امیر زاهد:
از مینیاپولیس تا نیویورک، از آتلانتا تا هیوستون و از میلواکی تا لس آنجلس صرفا خشم آنی شهروندان به خفه شدن جورج فلوید سیاه پوست زیر زانوهای پلیس سفیدپوست مینه سوتا نیست بلکه فوران خشم چند صد ساله از نابرابری و تبعیض نهادینه شده در آمریکا علیه رنگین پوستان است که با نسل کشی سرخ پوستان و آغاز تجارت برده شروع و برای ۴۰۰ سال با انواع و اقسام ظلم و ستم به اقلیت ها ادامه داشته است
بنا بر تحقیقی که فرید زکریا کرده احتمال متوقف شدن خودروهای سیاه پوستان دو برابر سفید پوستان است، و احتمال تفتیش سیاه پوستان بسیار بیشتر از سفید پوستان و به لحاظ کیفری باز این سیاه پوستان هستند که زیر یوغ بی عدالتی ساختاری کمر خم میکنند ... به لحاظ اقتصادی هماکنون درآمد خانوادههای سیاهپوست آمریکایی به صورت متوسط یک سوم تا یک دوم خانوادههای سفیدپوست است. در شهر مینیاپولیس، جایی که «جورج فلوید» شهروند سیاهپوست آمریکایی به قتل رسید، درآمد سیاهپوستان نصف خانوادههای سفیدپوست است. همین مساله سبب محرومیت دسترسی سیاهان به بیمههای پزشکی شده، آمار تلفات کرونا را در میان سیاهپوستان به شدت افزایش داده است،
به نحوی که بیش از 60 درصد جانباختگان ایالتهای درگیر کرونا از سیاهپوستان آمریکا بودهاند؛ در حالی که سیاه پوستان کمتر از 15 درصد کل جمعیت آمریکا هستند؛ و این خود نشان از ضعف بیشتر سیاهپوستان در دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی و اقتصادی دارد که خود میتواند تاییدکننده هرچه بیشتر جایگاه فعلی آنها در ایالات متحده باشد
حتی زمانی که باراک اوباما درصدد بود با طرح بیمه ملی خانوادههایی فاقد پوشش بیمهای را زیر چتر حمایتی بیمههای درمانی ببرد، با مخالفت ساختارهای سرمایهداری به خصوص در کنگره روبهرو شد. همین روند به خوبی نشان میدهد که جامعه آمریکا از یک اختلاف طبقاتی سهمگین رنج میبرد و این اختلاف طبقاتی کاملاً بر اساس ایدئولوژی حاکم بر سرمایهداری قابل توجیه است.
انوقت همین کشور برای دنیا نسخه های حقوق بشری مینویسد در حالیکه منطق حقوق بشر آمریکایی امروز چنان به لکنت درامده که حتی اجازه نفس کشیدن به شهروندان رنگین پوست خود را هم نمیدهد و مردمی که به این موضوع اعتراض دارند را به کشتن و سرکوب تهدید میکند.
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
برخورد با دانه درشت ها که سال ها شعار و آرزو بوده، اینک مصداق های واقعی پیدا کرده است و در این مطلب همین قدر می توان گفت که اگر پرونده طبری به سرانجام برسد، احتمالاً با بزرگ ترین و بی نظیرترین پرونده فساد مالی مواجه خواهیم بود؛ هم از نظر مالی و هم از منظرکشف شبکه های فساد و به پایین کشیده شدن برخی نام های بزرگ!
امروز کسی با پیراهن راه راه و دستبند روبروی قاضی نشسته که اتاق کار او نزدیک دفتر رئیس قوه بود و در دستگاه قضایی چنان نفوذ داشت که طبق یک قانون نانوشته، حرف او در حکم دستور رئیس قوه قضائیه بود. او با غریب به 20 سال حضور در قوه با اعمال نفوذ در پروندههای بستگان، رجال سیاسی و متهمان کلان اقتصادی راه اجرای عدالت را در مورد برخی از متهمان دانه درشت اقتصادی سد کرده بود و از این طریق به درامدهای نجومی نجومی نجومی رسیده بود.
