eitaa logo
عمار نامه
1هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4.4هزار ویدیو
268 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ پشت پرده ناآرام شدن ناگهانی استان‌های غربی کشور 🔻 تلاش "اتاق فکر آشوب" برای محکم کردن خاکریز مرزی، با تلاش حداکثری به جهت آشوب آفرینی در عمق ... 🔻 این جمعه ضامنِ حمید اسماعیل زهی کشیده خواهد شد؟ ۱۴۰۱/۹/۲ 🔺 در شصت روز گذشته یک نقشه چندین مرتبه از سوی "اتاق فکر آشوب" روی میز گذاشته شده و هر بار ناموفق زیر میز برده شده؛ اما ظاهرا "مغزِ فتنه" تصور می‌کند با بازخوردگیری‌های انجام شده بهتر است یک بار دیگر آن را تست کند. ماجرا برای اولین بار به شکل جدی‌تر و عیان تری زمانی خودش را نشان داد که تلاش برای حمله به شهر مرزی در دستور کار قرار گرفت. آن پروژه هم در میدان، هم در زمان گسیل نیروی نظامی از پایگاه‌های اقلیم و هم در زمان طرح ریزی عملیات در داخل پایگاه، در هر سه مورد، زیر ضربه رفت. 🔺 این گذشت تا اینکه موارد مشابه دیگری در مناطق غربی کشور رخ داد. در تمام موارد فوق تلاش شده بود تا به آشوبگران و مخاطبینی که سعودی اینترنشنال به حماقت در آنها عمق داده، القا کنند که اینها آزادی خواهانی هستند که به میدان آمده‌اند. تا اینجای کار بحث و ابهامی وجود ندارد! اما نکته و سوال اصلی اینجاست: چرا تلاش می‌شد همزمان با رخدادهای غرب کشور، توجه به جنوب شرق جلب شود؟ چه می‌خواهند رقم بزنند که برای رخ دادنش، جلب توجه ها به دیگر نقاط ضرورت دارد؟ 🔺 رصد آنچه این روزها در شهرهای مرزی غرب و شمال غرب کشور رخ داد؛ به وضوح نشان می‌دهد که ماجرا را باید فراتر از ندای خشونت طلبانه‌ی چند دید. خیر ! 🔸 یک نفر هسته های خاموش تجزیه طلب را با اهدافی خاص فعال کرده است. رفتار "اتاق فکر آشوب" نشان می‌دهد که "مغزِ فتنه" می‌خواهد نیروی پیاده از پایگاه هایی در به شهرهای مرزی ایران گسیل کرده تا خاکریز خود در مرزهای غربی را علیه ایران به شکلی نامحسوس شکل دهد. برای این اتفاق مهم آنها نیاز دارند ایران برای دقایقی، تمرکز بر غرب و شمال غرب را از دست داده و درگیر خودش شود. 🔺 به فراخوان‌های علی کریمی و سعودی اینترنشنال‌ها، به میدان آمدن "سلبریتی های موجهی " مانند سعید آقاخانی و امثالِ او و شعاری که امروز توسط افراد ناشناس در تهران سر داده شد (شعار کردستان چشم و چراغ ایران) دقت کنید. کسی می‌خواهد شما درگیر عمق بشوید؛ سپس همزمان نیروهای خود را در غرب کشور مستقر کند. ظاهرا "اتاق فکر آشوب" در تلاش است در انتهای هفته با مجموعه اقداماتی کمی فشار را از برداشته و بر شهرهای مرکزی ایران به ویژه تهران متمرکز کند. سپس در روز جمعه ضامنِ حمید اسماعیل زهی را با یک خطبه ی سراسر نفرت آفرین کشیده و از فرصت موجود برای تحرکاتی در غرب کشور استفاده کند... 🔺 نگاه ایران به آنچه در ذهنِ "مغزِ فتنه" میگذرد چگونه است؟ تا اینجای کار رفتار ایران نشان میدهد که آنچه آنها در ذهن دارند پیش از آنکه بر زبانشان جاری شود روی میز آنهایی که در تهرانند قرار گرفته و به شکلی که لازم است در اختیار افکار عمومی قرار می‌گیرد تا ترسیم دقیقی از وضعیت داشته باشند. 🔸 ایران تمایل دارد هسته های خاموش "تکفیری‌های غربِ کشور" و "تجزیه طلب ها" فعال شده و همزمان رخدادهایی در داخل "باقی مانده ی جوکرهای آشوب آفرین (که بخش اعظمی از شبکه آنها متلاشی شده) " را به صحنه بیاورد. این مهم کمک می‌کند که هم شبکه ی آشوب آفرین زیر ضربه رفته و بهانه ای برای زیر ضربه رفتنِ محدود خانه تیمی هایِ تحت رصد پیدا شود. ظاهرا مسئله تجزیه طلبانِ غربِ کشور (که چند شهر را به پایگاه خود تبدیل کرده‌اند) از مسئله‌ی تجزیه طلبان برای ایران مهم تر است. 