هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─═┅┅═༅🕊🌼🕊༅══┅─
◑◁شيعيان مخلص و انقلابيون كوفه كه از حضور مسلم بن عقيل علیهالسلام به عنوان نماينده و سفير امام حسين علیهالسلام در اين شهر آگاه شدند، دسته دسته به سوي وي شتافته و به وي خيرمقدم گفتند.
❖ هنگامي كه گروهي از آنان در حضور مسلم علیهالسلام اجتماع ميكردند، وي نامه امام حسين علیهالسلام را براي آنان ميخواند و مردم به خوبي گوش فرا داده و از شوق ديدار قريب الوقوع آن حضرت، گريه ميكردند
─═┅═༅𖣔8⃣𖣔༅═┅┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─═┅═༅🕊🌼🕊༅══┅─
🔘◁پس از آمادگي نسبي مردم مسلم بن عقيل علیهالسلام از آنان براي امام حسين علیهالسلام بيعت گرفت و تعداد هيجده هزار تن از انقلابيون كوفه در نخستين روزهاي ورود مسلم با وي بيعت كردند.
✪ مسلم بن عقيل علیهالسلام نامهاي به محضر امام حسين علیهالسلام نوشت و آن حضرت را از وضعيت كوفه و بيعت مردم با وي، باخبر گردانيد و از امام حسين علیهالسلام درخواست نمود كه به سوي كوفه حركت كند تا شخصاً رهبري مردم را برعهده گيرد
─═┅═༅𖣔9⃣𖣔༅═┅┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─═┅┅═༅🕊🌼🕊༅══┅─
◑◁آن سو هواداران بنياميه و طرفداران يزيد بن معاويه، همانند عبدالله بن مسلم حضرمي، عماره بن عقبه و عمر بن سعد كه از صاحب نفوذان كوفه بودند، براي يزيد بن معاويه نامههايي به شام ارسال كرده و او را از وضعيت كوفه و بيعت شيعيان با مسلم بن عقيل علیهالسلام آگاه نمودند و از وي درخواست كردند
❖ كه به جاي نعمان بن بشير، عامل وي در كوفه كه با قيام مسلم بن عقيل علیهالسلام برخورد جدي نميكند، شخص ديگري بفرستد كه داراي عزمي قوي و ارادهاي راسخ باشد و در برخورد با مخالفان حكومت، شدت و خشونت به خرج دهد
─═┅═༅𖣔🔟𖣔༅═┅┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─═┅═༅🕊🌼🕊༅══┅─
🔘◁يزيد بن معاويه پس از مطالعه نامه هواداران خود در كوفه و مشورت با سرجون مسيحي، تصميم گرفت عبيدالله بن زياد عامل خويش در بصره را با حفظ سمت به حكومت كوفه نيز منصوب كند
✪ تا با قساوت و شدتي كه در وي وجود دارد، قيام مسلم بن عقيل علیهالسلام و شيعيان و محبان اهل بيت علیهمالسلام را در كوفه سركوب كند
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پــــایـــــان قسمت اول
─═┅═༅𖣔1⃣1⃣𖣔༅═┅┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
┄═══✧❁﷽❁✧══┅┄
🇮🇷#طرح_مشترک_390_گروه_ولایی
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبــــریم
─┅═༅●❥︎•🕋•❥︎●༅┅┅─
🔍☆◁#کنفــــــــرانــــــس
📖☆◁#سفیــــر_عشــــق
📖☆◁#قسمت_دوم
─┅═༅●❥︎•🕋•❥︎●༅┅┅─
◁ارائه:جناب استاد #بـــابـــایی
۞◁سوال
🆔 @ilyan313
🗓تاریخ#سه شنبه 1402/04/27
⏰ساعت:19/00
🔮گفتمان#اتحاد_ملی_عمـــاریون
🆔 @ammareyon
🆔 @bisimchee1400
🚫#کپی برداری از #نام #ابتکارات #طراحی و#تنظیمات کنفرانس ها و#گپشن ها و#بنرهای_اتحادیه_عماریون
بدون اجازه و به هر نحوی
#شرعا_جایز_نیست و#حق_الناسه
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅══┅─
🔮#اتحادیه_عماریون
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─═┅═༅••❥︎•●•❥︎••༅═┅┅─
◑◁#ورود_ابن_زیاد_به_کوفه
❖ ابن زياد به همراه پانصد نفر از مردم بصره، در لباس مبدّل و با سر و صورت پوشيده وارد کوفه شد. مردم که شنيده بودند امام عليه السلام به سوی آنان حرکت کرده، با ديدن عبيداللّه گمان کردند آن حضرت وارد کوفه شده است. لذا در اطراف مرکبش جمع شده، با احساسات گرم و فراوان به او خير مقدم گفتند. پسر زياد هم پاسخی نمی داد و همچنان به سوی دارالاماره پيش می رفت تا به آنجا رسيد.
