eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿بسم الله الرحمن الرحیم . 🌿این بار قصد دارم حقایق را ساده بیان کنم.کمی متفاوت. . 🌱من و تو و همه ی ما در عصری زندگی می کنیم که توان درک را نداریم.😞 . 🌿البته همه که نه، در میان تمام همهمه های این دنیا، صاحب دلانی نیز هستند که هفت شهر عشـــق❤ را پیموده اند و لایق دیدار شده اند. . 🌿اما هر چه که هست، ما دل❤ را خوش کرده ایم به نائب اماممان و آرامش دل هایمان را از چشمان 💐 میگیریم. . 🌿حال بیایید به این فکر کنیم که چهل و اندی سال پیش، آن که امام را نداشتند و حتی نائبش را هم از آنها دور کرده بودند😓، چه حس و حالی داشتند؟چه می کردند؟چگونه آرامش می یافتند؟💚 . 🌿کسانی همچون که عمری پنهانی زیست و با هزاران نام جعلی در هزاران سفر خود، کوشید تا در این مسیر پرفروغ🌟 استوار بماند و وظیفه اش را در قبال و امـام و نائـبش به درستی به انجام برساند. . 🌿او که اصول زندگانی (ع) را بی کم و کاست آموخته و درک کرده بود. هم بود، درس📚 دین میدانست و هم دست از مبارزات نمی کشید و اصلا تمام این که ریخته شده اند 😔، برای تحقق یک اصل سیاسی بوده اند، یعنی "حاکمیـت اسـلامی". . 🌿او نیز بی واهمه در جهت وصول این عظیم، کرد🥀 . 🌿 اما من و تویی که اکنون زیر 🇮🇷 این نفس می کشیم، هیچگاه اندیشیده ایم 🤔که چگونه باید پاسخ این همه تلاش را داد؟ وظیفه مان چیست؟ چه باید کرد؟ . 🌿باید بدانیم که حفظ مهمتر از پیـروزی🎉 آن است، پس برخیز. یا علـی بگو و بدان که وقت رسیده است. . 🌿جهاد تو می تواند از مرز ها باشد، می تواند علــم آموزی باشد یا تربیـت ، مبارزه ی تمام قـد اقتـصادی،نجات فرهنگ غنی و حتی یک ! . 🌿پس برخیز و بگو. . ✍نویسنده: . 🌺به مناسبت . تاریخ انتشار طرح : ۱۳۹۸/۱۱/۲۲ .
🍃در گرماگرمِ تیرماهِ ۶۱ ، میانِ بحبوحه ، سومین فرزند خانواده پا به جهان گذاشت.نامش را گذاشتند🙂 . 🍃عشق و ارادت به و خاصی که به پدر و مادر میگذاشت،از شئون اش بود😇 . 🍃پس از دبیرستان وارد (ع)شد.شاید وارد عرصه وسیعی برای عشق‌بازی و ❤ . 🍃مثل هر عاشق و دلباخته دیگر طاقت جسارت به (س) نداشت.پس راهی شد. . 🍃 بود. کار بلد و حرفه ای پای کار که به میان می‌آمد؛دقیق و جدی می‌شد. . 🍃 بود و بی‌تاب، مثل همه آسمانیان،بریده از و تعلقات آن. اما مگر می‌شود پدرِ دختر باشی و او را به فراموشی بسپاری؟!! . 🍃مرتضی پدر بود و عاشق جگر گوشه اش... عاشقِ دخترک شیرین زبانش،اما این عشق، پایِ رفتنش را سست نکرد. او به رفتن بود پس به پدرش سفارش کرد: "هوای را داشته باشد تنهایش نگذارید" . 🍃بعد از شهادت مرتضی هیچ کس نازنین زینب شش ساله را تنها نگذاشت... بی احترامی به او و مادرش نشد و کسی حرمت آنها را نشکست اما هزار و اندی سال پیش... دخترکی که اتفاقا پدر برایش می‌تپید، بعد از پدرش،بی احترامی هایِ زیادی دیده بود. شکسته و صورتش خورده بود و اورا در آغوش عمه جانش،تنها میانِ خرابه ای رها کرده بودند😭 . 🍃حال مرتضی رفته بود که بار دیگر برای ، و بی‌حرمتی رقم نخورد.خود همچون پرستویی در کربلای آسمانی شد🕊 . 🍃خانطومان هم عجیبی دارد...گوشه به گوشه‌اش کربلاست و علی اکبر ها را به آغوش می‌کشد💔 ‌. 🍃انفجارِ نتحاری تکفیریان در منطقه ،در جنوبِ خانطومان، پرستویی دیگر را در خود غلطاند و علی اکبری دیگر، به راهِ در قلب خاطومان آرام گرفت🕊 . 🍃پروازت مبارک؛ بابایِ نازنین زینب❤️ . به مناسبت شهادت . ✍نویسنده : . 📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۶۱ . 📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ . 📅تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۳۹۹.حلب سوریه . 🥀مزار شهید : گلزار شهدای سرحد آباد .