اما شگفت ان است که در دوران ریاست آملی لاریجانی، کسی از او نپرسیدند که این ثروت نجومی اش را از کجا آورده است و به عنوان مثال همین پنت هاوس صدها میلیاردی را چگونه با حقوق کارمندی قوه قضائیه خریده است؟! آیا رئیس او و دیگران حتی یک بار هم به او شک نکردند یا ترجیح شان چیز دیگری بود؟! و یا فقط ترجیح میدادند تیغ عدالتشان فقط گردن تخم مرغ دزدها را نوازش دهد.
و باز شگفت اور اینکه وقتی علیرضا زاکانی «پیرامون آقای طبری و نقش مخرب آن در قوه قضائیه صحبت میکند از دفتر آیه الله لاریجانی تکذیب شده و تأکید میکند که ایشان برخی موارد را بررسی کرده و حکم به سلامت آقای طبری دادهاند» گویا قاضی القضات وقت تمام پرونده ها را اینگونه بررسی میکرده است که فساد تا زیر عبای ایشان تسری پیدا کرده است.
و باز جالبتر انکه وقتی علیرضا زاکانی، از طبری به عنوان «بیچارهکننده دو رئیس قوه قضائیه» و «مایه بدنامی» و «زد و بند» نام میبرد و رسانه ها به این موضوع میپردازند دفتر صادق لاریجانی به اخبار رسانهها درباره فساد طبری واکنش نشان داده و این موضوع را «پروژه بزرگ تخریب رئیس پیشین قوه قضاییه و غلیان احقاد بدریه و حنینیه» توصیف میکند.
عبارت «احقاد بدریه و حنینیه» یک شبیهسازی تاریخی مربوط به صدر اسلام است. که براین اساس ، دشمنان پیامبر که در جنگهای بدر و حنین شکست خورده بودند، کینه مشترک داشتند و همراه یکدیگر علیه پیامبر توطئه میکردند.
در این شبیهسازی تاریخی، صادق لاریجانی خودش را جای پیامبر اسلام نشانده و اکبر طبری هم از نظر لاریجانی حتما نقش یک صحابی پاکدامن را برعهده داشته ولی حالا او در جایگاه اتهام به کارچاق کنی و فساد است و املی هم سکوت اختیار کرده!
اصلا چگونه فردی سالها بیخ گوش رئیس قوه متهم به فساد بوده و او سکوت کرده!
اگر میدانست که باید بی هیچ مسامحه ای مجازات شود و اگر نمی دانست که عذر بدتر از گناه است!
توقع افکار عمومی از رئیس مجمع تشخیص مصلحت و قاضی القضات سابق اینست که در بیانیهای ضمن تمکین به رأی و نظر قوه قضائیه در قبال طبری، موضع خود را به طور شفاف بیان کرده و اگر حتی المقدور امکان دارد از سمتهای مدیریتی خویش استعفا دهد/
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
کشورهای شاخص اروپایی و آمریکا، سالهاست که صحنه ناآرامیها و اعتراضات اقشار مختلف مردمی هستند؛ اقشاری که در زیر چرخ دندههایِ ماشینِ انباشتِ سرمایهیِ سیاستمداران و متنفذان لیبرال و نئولیبرال، له شدهاند.
از تمدن آمریکایی و نظام سرمایه داریش جز فقر، تبعیض و نقض حقوق بشر و نقض آزادیهای سیاسی چیزی باقی نمانده است لذا باید چمدانهایش را ببندد و برود تا استخوانهایش زیر پای فقرا له نشده ..
جنبشهایی که در سالهای اخیر در کانونهای سرمایه سالاری نئولیبرال از جمله آمریکا و در فرانسه توسط جلیقه زردها شکل گرفته، اعتراضی از ناحیه مردم فرودست و به حاشیه رانده شده ایست که در جریان فرایند سرمایهای شدن همه وجوه زیستی اشان، به معنای واقعی کلمه له و مطرود شدهاند. صدای آنها اگر سال گذشته از خیابان شانزلیزه پاریس به رساترین شکل ممکن شنیده شد امروز اما از 140 شهر در ایالات متحده شنیده میشود هر چند دستگاههای تبلیغاتی و پلیسی سیستم سرمایه داری درصدد خاموش کردن صدای آنها هستند.
