شب سوم: حقیقت
وجود دختر سه سالهای به نام رقیه(س) از اولاد حضرت سیدالشهدا(ع) محل تردید است و ایندتردید زمانی پر اهمیت میگردد که مبنای نگاه و اعتقاد به اولیای الهی و اصحاب کرامات معنوی از واسطه فیض بودن به منشأ آن ارتقاء یابد.
بر این اساس عقاید و باورهایی یاخته و گسترده میشود که دامنهاش از حقیقت فاصله میگیرد و شاید با این نگاه راه رسیدن به حقیقت اگر غریب نباشد بعید اما گردد.
به نظر میرسد نباید اجازه داد حقیقت قیام و حماسه حسینی به خاطر عدم یقین در واقعیتهای جزئی مخدوش گردد.
حقیقت عاشورا به پای واقعیات نامتیقن نباید ذبح گردد.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب چهارم: بهانه
حر بن یزید ریاحی به یک معنا نقشی اساسی در واقعه روز عاشورا دارد. چه اگر او راه را بر حسین(ع) سد نمیکرد واقعه دیگرجور رقم خورده بود. شاید!
حسین(ع) اما با پذیرش او و قبول توبهاش نشان میدهد گویا این جنگ، ظاهر و بهانه است و او در حقیقت به دنبال نجات انسان است.
قبل از حر، حسین(ع) در نجات زهیر هم ناجی بودنش را ثابت کرده بود و حتی عمرِ سعد را...
قیام بهانه حسین بود برای نجات انسان.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب پنجم[یک]: برزخ
در تمام طول زندگی هر انسانی لحظاتی پیش میآید که دست به اقدامی سرنوشتساز بزند و معمولا این لحظات یک یا دوبار بیشتر برای هرکس پیش نمیآید.
این اقدام دو برزخ دارد. برزخ تصمیم، برزخ انجام. عمر سعد از آنهایی بود که در این برزخ مانده بود. در هر دوی این برزخها. اما کسی مثل عبیداله حر جعفی از برزخ تصمیم گذشته بود. لکن اهلیت اقدام نداشت برای همین تمام همتش در یاری حسین(ع) عطای اسب و شمشیر بود. غافل از آنکه حسین بن علی(ع) ماموریتش از جنگ ظاهر گذشته و به دنبال عَده و عُده نیست.
در این میان ولی لشکر اقلیت حق مملو ست از کسانی مثل عبدالله بن حسن(ع) که از هر دوی این برزخها عبور کردهاند.
همسر زهیر هم از این جنس بود.
مرز سعادت و شقاوت عبور از برزخ تصمیم و اقدام است.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
امجدآکادمی | آموزش نویسندگی و خلاقیت
شب پنجم[یک]: برزخ در تمام طول زندگی هر انسانی لحظاتی پیش میآید که دست به اقدامی سرنوشتساز بزند و
شب پنجم[دو]: ازدحام گودال
...و ماجرا طفلی از فرزندان برادرش که در حمایت از امام(ع) به سوی گودال شتافت، و ازدحام گودال. و عبداله دست را سپر پیکر مطهر عمو قرار داد. و هنگام هنرنمایی نهایی لعینی به نام حرمله بن کاهل... و اما فیکم مسلم؟ و امان از دل پبامبر عاشورا...
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب ششم[یک]: امانت
سختگیری های سیدالشهدا(ع) آن قدر غیر قابل درک ست که گاهی فراموش می شود.
سختگیری هایی که ریشه در شریعت دارد و گمان بعضی هایمان می آید کسی در جایگاه او؛ چنین متصل و ذوب در حقیقت نور نباید چنین دغدغه هایی دم دستی و شاید به زعم کودک فهم ما عوامانه ای داشته باشد.
او اما بر رغم پنداشت عامه ای که پاک بودن دل را جواز عبور از شریعت تلقی می کند به حدی سختگیر است که عذر همراهان مدیون به حق الناس را می خواهد و از ادامه مسیر بازشان می دارد.
گویی شریعت امانتی ست گران که از جان بیشتر باید مراقبش بود و از حسین(ع) چه کسی امانت دارتر؟
او با علم به نوشته شدن شهادت در تقدیر قاسم بن الحسن(ع) به این امانت برادرش اذن میدان نمی دهد تا اینکه اجازه کتبی صاحب امانت را به او می رسانند.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
امجدآکادمی | آموزش نویسندگی و خلاقیت
شب ششم[یک]: امانت سختگیری های سیدالشهدا(ع) آن قدر غیر قابل درک ست که گاهی فراموش می شود. سختگیری ها
شب ششم[دو]: تکه ماه
و اما بعد
ازرق شامی را که فرستاد به اسفل درکات دوزخ، درست همانجا که چندی پیش پسرهای ازرق را روانه کرده بود تهلیل و تکبیرهای پشت سرش نگاهش را خیره کرد به بهت سیاهی سیاه روبرو. ذهنش رفت به طعن و نیشتر هایی که پدرش را مرد ناکارآمد صلح انگاشته بود. تکه ماه درسهای پدر را امروز مشق کرده بود دلش که آرام شد چهره پدر در جانش قلبش را به لبخند واداشت:
ان تنکرونی فانا ابن الحسن(ع)
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب هفتم[یک]: آزمونهای انسان کامل
باید کودک شیرخواره ات مریض باشد، مثلا تبی چیزی که حال حرکت را از او گرفته و از مادر دور. آن وقت تو هی این طرف و آن طرف بدوی یا حتی بروی برای چاره ای. دوا و دارویی مثلا. تا درک کنی، شیرخواره را روی دست گرفت یعنی چه.
