امجدآکادمی | آموزش نویسندگی و خلاقیت
شب ششم[یک]: امانت سختگیری های سیدالشهدا(ع) آن قدر غیر قابل درک ست که گاهی فراموش می شود. سختگیری ها
شب ششم[دو]: تکه ماه
و اما بعد
ازرق شامی را که فرستاد به اسفل درکات دوزخ، درست همانجا که چندی پیش پسرهای ازرق را روانه کرده بود تهلیل و تکبیرهای پشت سرش نگاهش را خیره کرد به بهت سیاهی سیاه روبرو. ذهنش رفت به طعن و نیشتر هایی که پدرش را مرد ناکارآمد صلح انگاشته بود. تکه ماه درسهای پدر را امروز مشق کرده بود دلش که آرام شد چهره پدر در جانش قلبش را به لبخند واداشت:
ان تنکرونی فانا ابن الحسن(ع)
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب هفتم[یک]: آزمونهای انسان کامل
باید کودک شیرخواره ات مریض باشد، مثلا تبی چیزی که حال حرکت را از او گرفته و از مادر دور. آن وقت تو هی این طرف و آن طرف بدوی یا حتی بروی برای چاره ای. دوا و دارویی مثلا. تا درک کنی، شیرخواره را روی دست گرفت یعنی چه.
آزمون سهشعبه و گلوی علی اصغر(ع) برای انسان کامل که در همه ابعاد به تکامل رسیده حتی عاطفه، سخت ترین ابتلا از ابتلائات روز عطش بود.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
امجدآکادمی | آموزش نویسندگی و خلاقیت
شب هفتم[یک]: آزمونهای انسان کامل باید کودک شیرخواره ات مریض باشد، مثلا تبی چیزی که حال حرکت را از
شب هفتم[دو]: عبدالله الرضیع
۱. خیلی به اشک دیده ی ما خنده شد ولی / آن نیشخند حرمله از یاد ما نرفت
۲. جنایت یک مسئله ست، افتخار به جنایت یک مسئله و شادی ناشی از اون جنایت و افتخار من تبعش یک مسئله.
۳. چه اتفاقی برای جامعه اسلامی افتاد که پس از ۶۱ سال بعد از هجرت پیامبرش نوهی او را به فجیعترین شکل ممکن به شهادت رساند و از هیچ قساوتی حتی در قبال بازماندگان داغدیده امتناع نکرد.
۴. شهادت کودک شیرخواره، خنده بر پدر متحیر، زخمزبان بر مادر تنها، به نیزه کردن سر کوچکش، سنگپرانی به آن و دیگرِ رذایل فراتر از جنایت و شقاوت و قساوت نشانهی انحراف جمعیِ جامعهای است که سالها قبل در ماجرایهای مختلف حتی علیرغم موافقت باطنی اما در ظاهر بیتفاوتی بود.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب هشتم: پس از اصحاب
پسر ارشد هر خانه ای بیش از سایرین به پدرش غیرت دارد. اگر سیدالشهدا(ع) اذن داده بود علی اکبر حتی نمی گذاشت حر بن یزید ریاحی که داشت از شرم آب می شد زودتر از او به میدان برود. برای همین حسین(ع) پس از شهادت اصحاب بدون تعلل به اولین رزمنده بنی هاشم اذن میدان داد.
ذبیح اکبر، علی(ع) ست که وقتی خداوند اسماعیل را به ابراهیم(ع) و هاجر بخشید شاید می دانست هرچه هم که از پس آزمون برآمده باشد اما داغ پسر او را از پا درخواهد آورد. چه او بریدن سر و فواره خون و دست و پا زدن پسرش را به چشم دیده. مثل حسین(ع). شاید حسین(ع) هم اگر قرار بود بعد از روز عطش در دنیا بماند تاب نمی آورد که وقتی به جسم و جان فقطعوه بسیوف شبه پیغمبرش رسید دنیا را اُف گفته و فبکا بکاء عالیا.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب نهم: انتظار
علقه ای که بین حضرت حجت (عج) و امیر علقمه بسته شده ریشه در انتظاری دارد که در دل علمدار کربلا ماند تا جان داد.
از جنگ صفین که علی(ع) اجازه رزم کوتاهی به او داده بود و از بیم چشم زخم برحذرش داشته بود از جنگ انتظار کربلا را می کشید تا خشم مقدس فروخورده سال های مشاهده ظلم به آلالله را یکجا بر سر خصم فرو آورد که هیهات. انگار حسین(ع) هم چون پدر بیم دارد علمدارش چشم زخم بخورد در دقایق تیز و تند روز عطش که وقتی اذن میدان می خواهد بنفسی انت مولا او را خلع سلاح کرده و برایش یقین می آورد: این انتظار باید در دل او حبس بماند تا روز موعود. که او در اطاعت از ولی امر جان بدهد در دفاع از مشک سکینه خاتون.
این انتظار که در جان موعود نشسته ارثیه عباس(ع) ست و علقه بین او و عمویش.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب دهم: شب عاشورا
بشریت از تندترین گردنهٔ تاریخ عبور کرد. گردنه، آنقدر تند بود و سرعت، آنقدر زیاد و راه، آنقدر تاریک و مسیر، آنقدر تنگ که جز هفتاد و دو نفر و اتباعشان کسی به سلامت از پیچ تند تاریخ نگذشت.
سوره یحیا به آیات آخر خود رسید. تنها سورهای که با حروف مقطعه تمام شد. راهزنان طریقت، امروز شریعت را در کنار شریعه سر بریدند و این پایان تلخی بود برای حقیقت اگر...
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
شب یازدهم: دم مسیحایی
شیعیانِ امیرالمومنینِ کفر و انحراف کارشان را با تمام توان انجام دادند و راهی برای نفوذ نور حقیقت باقی نگذاشتند. علی القاعده آنقدر مخلصانه و حساب شده کار کرده بودند که باید ظلمت دنیا را فرامی گرفت. و می گرفت اگر زینب(س) نبود.
تشیع، اسلام و انسانیت امروز هرچه دارد را مدیون قلب صبور پیامبر عاشورا ست چه جایی که جای جان دادن بود زندگی را ادامه داد تا حقیقت را با دم مسیحایی اش زنده نگاه دارد. و ما شیعه شده صبر زینبیم.
@mohammadmehdiamjad
@amjadacademy
🔸 سوژههایی که نمینویسی یه روزی یقه ذهنتو میگیرن و اسیرت میکنن.
از ما گفتن بود😉
@amjadacademy
⚠️ ریتم بالا - و احتمالا بیمعنای - زندگی باعث شده، شاید کمتر کسی باشه که دچار روزمرگی نباشه.
حتی بعضی وقتا فراتر از دچار، درگیر و اسیر یکنواختی پر ضرب و زوری هستیم که انگار به چشم هم زدنی می گذره ولی دستامون از یه دستاورد کوچولو خالیه.
یکی از بهترین چتر نجاتهای فرار از روزمرگی نوشتن و هر روز نوشتنه.
اما خود نوشتن هم از آفت یکنواختی در امان نیست.
راهکارت برای گذر از نوشتههای تکراری و کلیشهای و رفع تکلیفی چیه؟
@Mohammadmehdiamjad
@Amjadacademy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ تکنیک بمبافکن نویسندگی 😍
✅ برو ببینم چه میکنی 🥳
@Amjadacademy