میلیون ها نفر در امریکا و در غرب که زیر چتر سرمایه داری زندگی میکنند بر این باورند که نظام حاکم بر کشورشان از درون شکسته و نمی تواند راه حلهایی برای رهایی از نابرابری و بی عدالتی موجود پیدا کند لذا این خود مردمند که برخلاف شعارهای پرطمطراق دموکراسی خواهانه حاکمانشان، خواستار پرکردن عرصه عمومی با هدف تاثیرگذاری بیشتر بر تحولات جوامع خویشند. حال اینکه چه الترناتیوی به جای سرمایه داری در دستور کار مردم و نخبگان انها قرار خواهد گرفت سوالی است که ذهن اندیشه ورزان بسیاری را به خود مشغول کرده و یقینا پاسخ به ان ساده نخواهد بود ولی انچه مسلم است این است که سرمایه داری باید کم کم چمدانهایش را ببندد و برود. البته این پروسه زمان بر است اما قطعی است و روزی سرمایه داری را هم در موزه تاریخ در کنار کمونیسم خواهید دید...
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
امیر زاهد:
هر از چند گاهی صدایی از کوخ نشینان! همانهایی که ولی نعمت مان بودند بلند میشود، به فریاد تبدیل میشود، اما در نهایت کسی ان را نمیشنود و برای همیشه خاموش میشود! صدای انها صدای بی عدالتی در مرکز ام القرای جهان اسلام است صدای لیقوم الناس بالقسط ! صدایی که فاصله نجومی #فقیر و #غنی را نشان میدهد که یک طرفش مفسدان ریز و درشت مثل شعبده بازها میلیارد میلیارد بیت المال را به طرفه العینی غیب میکنند و در طرف دیگر کارگری برای نان جان میدهد و یا در معدن دفن میشود!
حکایت حکایت #آسیه است و تقلاهایش که برای حفظ تنها سرپناهش میمیرد. حکایت جهانگیر، جانباز کرمانشاهی که برای دریافت تسهیلات خودش را به این در و آن در زد، اما در نهایت نیم لیتر بنزین نصیبش میشود برای خودسوزی. حکایت زینبی که در حسرت یک دست رخت و لباس نو جانش را از دست می دهد و حکایت حکایت کارگری است که از میدان نفتی به حجم ۱۷ میلیارد بشکه سهمش چیزی نیست جز طناب دار! درعمل اما هیچ اتفاقی نمیافتد و همه چیز مختوم میشود به چند ابراز تأسف، چند خبر و چند نامه دیرهنگام برای پیگیرهای بیشتر! نه در صفحه نخست روزنامه های کثیر الانتشار جایی دارند و نه در خبر بیست و سی در لابه لای انبوه خبرهای مربوط به افول موریانه ای #امریکا!
انگار صدا و سیما هم برای انعکاس مشکلاتشان لکنت دارد! فعلا دور دور #جورج_فلوید است! انگار که فقط اوست که زیر ماشین انباشت سرمایه سیاستمداران و متنفذان #لیبرال و #نئولیبرال له شده! انگار که فقط اوست که زیر زانوی بی عدالتی نمی تواند نفس بکشد! از جورج فلوید و بی عدالتی در امریکا گفتن تف سربالاست وقتی در همین جا در مرکز تشیع هم زمانی تکنوکرات_سرمایه دارها میگفتند که اگر در فرایند تعدیل 15 درصد جمعیت کشور که عمدتا دهکهای محروم جامعه هستند در زیر چرخهای #توسعه له شوند اشکالی ندارد! اصلا سرمایه داری هر جا که باشد حاصلی جز فقر و #تبعیض و #فساد ندارد! سرمايه داري بر خلاف ادعاي رفاه، كاركردي براي #مستضعفین ندارد! حالا چه در امریکا باشد و چه در ایران خودمان!