آزمون سهشعبه و گلوی علی اصغر(ع) برای انسان کامل که در همه ابعاد به تکامل رسیده حتی عاطفه، سخت ترین ابتلا از ابتلائات روز عطش بود.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
امجدآکادمی | آموزش نویسندگی و خلاقیت
شب هفتم[یک]: آزمونهای انسان کامل باید کودک شیرخواره ات مریض باشد، مثلا تبی چیزی که حال حرکت را از
شب هفتم[دو]: عبدالله الرضیع
۱. خیلی به اشک دیده ی ما خنده شد ولی / آن نیشخند حرمله از یاد ما نرفت
۲. جنایت یک مسئله ست، افتخار به جنایت یک مسئله و شادی ناشی از اون جنایت و افتخار من تبعش یک مسئله.
۳. چه اتفاقی برای جامعه اسلامی افتاد که پس از ۶۱ سال بعد از هجرت پیامبرش نوهی او را به فجیعترین شکل ممکن به شهادت رساند و از هیچ قساوتی حتی در قبال بازماندگان داغدیده امتناع نکرد.
۴. شهادت کودک شیرخواره، خنده بر پدر متحیر، زخمزبان بر مادر تنها، به نیزه کردن سر کوچکش، سنگپرانی به آن و دیگرِ رذایل فراتر از جنایت و شقاوت و قساوت نشانهی انحراف جمعیِ جامعهای است که سالها قبل در ماجرایهای مختلف حتی علیرغم موافقت باطنی اما در ظاهر بیتفاوتی بود.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب هشتم: پس از اصحاب
پسر ارشد هر خانه ای بیش از سایرین به پدرش غیرت دارد. اگر سیدالشهدا(ع) اذن داده بود علی اکبر حتی نمی گذاشت حر بن یزید ریاحی که داشت از شرم آب می شد زودتر از او به میدان برود. برای همین حسین(ع) پس از شهادت اصحاب بدون تعلل به اولین رزمنده بنی هاشم اذن میدان داد.
ذبیح اکبر، علی(ع) ست که وقتی خداوند اسماعیل را به ابراهیم(ع) و هاجر بخشید شاید می دانست هرچه هم که از پس آزمون برآمده باشد اما داغ پسر او را از پا درخواهد آورد. چه او بریدن سر و فواره خون و دست و پا زدن پسرش را به چشم دیده. مثل حسین(ع). شاید حسین(ع) هم اگر قرار بود بعد از روز عطش در دنیا بماند تاب نمی آورد که وقتی به جسم و جان فقطعوه بسیوف شبه پیغمبرش رسید دنیا را اُف گفته و فبکا بکاء عالیا.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب نهم: انتظار
علقه ای که بین حضرت حجت (عج) و امیر علقمه بسته شده ریشه در انتظاری دارد که در دل علمدار کربلا ماند تا جان داد.
از جنگ صفین که علی(ع) اجازه رزم کوتاهی به او داده بود و از بیم چشم زخم برحذرش داشته بود از جنگ انتظار کربلا را می کشید تا خشم مقدس فروخورده سال های مشاهده ظلم به آلالله را یکجا بر سر خصم فرو آورد که هیهات. انگار حسین(ع) هم چون پدر بیم دارد علمدارش چشم زخم بخورد در دقایق تیز و تند روز عطش که وقتی اذن میدان می خواهد بنفسی انت مولا او را خلع سلاح کرده و برایش یقین می آورد: این انتظار باید در دل او حبس بماند تا روز موعود. که او در اطاعت از ولی امر جان بدهد در دفاع از مشک سکینه خاتون.
این انتظار که در جان موعود نشسته ارثیه عباس(ع) ست و علقه بین او و عمویش.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب دهم: شب عاشورا
بشریت از تندترین گردنهٔ تاریخ عبور کرد. گردنه، آنقدر تند بود و سرعت، آنقدر زیاد و راه، آنقدر تاریک و مسیر، آنقدر تنگ که جز هفتاد و دو نفر و اتباعشان کسی به سلامت از پیچ تند تاریخ نگذشت.
سوره یحیا به آیات آخر خود رسید. تنها سورهای که با حروف مقطعه تمام شد. راهزنان طریقت، امروز شریعت را در کنار شریعه سر بریدند و این پایان تلخی بود برای حقیقت اگر...
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب یازدهم: دم مسیحایی
شیعیانِ امیرالمومنینِ کفر و انحراف کارشان را با تمام توان انجام دادند و راهی برای نفوذ نور حقیقت باقی نگذاشتند. علی القاعده آنقدر مخلصانه و حساب شده کار کرده بودند که باید ظلمت دنیا را فرامی گرفت. و می گرفت اگر زینب(س) نبود.
تشیع، اسلام و انسانیت امروز هرچه دارد را مدیون قلب صبور پیامبر عاشورا ست چه جایی که جای جان دادن بود زندگی را ادامه داد تا حقیقت را با دم مسیحایی اش زنده نگاه دارد. و ما شیعه شده صبر زینبیم.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy