eitaa logo
دیده‌بان فرهنگ و هنر اصفهان
574 دنبال‌کننده
496 عکس
104 ویدیو
4 فایل
یکی از فعالیت های اندیشکده تبیین دیده‌بانی است. حال چرا دیده‌بانی؟ اگر جنگ رسانه‌ای برای ما معنا داشته باشد شما بگویید بدون دیده‌بانی انتظار پیروزی ممکن است؟ اصلا جنگ بدون دیده‌بانی معنایی دارد؟ ارتباط با ما: ۰۹۱۳۲۰۱۴۷۲۳ ارسال محتوا و نظرات : @omidvaram
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 ...دختر نوجوان دبیرستانی بودم... یک شب قرار شد بریم لب آب شام بخوریم. اون موقع زیاد ماشین نبود. اکثرا خانواده ها یا موتور داشتند یا دوچرخه. اون شب قرار شد بابام با دوچرخه، داداش بزرگم با موتور و من و خواهرم پیاده بیایم. تا رسیدم داخل پارک چشمم به دوچرخه بابام افتاد که کنار درخت پارک شده بود. چشم تون روز بد نبینه، دوچرخه به اون بزرگی و هیکل کوچک من. جالب اینکه اصلا دوچرخه سواری بلد نبودم. همیشه دختر همسایه مون مسخره می کرد که دوچرخه سواری بلد نیستی. رفتم روی سکویی تا سوار دوچرخه بشم که صدای پدر، مادر، خواهر و برادرم از دور در اومد. «دوچرخه را کجا می بری؟» منم همان طور که از سکو می خواستم سوار دو چرخه چینی بشم همین که روی صندلی مشکی دوچرخه نشستم، اون قدر ازم بزرگ بود که تا اومدم رکاب بزنم از دستم ول شد و... 👆قسمتی از متن ارسال شده برای پویش قصه های کودکی با دوچرخه 🎁 در این پویش، بهترین خاطرات و قصه های مربوط به خاطرات کودکی با دوچرخه، برگزیده می شود و جوایزی نفیس تقدیم می گردد. 👈قالب ارسال قصه ها فیلم، صوت یا متن می تواند باشد. آثار خود را به نشانی زیر ارسال فرمایید. 📲 @HamedVaezpour ⏰مهلت ارسال قصه ها تا ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ 📱کانال دیده بان فرهنگ و‌ هنر اصفهان را در ایتا دنبال کنید. https://eitaa.com/ammaresf
📝 ...بچه که بودم دوچرخه تازه بین بچه های محل مُد شده بود. منم اصرار داشتم دوچرخه میخوام. یه روز مادرم گفت با خاله نگار صحبت کرده و قبول کرده دوچرخه ی اقا فیروز که رفته بود افغانستان رو به من بدند. خلاصه با خوشحالی رفتیم که دوچرخه رو بیاریم. خانه خاله نگار که رسیدیم و دوچرخه را دیدم، دیدم قد من تا زین دوچرخه است. دوچرخه از آن دوچرخه چینی هایی که پیرمرد ها سوار میشن بود که من نصفش بودم... 👆قسمتی از متن ارسال شده برای پویش قصه های کودکی با دوچرخه 🎁 در این پویش، بهترین خاطرات و قصه های مربوط به خاطرات کودکی با دوچرخه، برگزیده می شود و جوایزی نفیس تقدیم می گردد. 👈قالب ارسال قصه ها فیلم، صوت یا متن می تواند باشد. آثار خود را به نشانی زیر ارسال فرمایید. 📲 @HamedVaezpour ⏰مهلت ارسال قصه ها تا ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ 📱کانال دیده بان فرهنگ و‌ هنر اصفهان را در ایتا دنبال کنید. https://eitaa.com/ammaresf
📝... بابام قول داده بود اگه خوب درس بخونم و توی امتحانات آخر ترم کلاس سوم ابتدایی شاگرداول بشم واسم یه دوچرخه میخره...یه دوچرخه‌ی قشنگ و مامانی که اندازه‌ی خودِخودم باشه. نه بزرگتر و نه کوچیکتر. یه دوچرخه به جنس دوچرخه‌ی آقاجون و بقیه‌ی بچه‌های توی کوچه. یه دوچرخه که دیگه من رو از رو انداختن به بچه‌ها واسه یه دور چرخ‌سواری با دوچرخه‌ی اونها بی‌نیاز کنه. کارنامه‌ها اومده بود و من به جای ذوقِ اولین معدل ۲۰عمرم، ذوق دوچرخه‌ی نیومده‌ای را داشتم که قرار بود باهاش کل کوچه‌های دوروبر رو بگردم و از گشتن با اون کیف کنم. شب به پیشنهادِ بابا رفتیم مغازه و یه دوچرخه‌ی نارنجی و نقره‌ای قشنگ دیدیم.سوار دوچرخه‌ی خوشگل شدم و انتخابش کردم. دوچرخه‌ی به اون بزرگی سوار موتور ما نمیشد و همین دلیلی شد تا اولین شبِ دلبستنم به اون دوچرخه با دوری ما از هم سپری بشه...شب از ذوق فردا و همسفرشدن با دوچرخه‌ی نقره‌ای و نارنجی خوابم نمیبرد...باید صبح میشد تا بابا با یه وانت دوچرخه رو بیاره خونه...حالا سال‌های سال از اون شب گذشته ولی شاید هنوز صبح نشده که دوچرخه و وانت به خونه‌ی ما نرسیدند. 👆قسمتی از متن ارسال شده برای پویش قصه های کودکی با دوچرخه 🎁 در این پویش، بهترین خاطرات و قصه های مربوط به خاطرات کودکی با دوچرخه، برگزیده می شود و جوایزی نفیس تقدیم می گردد. 👈قالب ارسال قصه ها فیلم، صوت یا متن می تواند باشد. آثار خود را به نشانی زیر ارسال فرمایید. 📲 @HamedVaezpour ⏰مهلت ارسال قصه ها تا ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ ❗️فقط تا آخر همین هفته فرصت برای ارسال خاطرات تان را دارید. 📱کانال دیده بان فرهنگ و‌ هنر اصفهان را در ایتا دنبال کنید. https://eitaa.com/ammaresf
🚴‍♂ امشب آخرین فرصت ارسال خاطرات در پویش قصه های کودکی با دوچرخه است. 👈 برندگان در تاریخ ۱۰ تیر پس از داوری آثار ارسالی، انتخاب و اعلام می گردند. 📱کانال دیده بان فرهنگ و‌ هنر اصفهان را در ایتا دنبال کنید. https://eitaa.com/ammaresf