از چه میترسند تریبونهای رسمی جمهوری اسلامی که صدای محرومین را بلندتر از محرومیت سیاه پوستان امریکایی فریاد نمی زنند! جمهوری اسلامی اگر از رعایت #عدالت ازبین برود، شرف دارد به جمهوری اسلامی که فقط نام #اسلام را یدک بکشد اصلا هرجا عدالت باشد به اسلام نزدیکتر است و هرجا عدالت نباشد، هرچقدر مناره مسجد هم ساخته شود فایدهای ندارد. مگر بنیامیه کم مسجد ساختند؟ عدالت اصل است و از عدالت مهمتر #قسط است و ما هنوز با آنها خیلی فاصله داریم!
تلقی ما از اسلام، چنین اسلامی است اسلام عدالت محور! اسلام محرومین و پابرهنه ها! اسلام کوخ نشینان نه اسلام مرفهین بی درد! غیر از این باشد چه فرقی داریم با پاکستان که هم جمهوری است و هم اسلامی !.خود عربستان و حتی داعش هم داعیه حکومت اسلامی دارند.آنها را بخاطر اینکه اسم اسلام را بدنام کرده اند سرزنش میکنیم. نکند تاریخ ما را نیز در اینده سرزنش کند. لذا برای اینکه مورد شماتت ایندگان قرار نگیریم نخست عدالت سپس رشد اقتصادی، نخست تعدیل ثروت سپس پیشرفت بین المللی، نخست فشردن حلقوم غارتگران سپس ارتقا سطح رفاه ، نخست عدالت و سپس هرچیز دیگری...
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
حالا پس از هفت سال و پس از پیش نویس قطعنامه با محوریت سه کشور اروپایی میتوان گفت که نقاب جعلی واقع گرایی بر مبنای عقلانیت از رخ افتاده و حباب اخرین دستاورد دولت ذیل سیاست تنش زدا که همان «لغو قطعنامههای ضدایرانی» و«جلوگیری از تصویب قطعنامه جدید» بود ترکیده و بازی با «PMD» مجدداً در آژانس گشوده شده است! انهم با محوریت سه کشور اروپایی! همان «اعضای غیرمزاحم» برجام که حالا خیلی راحت به «عضو مزاحم» برجام یعنی آمریکا ملحق شدند!
حال انتظار از اقای ظریف؛ آن دیپلمات مسلط به امور بین الملل و فارغ التحصیل دانشگاههای معتبر دنیا که بر اثر خوش خیالی مفرط به غرب و در راس آن امریکا حتی از عنوان واژه دشمن نیز در کتاب خاطراتش(اقای سفیر) اجتناب می کرد این است که در محضر ملت پاسخ دهد که در ازای دوازده هزار سانتریفیوژی که از چرخش ایستاده، قلب راکتور پر شده از بتن ، و۹۷۰۰ کیلو از ۱۰ هزار کیلوگرم ذخایر اورانیوم غنی شده و حتی تحقیق و توسعه فریز شده! چه اورده ای برای ملت داشته! کدام تحریم را لغو کرده و چه حجمی به مولفه های قدرت افزوده!
امروز و با این قطعنامه به همت کشورهای اروپایی پس از هفت سال مشخص شد که زبان تعامل با دنیا صرفا دیپلماسی است یا اقتدار! امروز مشخص شد که روش تهدید زایی جلیلی موثر است یا تنش زدایی ظریف! امروز نقاب پوپولیست ها از رخ افتاد و مشخص شد که کدام جناح مصالح بلند مدت مردم را فدای منافع جناحی میکند! امروز مشخص شد که با توجه به ذات استکبار تحریم و تهدید و قطعنامه جز جدایی ناپذیر سیاستهای استکباری است چرا که ماهیت تقابل گفتمانی است و فرقی نمیکند سکان دیپلماسی در دستان ظریف باشد یا جلیلی منتهی تفاوتش این است که یکی با مقاومت فعال و اشنایی بر روابط بین الملل که بر پایه زور بنا شده در عین ارمانگرایی نسبت به مناسبات جهانی واقع بین تر بود لذا مذاکراتش منجر به تقویت مولفه های قدرت و افزایش سطح تحلیل مردم و مسئولین گشت به نحوی که از منتهی الیه اصولگرایی از قالیباف و ولایتی و رضایی تا انسوی اصلاح طلبان میانه رو همه همان حرفهایی را تکرار میکنند که جلیلی هفت سال پیش تکرار میکرد.