🌿بسم الله الرحمن الرحیم . 🌿این بار قصد دارم حقایق را ساده بیان کنم.کمی متفاوت. . 🌱من و تو و همه ی ما در عصری زندگی می کنیم که توان درک را نداریم. . 🌿البته همه که نه، در میان تمام همهمه های این دنیا، صاحب دلانی نیز هستند که هفت شهر عشـــق را پیموده اند و لایق دیدار شده اند. . 🌿اما هر چه که هست، ما دل را خوش کرده ایم به نائب اماممان و آرامش دل هایمان را از چشمان میگیریم. . 🌿حال بیایید به این فکر کنیم که چهل و اندی سال پیش، آن که امام را نداشتند و حتی نائبش را هم از آنها دور کرده بودند، چه حس و حالی داشتند؟چه می کردند؟چگونه آرامش می یافتند؟ . 🌿کسانی همچون که عمری پنهانی زیست و با هزاران نام جعلی در هزاران سفر خود، کوشید تا در این مسیر پرفروغ استوار بماند و وظیفه اش را در قبال و امـام و نائـبش به درستی به انجام برساند. . 🌿او که اصول زندگانی (ع) را بی کم و کاست آموخته و درک کرده بود. هم بود، درس دین میدانست و هم دست از مبارزات نمی کشید و اصلا تمام این که ریخته شده اند ، برای تحقق یک اصل سیاسی بوده اند، یعنی "حاکمیـت اسـلامی". . 🌿او نیز بی واهمه در جهت وصول این عظیم، کرد . 🌿 اما من و تویی که اکنون زیر این نفس می کشیم، هیچگاه اندیشیده ایم که چگونه باید پاسخ این همه تلاش را داد؟ وظیفه مان چیست؟ چه باید کرد؟ . 🌿باید بدانیم که حفظ انقـلاب مهمتر از پیـروزی آن است، پس برخیز. یا علـی بگو و بدان که وقت جهاد رسیده است. . 🌿جهاد تو می تواند دفاع از مرز ها باشد، می تواند علــم آموزی باشد یا تربیـت ، مبارزه ی تمام قـد اقتـصادی،نجات فرهنگ غنی و حتی یک ! . 🌿پس برخیز و بگو. . ✍نویسنده: . 🍃به مناسبت تولد . 📅تاریخ تولد: ۶ شهریور ۱۳۱۸ . 📅تاریخ شهادت: ۲ شهریور ۱۳۵۷ . 📅تاریخ انتشار طرح : ۶ شهریور ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید: بهشت زهرا،قطعه۳۹،ردیف۷۲،شماره ۵۵ .
‍ 🍃در گرماگرمِ تیرماهِ ۶۱، میانِ بحبوحه جنگ، سومین فرزند خانواده پا به جهان گذاشت. نامش را گذاشتند🙂 🍃عشق و ارادت به و احترام خاصی که به پدر و مادر میگذاشت، از شئون اش بود😇 🍃پس از دبیرستان وارد (ع)شد. شاید وارد عرصه وسیعی برای عشق‌بازی و . مثل هر عاشق و دلباخته دیگر طاقت جسارت به (س) نداشت. پس راهی سرزمینِ عشق شد. مستشار نظامی بود. کار بلد و حرفه ای پای کار که به میان می‌آمد، دقیق و جدی می‌شد. 🍃آسمانی بود و بی‌تاب، مثل همه آسمانیان، بریده از و تعلقات آن. اما مگر می‌شود پدرِ دختر باشی و او را به فراموشی بسپاری؟!! 🍃مرتضی پدر بود و عاشق جگر گوشه اش... عاشقِ دخترک شیرین زبانش، اما این عشق، پایِ رفتنش را سست نکرد. او مصمم به رفتن بود پس به پدرش سفارش کرد: "هوای را داشته باشد تنهایش نگذارید" 🍃بعد از شهادت مرتضی هیچ کس نازنین زهرا شش ساله را تنها نگذاشت... بی احترامی به او و مادرش نشد و کسی حرمت آنها را نشکست اما هزار و اندی سال پیش...دخترکی که اتفاقا پدر برایش می‌تپید، بعد از پدرش، بی احترامی هایِ زیادی دیده بود. شکسته و صورتش سیلی خورده بود و او را در آغوش عمه جانش، تنها میانِ خرابه ای رها کرده بودند😭 🍃حال مرتضی رفته بود که بار دیگر برای ، اسارت و بی‌حرمتی رقم نخورد. خود همچون پرستویی در کربلای آسمانی شد. 🍃خانطومان هم قصه عجیبی دارد. گوشه به گوشه‌اش کربلاست و علی اکبر ها را به آغوش می‌کشد💔 🍃انفجارِ انتحاری تکفیریان در منطقه ، در جنوبِ خانطومان، پرستویی دیگر را در خون خود غلطاند و علی اکبری دیگر، به راهِ در قلب خاطومان آرام گرفت🖤 ♡پروازت مبارک؛ بابایِ نازنین زهرا♡ 🌺به مناسبت سالروز ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۴۰۰.حلب سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای سرحد آباد