🔺 ایران به پاکسازی مناطق مرزی از وجود ترکیب "تجزیه طلبان" و "تکفیری ها" ، نیاز داشته و سال‌هاست منتظر بهانه ای برای این اتفاق مهم بوده است. فارغ از موارد فوق سال‌هاست یک طرح روی میز نیروهای مسلح ایران خاک می‌خورد و آنها ورود نیروهای پیاده ایران به اقلیم کردستان است. شواهد نشان می‌دهد که بیش از ده سال است ایران برای عملی کردن این طرح انتظار می‌کشد. اکنون نمیتوان دقیق اظهار نظر کرد اما شاید "اتاق فکر آشوب" مسیر را به سمتی ببرد که بهانه برای محقق کردن اهداف فوق یک بار برای همیشه برای ایران محقق شود. امیدوارم خبری که هفته ی آینده می‌خوانیم ورود نیروی زمینی ایران به اقلیم کردستان باشد...
🔴 حمله دسته جمعی ابرقدرت‌ها علیه "اسلام"    💠 بازخوانی یک تجربه: 🔰 در ماجرای ، همه قدرتها، از قریش و برخی قبایل دیگر گرفته تا یهودیان که اتفاقا محرک اصلی آن بودند، همگی جمع شدند تا با یک بسیج عمومی، بتوانند کار اسلام را یکسره کنند، لشکری ده هزار نفره، در مقابل لشکری هزار نفره. یعنی یک به ده! 🔺وقتی خبر نقض عهد یهودیان بنی قریظه به گوش مسلمانان رسید، آنها را ترس و وحشت فراگرفت. منافقان و افراد ضعیف الایمان و مذبذب نیز شروع به تهدید و تمسخر کردند. اما پیامبر(ص) در مواجهه با این صحنه، و پیروزی را به مردم میداد. با تمام سختی‌ها و دشواری‌ها اما نتیجه این ، همان شد که حضرت(ص) گفتند. ⚠️در این ماجرا، با یک صحنه اما دو تحلیل و دستگاه محاسباتی مواجه هستیم: ۱. ۲. و محافظه کار. ▫️حال به سراغ روایت قرآن از این ماجرا می‌رویم: 🔺ای اهل ایمان، به یاد آورید نعمتی را که خدا به شما عطا کرد: وقتی که لشکر بسیاری از ، بر شما حمله‌ور شدند، پس ما و از فرشتگان که به چشم نمی‌دیدید فرستادیم، و خدا خود به اعمال شما بینا بود. [يًّـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اذكُروا نِعمَةَ اللهِ عَلَيكُم: اِذ جاِّءَتكُم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَيهِم ريحًا وَ جُنودًا لَم تَرَوهاۚ وَ كانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرًا (9)] 🔺به یاد آرید وقتی که لشکر کفار از بالا و پایین بر شما حمله‌ور شده و شما را محاصره کردند. اینجا بود که چشم ها از شدت ، حیران شد و جان‌ها به لب رسید و شما به خدا می‌بردید و سوظن ها به خدا آغاز شد. [اِذ جاِّءوكُم مِن فَوقِكُم وَ مِن اَسفَلَ مِنكُم وَ اِذ زاغَتِ الاَبصارُ وَ بَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ وَ تَظُنّونَ بِاللهِ الظُّنونَا(10)] 🔺اینجا بود که مؤمنان شدند و تکانی سخت خوردند و ضعیفان در ایمان، سخت متزلزل گردیدند. [هُنالِكَ ابتُلِيَ المُؤمِنونَ وَ زُلزِلوا زِلزالًا شَديدًا (11)] 1️⃣ : ▫️آنجا بود که و آنان که در دل‌هایشان بود، با یکدیگر می‌گفتند: آن و فتحی که خدا و رسول به ما داده بودند، و فریبی بیش نبود. [وَ اِذ يَقولُ المُنّْفِقونَ وَ الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ: ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهِّۥ اِلّا غُرورًا(12)] ▫️آنجا بود که طایفه‌ای از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما دیگر توان ایستادگی ندارید و اینجا دیگر جای ماندن نیست چون همه کشته خواهید شد لذا از دور پیامبر متفرق شده و به مدینه باز