اما در ان طرف میدان جناب ظریف قرار دارد که در عین ادعای واقع بینی و پراگماتیسم متوهم و تخیل گرا بود که تار و پود برجام را به امضای جان کری گره زده بود و انتظار معجزه از قطعنامه 2231 را داشت. او با بیتوجهی به خطوط قرمز، به نفس مذاکره و توافق موضوعیت بخشیدند و بهجای اصالت دستاورد، اصالت مذاکره و توافق را برگزیدند و چون در رویکردی اشتباه و خسارتآفرین، هر توافقی را بهتر از عدم توافق میدانستند، هیچ دستاوردی از برجام عاید مردم کشورش نشد. به عبارت دیگر، تیم مذاکره کننده هستهای به ریاست ظریف، به دلیل توهم مهارت بینظیر در عرصه دیپلماسی و عدم توجه به هشدارهای کارشناسان و صاحبنظران و همچنین اولویت دادن منافع فردی و جناحی بر منافع ملی و... موجب شد تا بجای تأمین منافع ملی و سرازیر شدن عوائد حاصل از مذاکره، بیشتر موجبات بهرهمندی طرف مقابل از منافع مذاکره و بالتبع ضربات و لطمات جبرانناپذیر به مردم کشور را فراهم کند که این بلیه به دلیل اعتماد بیش از حد او به دشمن بود که بر روی دیپلماسی او سایه انداخته بود . دیپلماسی که بدون اتکا به قدرت و با بن مایه اعتماد به دشمن بنا شده بود لذا اورده ای برای ملت نداشت و صرفا شوئ شیکی بود که به درد تدریس در دانشکده های حقوق جهان سوم میخورد.
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
چرا رهبری از ظریف و تیم مذاکره کننده حمایت میکرد.
از همان ابتدا که این دولت سر کار آمد، موضوع کارش را در "برجام" متمرکز و خلاصه کرد و هر چه مقام معظم رهبری، متذکر شدند که من فایدهای در آن نمیبینم، گوش شنوایی نبود.
در خاتمه، کار مشروعیت و تصویب اجرایی شدن برجام به مجلس شورای اسلامی کشانده شد، کمیسیون تخصصی کار کرد، نتیجه را تدوین نمود، اما همه کنار گذاشته شد، و شخص آقای لاریحانی، یک متنی را خواند و ظرف مدت بیست دقیقه، برجام به تصویب مجلسی رسید که در دولت قبلی، رییس جمهور را برای گرانی گوجه فرنگی به انتقاد میکشید و با بیادبی از مجلس بیرون میکرد!
حال رهبری چه کند؟! با دولتی که مردم به آن اعتماد نموده و انتخابش کردهاند بجنگد؟، یا با مجلسی که تمامی نمایندگانش منتخب مردم هستند و همین نمایندگان، آقای لاریجانی را که از یک شهرستان و با رأی نه چندان مطلوبی مجددا به مجلس راه یافته بود را به ریاست برگزیدند، بجنگد؟!
یا اصلا دولت و مجلس را تعطیل کند و خودش تمامی امور اجرایی را برعهده بگیرد و به انجام برساند؟! اساساً چه وجهی دارد که ایشان وارد جزئیات اجرایی امور گردند؟!
بنابراین، سیاست و کار رهبری این بود که تا حد ممکن، اطراف کار را طوری مهار که راه نفوذ را ببندد، جلوی انحراف از اصول نظام را بگیرد، مذاکره را فقط منوط به موضوع هسته ای کند و با تعیین خطوط قرمز به برجام سر و شکل مطلوبی بدهد و البته اذهان عمومی را نیز از اهداف پنهانی و مقاصد بعدی جریان غربگرا (برجامهای 2 و 3 که متذکر گردیدند) و ... آگاه نماید.