🗯 نعمان بن بشير°حاکم کوفه° که گمان می کرد او امام حسين عليه السلام است، دستور داد درهای قصر را ببندند و خود از بالای قصر صدا زد.. از اينجا دور شو.
¤ من حکومت را به تو نمی دهم و قصد جنگ نيز با تو ندارم. ابن زياد جواب داد: در را باز کن. در اين لحظه مردی که پشت سر او بود صدايش را شنيد و به مردم گفت..
❥︎ او حسين عليه السلام نيست، پسر مرجانه است. نعمان در را گشود و عبيداللّه به راحتی وارد دارالاماره کوفه شد و مردم نيز پراکنده گشتند
─═┅═༅𖣔1⃣2⃣𖣔༅═┅┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─══┅┅═༅••❥︎•●•❥︎••༅══┅┅┅─
🔘◁#هانی_بن_عروه
✪ مسلم می دانست دير يا زود عبيداللّه کوچه به کوچه و خانه به خانه به دنبال او خواهد گشت و درصدد دستگيری و قتل او بر خواهد آمد.
🗯 لذا تصميم گرفت جای خود را عوض کند و به خانه کسی برود که نيروی بيشتری در کوفه دارد، تا بتواند از نفوذ و قدرت او برای ادامه کار و مبارزه با حکومت ستمگر استفاده کند.
¤ به همين منظور خانه هانی بن عروه را برگزيد و هانی نيز به رسم جوانمردی، به او پناه داد. هانی بن عروه، از بزرگان کوفه و اعيان شيعه بوده، از اصحاب پيامبر صلوات الله به شمار می آيد.
─═┅═༅𖣔1⃣3⃣𖣔༅═┅┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─══┅┅═༅••❥︎•●•❥︎••༅══┅┅┅─
◑◁#دستگیری_هانی
❖ پس از آنکه ابن زياد از مخفیگاه مسلم به دست غلام خود باخبر شد، درصدد برآمد با زر و زور و تزوير، ميزبان او، هانی را دستگير کرده، زمينه را برای دستگيری مسلم و ديگر بزرگان فراهم سازد.
🗯 هانی که ميزبان مسلم بود، می دانست عبيداللّه قصد دستگيری او را دارد. لذا بيماری را بهانه کرده، از رفتن به مجلس او خودداری می کرد.
¤ ابن زياد چند نفر را طلبيد و نزد هانی فرستاد.
─═┅═༅𖣔1⃣4⃣𖣔༅═┅┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─══┅┅═༅••❥︎•●•❥︎••༅══┅┅┅─
🔘◁آنان سرانجام هانی را نزد ابن زياد بردند. ابن زياد با ديدن هانی به او گفت که با پای خويش به سوی مرگ آمده است و درباره مسلم از او پرسيد
.
✪ هانی منکر پناه دادن به مسلم شد. در اين هنگام عبيداللّه معقل، غلام خود را صدا زد و هانی با ديدن او، دانست که انکار سودی ندارد.
🗯 عبيداللّه با تازيانه بر سر و صورت هانی زد و صورت و محاسنش را از خونش رنگين نمود، سپس دستور داد او را زندانی کنند
─═┅═༅𖣔1⃣5⃣𖣔༅═┅┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─═┅═༅••❥︎•●•❥︎••༅══┅─
◑◁#طوعه_زنی_جوانمرد
❖ مسلم، غريب و تنها در کوچه های کوفه می گشت. نمی دانست کجا برود. افزون بر تنهايی، هر لحظه بيم آن می رفت او را دستگير کردبه شهادت برسانند. به ناگاه در کوچه ای، زنی را ديد که بر درِ خانه ايستاده است.
🗯 تشنگی بر مسلم غلبه کرد. نزد آن زن رفته، آبی طلبيد. زن که طوعه نام داشت، کاسه آبی برای مسلم آورد. مسلم بعد از آشاميدن آب همانجا نشست. طوعه ظرف آب را به خانه برد و بعد از لحظاتی بازگشت و ديد که مرد از آنجا نرفته است.
¤ به او گفت.. ای بنده خدا! برخيز و به خانه خود، نزد همسر و فرزندانت برو و دوباره تکرار کرد و بار سوم، نشستنِ مسلم را بر در خانه اش حلال ندانست.
❥︎ مسلم از جای خويش برخاست و چنين گفت.. من در اين شهر کسی را ندارم که ياری ام کند. طوعه پرسيد.. مگر تو کيستی؟ و پاسخ شنيد.. من مسلم بن عقيل هستم. طوعه که از دوستداران خاندان پيامبر صلوات الله بود، در خانه را به روی مسلم گشود و از او پذيرايی کرد
─═┅═༅𖣔1⃣6⃣𖣔༅═┅┅─