گردید. [وَ اِذ قالَت طاِّئِفَةٌ مِنهُم: يًّـاَهلَ يَثرِبَ لامُقامَ لَكُم فَارجِعوا] ▫️گروه دیگری از آنها برای بازگشت به مدینه از پیامبر اجازه خواستند و گفتند: چون خانه‌های ما دیوار و حفاظی ندارد، پس اجازه بده تا بازگردیم. این درحالی بود که آنها می‌گفتند و خانه‌هایشان بی‌حفاظ نبود، بلکه مقصود آنها جز نبود. خلاصه به بهانه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی به دنبال فرار بودند، اما اسم این ترسشان را «» گذاشته بودند. [وَ يَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ: اِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَ ماهِيَ بِعَورَةٍ ؗ اِن يُريدونَ اِلّا فِرارًا(13)] ▫️آنها چنان ترسیده بودند که اگر دشمنان وارد مدینه شده و به آنها پیشنهاد میدادند که از اسلام دوباره به بازگردید، جز مدت کمی درنگ نمیکردند و پیشنهاد آنها را میپذیرفتند! درحالیکه آنها قبل از این با خدا کرده بودند که به دشمن پشت نکرده و فرار نکنند. [وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطٰارِهٰا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهٰا وَ مٰا تَلَبَّثُوا بِهٰا إِلاّٰ يَسِيراً (14) وَ لَقَدْ كٰانُوا عٰاهَدُوا اللّٰهَ مِنْ قَبْلُ لاٰ يُوَلُّونَ الْأَدْبٰارَ وَ كٰانَ عَهْدُ اللّٰهِ مَسْؤُلاً (15)] 2️⃣ : ▫️امّا مؤمنان وقتى لشكر دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده بودند و چقدر راست و گفتند!» و اين موضوع، علاوه بر اینکه آنها را دچار ترس نکرد بلکه بر و آنان نیز افزود. [وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا: هّْذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُهۥ  وَ ما زادَهُم اِلّاِّ ايمانًا وَ تَسليمًا(22)] ▫️در ميان مؤمنان، مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده ‏اند؛ بعضى پيمان خود را به آخر بردند و در راه او، شربت نوشيدند، و بعضى ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند. [مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيهِ ؗ فَمِنهُم مَن قَضيّْ نَحبَهۥ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبديلًا (23)] @Dr_bavir
🔴 حمله دسته جمعی ابرقدرت‌ها علیه "اسلام" 💠 بازخوانی یک تجربه: 🔰 در ماجرای ، همه قدرتها، از قریش و برخی قبایل دیگر گرفته تا یهودیان که اتفاقا محرک اصلی آن بودند، همگی جمع شدند تا با یک بسیج عمومی، بتوانند کار اسلام را یکسره کنند، لشکری ده هزار نفره، در مقابل لشکری هزار نفره. یعنی یک به ده! 🔺وقتی خبر نقض عهد یهودیان بنی قریظه به گوش مسلمانان رسید، آنها را ترس و وحشت فراگرفت. منافقان و افراد ضعیف الایمان و مذبذب نیز شروع به تهدید و تمسخر کردند. اما پیامبر(ص) در مواجهه با این صحنه، و پیروزی را به مردم میداد. با تمام سختی‌ها و دشواری‌ها اما نتیجه این ، همان شد که حضرت(ص) گفتند. ⚠️در این ماجرا، با یک صحنه اما دو تحلیل و دستگاه محاسباتی مواجه هستیم: ۱. ۲. و محافظه کار. ▫️حال به سراغ روایت قرآن از این ماجرا می‌رویم: 🔺ای اهل ایمان، به یاد آورید نعمتی را که خدا به شما عطا کرد: وقتی که لشکر بسیاری از ، بر شما حمله‌ور شدند، پس ما و از فرشتگان که به چشم نمی‌دیدید فرستادیم، و خدا خود به اعمال شما بینا بود. [يًّـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اذكُروا نِعمَةَ اللهِ عَلَيكُم: اِذ جاِّءَتكُم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَيهِم ريحًا وَ جُنودًا لَم تَرَوهاۚ وَ كانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرًا (9)] 🔺به یاد آرید وقتی که لشکر کفار از بالا و پایین بر شما حمله‌ور شده و شما را محاصره کردند. اینجا بود که چشم ها از شدت ، حیران شد و جان‌ها به لب رسید و شما به خدا می‌بردید و سوظن ها به خدا آغاز شد. [اِذ جاِّءوكُم مِن فَوقِكُم وَ مِن اَسفَلَ مِنكُم وَ اِذ زاغَتِ الاَبصارُ وَ بَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ وَ تَظُنّونَ بِاللهِ الظُّنونَا(10)] 🔺اینجا بود که مؤمنان شدند و تکانی سخت خوردند و ضعیفان در ایمان، سخت متزلزل گردیدند. [هُنالِكَ ابتُلِيَ المُؤمِنونَ وَ زُلزِلوا زِلزالًا شَديدًا (11)] 1️⃣ : ▫️آنجا بود که و آنان که در دل‌هایشان بود، با یکدیگر می‌گفتند: آن و فتحی که خدا و رسول به ما داده بودند، و فریبی بیش نبود. [وَ اِذ يَقولُ المُنّْافِقونَ وَ الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ: ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهِّۥ اِلّا غُرورًا(12)] ▫️آنجا بود که طایفه‌ای از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما دیگر توان ایستادگی ندارید و اینجا دیگر جای ماندن نیست چون همه کشته خواهید شد لذا از دور پیامبر متفرق شده و به مدینه باز گردید. [وَ اِذ قالَت طاِّئِفَةٌ مِنهُم: يًّـاَهلَ يَثرِبَ لامُقامَ لَكُم فَارجِعوا] ▫️گروه دیگری از آنها برای بازگشت به مدینه از پیامبر اجازه خواستند و گفتند: چون خانه‌های ما دیوار و حفاظی ندارد، پس اجازه بده تا بازگردیم. این درحالی بود که آنها می‌گفتند و خانه‌هایشان بی‌حفاظ نبود، بلکه مقصود آنها جز نبود. خلاصه به بهانه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی به دنبال فرار بودند، اما اسم این ترسشان را «» گذاشته بودند. [وَ يَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ: اِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَ ماهِيَ بِعَورَةٍ ؗ اِن يُريدونَ اِلّا فِرارًا(13)] ▫️آنها چنان ترسیده بودند که اگر دشمنان وارد مدینه شده و به آنها پیشنهاد میدادند که از اسلام دوباره به بازگردید، جز مدت کمی درنگ نمیکردند و پیشنهاد آنها را میپذیرفتند! درحالیکه آنها قبل از این با خدا کرده بودند که به دشمن پشت نکرده و فرار نکنند. [وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطٰارِهٰا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهٰا وَ مٰا تَلَبَّثُوا بِهٰا إِلاّٰ يَسِيراً (14) وَ لَقَدْ كٰانُوا عٰاهَدُوا اللّٰهَ مِنْ قَبْلُ لاٰ يُوَلُّونَ الْأَدْبٰارَ وَ كٰانَ عَهْدُ اللّٰهِ مَسْؤُلاً (15)] 2️⃣ : ▫️امّا مؤمنان وقتى لشكر دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده بودند و چقدر راست و گفتند!» و اين موضوع، علاوه بر اینکه آنها را دچار ترس نکرد بلکه بر و آنان نیز افزود. [وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا: هّْذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ ما زادَهُم اِلّاِّ ايمانًا وَ تَسليمًا(22)] ▫️در ميان مؤمنان، مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده ‏اند؛ بعضى پيمان خود را به آخر بردند و در راه او، شربت نوشيدند، و بعضى ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند. [مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيهِ ؗ فَمِنهُم مَن قَضيّْ نَحبَهۥ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبديلًا (23)]