هیچ تردید نکنید که اگر مقام معظم رهبری، به طور کلی با اصرار دولت و ... مخالفت مینمودند، اکنون این جوّ راه افتاده بود که تمامی مشکلات ما به خاطر این بود که "دولت تدبیر و امید"، با آن کلید طلاییاش، میخواست با امریکا مذاکره کند، امتیازی بدهد، امتیازی بگیرد تا تمامی مشکلات این ملک و مملکت، به یکباره حل شود! اما رهبر نگذاشت! (درست مثل زمان حضرت امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی علیهما السلام).
بنابراین، انتخاب اصلح این بود که با توجه به فشار دولتی و جوی که در اذهان عمومی ایجاد شده بود، و نیز شرایط کشور، منطقه و روابط بین الملل، با اصل مذاکره منطقی، و حتی اعطا و اخذ متقابل امتیاز، مخالفت دستوری نکنند، اما تا حد ممکن، مراقبت و هدایت نمایند، چنان که فرمودند:
« با وجود اینکه من خوشبین نبودم به مذاکرهی با آمریکا، با این مذاکرات موردی، مخالفت نکردم، موافقت کردم؛ از مذاکرهکنندگان هم با همهی وجود حمایت کردم، الان هم حمایت میکنم. از رسیدن به یک توافقی که منافع ملّت ایران را تأمین کند و عزّت ملّت ایران را حفظ کند، صددرصد من حمایت میکنم و استقبال میکنم؛ این را همه بدانند. اگر کسی بگوید که ما مثلاً با توافق یا با رسیدن به یک نقطه مخالفیم، نه، خلاف حق و خلاف واقع گفته است. اگر یک توافقی انجام بگیرد که این توافق توافقی باشد که منافع ملّت را، منافع کشور را تأمین بکند، بنده کاملاً با آن موافقت خواهم کرد. »
لذا ...
تاکید حضرت آقا بر صادق و شجاع بودن ظریف انگونه که ایشان در مجلس تاکید میکرد نمیتواند نشانه عملکرد قابلقبول او باشد، چراکه یک انسان میتواند مؤمن و شجاع باشد ولی در مسئولیتی که بر عهده گرفته کارآمد نباشد و به راحتی سرش کلاه برود و فریبش بدهند یعنی همان ترفندی که آمریکا در مقابل تیم مذاکرهکننده کشورمان به کار گرفت و برجام سراسر خسارت و فاجعه را به آنان تحمیل کرد.
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
در دنیای سیاست، هیچ کشوری صد در صد «قابل» اعتماد نیست اما برخی کشورها صد در صد «غیر قابل اعتمادند». در چنین دنیایی دولتها غالبا با منطق«سود و زیان» و «منافع ملی» سیاستهای خود را با دیگر کشورها تنظیم میکنند. در چنین دنیایی چه باید کرد؟ آیا باید به دور کشور حصار کشید؟ آیا نباید با آنها پیمان بست و متحد استراتژیکشان شد؟ پاسخ این سؤالها ساده و برای همه روشن است. نمیتوان دور کشور حصار کشید. باید خوب دید، تجزیه و تحلیل کرد و بر اساس واقعیات و محاسبات دقیق، کشورها را انتخاب و بر اساس منافع و مصالح نوع روابط را تنظیم کرد.
لذا دیپلماسی هوشمند در دنیای کنونی همان است که #سعید_جلیلی به ان اعتقاد دارد و ان را اینگونه توضیح میدهد..
[در سیاست خارجی فرصت ها از اصول مشترک و تهدیدها هم ناشی از اختلافات بین کشورهاست و امروز هم هوشمندی دیپلماسی در آن است تا مبتنی بر نقاط مشترک با سایر کشورها از فرصت ها استفاده کنیم نه آنکه دنیا را محدود به چند کشور خاص کنیم.]