‍ 🍃در گرماگرمِ تیرماهِ ۶۱، میانِ بحبوحه جنگ، سومین فرزند خانواده پا به جهان گذاشت. نامش را گذاشتند🙂 🍃عشق و ارادت به و احترام خاصی که به پدر و مادر میگذاشت، از شئون اش بود😇 🍃پس از دبیرستان وارد (ع)شد. شاید وارد عرصه وسیعی برای عشق‌بازی و . مثل هر عاشق و دلباخته دیگر طاقت جسارت به (س) نداشت. پس راهی سرزمینِ عشق شد. مستشار نظامی بود. کار بلد و حرفه ای پای کار که به میان می‌آمد، دقیق و جدی می‌شد. 🍃آسمانی بود و بی‌تاب، مثل همه آسمانیان، بریده از و تعلقات آن. اما مگر می‌شود پدرِ دختر باشی و او را به فراموشی بسپاری؟!! 🍃مرتضی پدر بود و عاشق جگر گوشه اش... عاشقِ دخترک شیرین زبانش، اما این عشق، پایِ رفتنش را سست نکرد. او مصمم به رفتن بود پس به پدرش سفارش کرد: "هوای را داشته باشد تنهایش نگذارید" 🍃بعد از شهادت مرتضی هیچ کس نازنین زینب شش ساله را تنها نگذاشت... بی احترامی به او و مادرش نشد و کسی حرمت آنها را نشکست اما هزار و اندی سال پیش...دخترکی که اتفاقا پدر برایش می‌تپید، بعد از پدرش، بی احترامی هایِ زیادی دیده بود. شکسته و صورتش سیلی خورده بود و او را در آغوش عمه جانش، تنها میانِ خرابه ای رها کرده بودند😭 🍃حال مرتضی رفته بود که بار دیگر برای ، اسارت و بی‌حرمتی رقم نخورد. خود همچون پرستویی در کربلای آسمانی شد. 🍃خانطومان هم قصه عجیبی دارد. گوشه به گوشه‌اش کربلاست و علی اکبر ها را به آغوش می‌کشد💔 🍃انفجارِ انتحاری تکفیریان در منطقه ، در جنوبِ خانطومان، پرستویی دیگر را در خون خود غلطاند و علی اکبری دیگر، به راهِ در قلب خاطومان آرام گرفت🖤 ♡تولدت مبارک؛ بابایِ نازنین زینب♡ 🌺به مناسبت سالروز ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵.حلب سوریه 📅تاریخ انتشار : ۲۲ تیر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای سرحد آباد
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃این بار قصد دارم حقایق را ساده بیان کنم، کمی متفاوت. من و تو و همه ی ما در عصری زندگی می کنیم که توان درک را نداریم. 🍃البته همه که نه، در میان تمام همهمه های این دنیا، صاحب دلانی نیز هستند که هفت شهر عشـــق را پیموده اند و لایق دیدار شده اند. 🍃اما هر چه که هست، ما دل را خوش کرده ایم به نائب اماممان و آرامش دل هایمان را از چشمان میگیریم. 🍃حال بیایید به این فکر کنیم که چهل و اندی سال پیش، آن که امام را نداشتند و حتی نائبش را هم از آنها دور کرده بودند، چه حس و حالی داشتند؟ چه می کردند؟ چگونه آرامش می یافتند؟ 🍃کسانی همچون که عمری پنهانی زیست و با هزاران نام جعلی در هزاران سفر خود، کوشید تا در این مسیر پرفروغ استوار بماند و وظیفه اش را در قبال و امـام و نائـبش به درستی به انجام برساند. 🍃او که اصول زندگانی (ع) را بی کم و کاست آموخته و درک کرده بود. هم بود، درس دین میدانست و هم دست از مبارزات نمی کشید و اصلا تمام این که ریخته شده اند ، برای تحقق یک اصل سیاسی بوده اند، یعنی "حاکمیـت اسـلامی". 🍃او نیز بی واهمه در جهت وصول این عظیم، کرد. اما من و تویی که اکنون زیر این نفس می کشیم، هیچگاه اندیشیده ایم که چگونه باید پاسخ این همه تلاش را داد؟ وظیفه مان چیست؟ چه باید کرد؟ 🍃باید بدانیم که حفظ انقلاب مهمتر از پیـروزی آن است، پس برخیز. یا علی بگو و بدان که وقت جهاد رسیده است. 🍃جهاد تو می تواند دفاع از مرز ها باشد، می تواند علم آموزی باشد یا تربیـت ، مبارزه ی تمام قد اقتـصادی، نجات فرهنگ غنی اسلامی ایرانی و حتی یک ! 🍃پس برخیز و بگو. ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۶ شهریور ۱۳۱۸ 📅تاریخ شهادت : ۲ شهریور ۱۳۵۷ 📅تاریخ انتشار : ۶ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا، قطعه۳۹، ردیف۷۲، شماره ۵۵