیایی، من جدیدا خیلی هوسی شده ام. او اینبار تک خوری کرد و رفت. آخر هم هوسش کار دستمان داد. شهدای دیگری هم در قطعه ۵۰ هستند که جوانان و زنان و مردان زیادی را پای مزارشان می‌کشانند. شهید آرمان علی وردی. شهید رضا قربانخانی، شهید سجاد زبرجدی. گاهی بالای مزارشان جا برای ایستادن نیست. بس که جمعیت زیاد است. اما درست چند قدم آنطرف تر شهدای افغان گردان فاطمیون حضور دارند. شهدای مظلوم و غریبی هستند و خانواده هایشان مظلوم‌تر و غریب تر. من هرگاه به قطعه ۵۰ می‌روم کنار پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده شهدای فاطمیون می‌نشینم و با آنها صحبت می‌کنم. برای اینکه احساس تنهایی و غریبی نکنند. برای اینکه آنها هموطن من هستند. وطنی که برای حفظ وجودش جان عزیزترین کسان خود را زیر پرچم اسلام روی چشمان خود گذاشتند و دو دستی تقدیم کردند. حاج رمضان پدر یکی از شهدای افغان می‌گفت من بدهکاری مالی توی زندگی ام  زیاد دارم. به اندازه موهای سرم. اما یک بدهی هم به این انقلاب داشتم و خوشحالم آن را تسویه کردم. می‌گفت پسر من بدهی من به انقلاب و راه خدا بود. این را که گفت دانه مروارید اشک سر خورده بر گونه اش را با کف دستش پاک کرد و زیر لب شکر خدا کرد. گفتم حاج رمضان مزار پسرت کدام است. میخواهم بنشینم و فاتحه ای بخوانم ؟ گفت پسرم اینجا نیست. گفتم کجاست؟ گفت هنوز جنازه اش نیامده ولی من هر هفته اینجام و دلتنگی هایم را نزد رفقا و همرزمانش می‌آورم. سر مزار شهید حسین رضایی زنی تنها نشسته بود و سرش را به ستونی تکیه داده بود. نسبتش را که پرسیدم گفت مادرش هستم. گفتم چند تاپسر دارید؟ گفت همین یکی را داشتم. گفتم دعا کنید با شهید شما محشور شویم. گفت خدا حفظت کند. ان شاالله که شهید منم به زودی بیاید. گفتم مگر شهیدتان اینجا نیست؟ با اشاره دست بالای سنگ مزار پسرش را بمن نشان داد. نگاه کردم دیدم روی سنگ مزارش نوشته است جاوید الاثر ... و او هم مثل حاج رمضان، تنهایی ها و دلتنگی هایش را بالای مزار خالی پسرش آورده بود. سر مزار شهیدی دیگر، پدر و مادرشان تک و تنها نشسته بودند. نشستم کنارشان و کمی با آنها گفتگو کردم. گفتم تصویر فرزند شما روی سنگ مزار کمی خاص است. مرا همیشه سمت خودش می‌کشاند. گفتم سر مزار فرزند شما بارها آمده ام. پدر و مادرش کلی خوشحال شدند. پدرش میگفت پسرم واقعا یک قهرمان بود. گفتم پسرت قهرمانی اش را از پدر قهرمانش مشق نموده و در آغوش مادرش خلق و خوی قهرمانی یافته. شهدای مظلومی هستند ، شهدای فاطمیون. بهشت زهرا سر قبور شهدا که می‌روید حتما برادران شهید افغانستانی مان را در قطعه ۵۰ زیارت کنید. آنجا را هم شلوغ کنید. سر مزارها بنشینید و با خانواده هایشان گفتگو کنید. نذر و نذورات خودتان را هم گاهی آنجا ببرید و به این قطعه از بهشت زهرا رونق بدهید. بگذارید خانواده هایشان احساس تنهایی و غربت نکنند. برای خودمان هم خوب است. در این هزار توی پر پیچ و خم و مبهم و تاریک زندگی ها و روزمرگی ها، آنها چراغ راه هستند. @amirsajjad333

در چند روز گذشته زندانیان زیادی از جمله زندانیان سیاسی نظیر فائزه هاشمی و چند زندانی دیگر مثل شروین حاجی پور، محسن برهانی، وحید اشتری و یاشار سلطانی مورد عفو نظام قرار گرفته و از زندان آزاد شدند که که این عفو و بخشش ها در هیچ حکومت و نظام سیاسی دیگر نمونه ندارد. اما در رسانه های غرب و روزنامه ها و کانال های خبری نوچه های داخلی سانسور شد. حال اگر یکی از همسویان فکری‌شان، دمپایی‌اش در زندان گم شود و یا از یک زندانی دیگر سیلی بخورد و یا بخاطر بیرون روی زیاد ۲۰۰ گرم از وزنش کم شود، تبدیل به خبر اول جهان می‌شود. @amirsajjad333

هرگاه دیدید در اوج جنگ به یکباره آمریکا پرید وسط معرکه و پیشنهاد آتش بس و برقراری صلح داد بدانید رژیم صهیونیستی بدجور تحت فشار بوده و از چپ و راست از سمت جبهه های مقاومت می‌خورد. حزب الله، پس از جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان، تازه بسم الله شروع جنگ را گفته است. طرح آتش بس ۲۱ روزه آمریکا فقط برای نجات اسرائیل بخاطر نا امن شدن همه‌ی سرزمین‌های اشغالی بواسطه‌ی موشکباران شدید تل آویو و حیفا و جلوگیری از افزایش آوارگان اسرائیلی مانده روی دست رژیم است. با حملات سنگین موشکی مقاومت عراق، یمن و حزب الله که از شب گذشته تا الان ادامه دارد، حالا هیچ جای امنی در سرزمین‌های اشغالی وجود ندارد. برنده این جنگ جبهه مقاومت و حزب الله است؛ ان شاالله. @amirsajjad333

شبکه‌های اجتماعی به ویژه #اینستاگرام به وجود آمده‌اند که فقط  به کاربران حس بد بدهند. شبکه‌های اجتماعی می‌توانند جنبه‌های منفی را برجسته کنند، حس ناخشنودی از بدن را القا کنند. شما گرفتار مقایسه خودتان با دیگران می‌شوید. به اعتقاد من اینستاگرام موجب می‌شود که درباره خودتان حس ناخوشایندی داشته باشید. . من خوش‌بخت بوده‌ام که در دنیایی بدون شبکه‌های اجتماعی بزرگ شده‌ام چون وقت داشته‌ام که بدون احساس فشار قضاوت دیگران یا مقایسه خودم با دیگران، رشد کنم. . فرهنگ شبکه‌های اجتماعی زندگی مردم را تغییر شکل داده و به دنبال خود می‌کشاند. پ.ن: اینها سخنان کارشناس صداوسیما، استاد دانشگاه امام صادق (ع) و یا روحانی مسجد محل ما نیست، بقول یکی از دوستان ، صحبتهای آیت الله علم الهدی، امام جمعه مشهد هم نیست.  اینها سخنان #مدونا خواننده آمریکایی پاپ و نماد برهنگی ، در مصاحبه با نشریه Sun است. @amirsajjad333

سخنگوی نیروهای مسلح یمن اعلام کرد که ۳ ناوشکن جنگی آمریکا را در دریای سرخ در حالی که برای حمایت از دشمن اسرائیلی در حرکت بودند، هدف مستقیم موشکهای بالستیک و پهبادهای جنگی قرار داده است. هرموقع به شما گفتند اثبات ادعای شما برای افول آمریکا و شکست هژمونی پوشالی غرب چیست؛ بگویید همین‌که سخنگوی ارتش فقیرترین کشور منطقه هر چند روز یکبار جلوی رسانه ها ظاهر شده و طوری از هدف قرار دادن ناوهای جنگی آمریکا سخن می‌گوید که گویی در حال دادن گزارش هواشناسی است. همان آمریکای جنگ ستارگان که با ۸۰ کودتا در طول تاریخ، هرحکومتی ( غیر از جمهوری اسلامی) را که خواسته، ساقط کرده است. @amirsajjad333

مضحک ترین اتفاق بعد از هر اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی، اعلام موضع آمریکا مبنی بر بی اطلاعی از آن اقدام است... یک رفتار کودکانه که کودکان هم باور نمی‌کنند. حالا مثلا آمریکایی ها اگر از قبل اطلاع داشتند می‌خواستند جلوی اقدام را بگیرند؟ دروغ می‌گویند. هرجنایتی که اسرائیل در هر نقطه از جهان مرتکب می‌شود، آمریکا یا نقش مستقیم و یا نقش مشورتی دارد. @amirsajjad333