این نظریه سعید جلیلی را شاید بتوان منطقی ترین راهبرد در سیاست خارجی دانست! منطقی که دنیا را محدود به چند کشور غربی نمیکند و دایره تعاملش به شعاع اصول مشترکی است که از ونزوئلا در امریکای جنوبی تا افریقا و حتی چین درخاور دور را نیز شامل میشود. جریانی که دم از تعامل با دنیا میزند خود بزرگترین حصار را به دور کشور کشیده و ان گره زدن اقتصاد کشور به چند کشور اروپایی است که میزان مراودات اقتصادیشان با ایران حتی کمتر از افغانستان است.
جریانی که در سیاست خارجی تعامل حداکثری با غرب را با رویکرد تنش زدایی و یا گفتگوی تمدنها در دو دوره هشت ساله آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی،اغاز و با همان نگاه این بار با دست فرمان روحانی دارد ادامه میدهد!
روابط و تعاملی از جنس دستوری ! از بالا به پایین و از جنس ارباب رعیتی! اینکه از تو امتیاز بگیرند و امتیاز ندهند، پس از اجرای کامل تعهداتت مجددا تحریمت کنند، تحقیرت کنند، به هواپیمایت سوخت ندهند! و برایت حتی یک حساب دلاری در اروپا باز نکنند و تصریح کنند، حاضر نیستند (یا نمیتوانند) از این به بعد هم هیچ تضمینی بدهند یعنی، دنبال روابط ارباب رعیتیاند.
لذا تجربه تاریخی نشان میدهد، امتیازاتی که ایران از طریق توسعه روابط خارجی در عرصههای گوناگون با شرق دارد، به مراتب بیشتر از آمریکا و اروپایی است که همواره نگاه دستوری، سلطهجویانه و زیادهخواهانه در سیاست خارجی به ایران داشتهاند، از اینرو منطق قدرت ایجاب میکند، ایران مراودات و همکاری فیمابین با کشورهای شرقی و انهایی که با ان اصول مشترک دارد را بیش از پیش توسعه دهد
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
دولتمردان دلار 25 هزار تومانی فعلی را ناشی از تحریمهای آمریکا میدانند اما ریشه این وضعیت، جای دیگری است. خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷ رخ داد اما تصمیم اشتباه دولت در اعلام دلار ۴۲۰۰ تومانی یک ماه قبل در فروردین انجام شد که مخربتر از تحریمهای آمریکا سبب اتلاف میلیاردها دلار منابع ارزی ارزان قیمت کشور شد.
ضمناً فقط طی چند ماه نزدیک به ۱۸ میلیارد دلار منابع ارزی در دسترس کشور در سال ۱۳۹۷ با نرخ ۴۲۰۰ تومان در اختیار دلالان و فرصتطلبان قرار گرفت یا در بازار آزاد فروخته شد، یا جهت سرمایهگذاری به خارج از کشور منتقل شد یا صرف واردات کالاهای مصرفی و غیرضروری شد.
البته دولت آقای روحانی در سال ۱۳۹۶ هم حدود ۱۸ میلیارد دلار ارز ارزانتر از ۴۲۰۰ تومانی را در بازار حراج کرد چراکه آقای روحانی از افزایش قیمت دلار ابراز تکدر فرموده بودند. بنابراین تا قبل از شروع عملی تحریمهای آمریکا یعنی از آبان ۱۳۹۷، دولت آقای روحانی بیش از ۳۶ میلیارد دلار منابع ارزی کشور را از دست داد. این در حالی است که اگر تدبیری در آن مقطع وجود داشت، این منابع ارزی در دسترس، به طور جدی نگهداری میشد و اگر این اتفاق افتاده بود، اکنون کشور به راحتی در شرایط کم شدن صادرات نفتی، قابل اداره بود.
مختصر انکه برجامیزه کردن اقتصاد کشور، نتیجهای جز اوضاع فعلی نداشت و اکنون مردم چوب ندانمکاریهای دولت برجام را میخورند. دلاری که۲۵هزار تومان را رد کرده، پرایدی که گاز میدهد تا پیچ صد میلیون را رد کند، سکهای که از ۱۱ میلیون گذشته، اجاره بها و قیمت مسکن سر به فلک گذاشته و تخم مرغی که دیگر دست همه به راحتی به آن نمیرسد. اینها همه میراث #برجام است.
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed