eitaa logo
عماریار'!🇵🇸
128 دنبال‌کننده
364 عکس
287 ویدیو
30 فایل
بسم ࢪب اێسٺاده ھا✨ دسٺ خاݪۍ جنگیدن ࢪا یاد بگیࢪید! بعضۍ وقتها خدا همہ چیز ࢪا از شما میگیࢪد ٺا یاد بگیࢪید دسٺ خاݪۍ بجنگید! این ٺمام معنۍ و لذٺ دنیاسٺ...❤️🌱 -حامدزمانی #منقال مدیر↯ @BiZar_612 شعبه سروش↯ https://splus.ir/ammaryar_612 شرو؏↯ ¹⁴⁰²/²/⁶
مشاهده در ایتا
دانلود
چند جمله با مدیران فرهنگی و رسانه‌ها: بازهم شد و مثل دیگر ایام اینچنینی، صداوسیما و رسانه‌ها یاد ما افتادید! ‌ دوستان! عزیزان! چطور باید گفت که این سانسور و گزینش مصداق توهینه و‌ عین خودخواهی! ‌ موسیقی من مثل اکثر دوستانِ ‌خواننده‌ٔ شما تک‌وجهی نیست!!! هموناییکه مواقع اینچنینی ترسِ حضور دارند! و نه ‌تنها اعتقادی به این چیزها ندارند، بلکه آشکارا در محافل خصوصی و عمومی مخالفتشون رو ابراز میکنند و ازقضا گلُِ‌ همه‌چیز، سهمِ آنهاست… ‌ چرا از آهنگهای آنها استفاده نمیکنید؟! -ببخشید! یادم‌نبود که ندارند! خب چرا نمیگویید بیایند بخوانند؟! ‌ - ؟؟! ‌‌ من نه بلدم از ایرانِ خالی بخوانم؛ نه مذهبِ خشک! ایرانِ من اسلامی؛ مذهبم عدالتخواه و ظلم‌ستیز و موسیقی‌ام مثل عقیده‌ام‌ تک‌وجهی نیست! ‌ مذهب و مردم، ایران و انقلاب، سیاست و اجتماع هرکدام تکه‌پازلهایی‌اند که درکنارهم، تصویرِ کاملِ آنرا ‌ تشکیل میدهند! ‌ موسیقی‌ای که یک ‌سرش مبارزه‌ با‌ ظلم ‌و استکبارِ خارجی‌ست که میدهد و سر دیگرش مبارزه با ظلم ‌داخلی که میشود ‌ از محرم ‌و‌ فاطمیه شروع میشود، از عرفان و اخلاقِ “” میگذرد و درنهایت به "عشق" در میرسد! ‌ بخدا قسم! سرسوزنی راضی نیستم؛ تصویر ناقص از من ساخته و منتشر بشود. من همینم! همین شکلی، با همین تفکر! ‌‌ پس اگر قسمتی از آنرا‌ فقط دوست داشته ‌باشید و نشر دهید؛ بمعنی نفی کل آنست! پس یا همه! یا هیچ! ۲۱بهمن۹۷
وابسته و چاپلوس کیست؟ یه ‌هفته قبل از اینکه بکل از دنیا و حواشیش دور باشم، حس کردم موجی داره راه میافته توسط روشنفکران اتفاقاً صاحب قدرت و رانت با محوریت دوگانه‌هایی مثل تکنیک و فرم و دغدغه و تعهد ‌ دیشب که رصد میکردم اتفاقای این چند وقت بخصوص حواشی رو؛ خواستم راجع به این جریان بنویسم (که بعدا مینویسم) ‌ اما گفتم بذارم تا جشنواره تموم بشه؛ تا امشب... ‌ امشب که دوباره تموم این ۸سال برام مرور شد؛ یه برداشت چند فریمی از این سالهاست... ‌ سالهایی که همه‌چی به ناعادلانه‌ترین و‌ کثیفترین و پوشالی‌ترین دلایل میشه؛ ‌ میتونه خیلی راحت حرف بزنه و خودشو راحت کنه؛ اما بازم هیچی نمیگه و انگار منتظره… منتظر کسای دیگه؛ منتظر چیزای دیگه... ‌ "منکه عزتم توی این اتهامه" اما پس بقیه چی؟ قبلا هم گفتم: ما هر روز انتخابات داریم و اتفاقا هر روز توی انتخاباتمون‌ میبازیم! ‌ اگر هنر و سینمای ما داره روز بروز از ما دور میشه؛ اگه نسبت تولیدات هنری با ما تقریبا هیچه ‌ اگر رسانه نداریم و اونایی‌ام‌ که داریم مال ما نیست! اگر همهٔ اتفاقات شیک و لاکچری و ‌ مردم پسند(!!!) مال ما نیست! اگر فلان بازیگر و کارگردان و خواننده و فلان سلبریتی جلو و دور از چشم همه از دو طرف میبنده و میخوره! اگر... ‌ تقصیر خودمونه! تقصیر ها و هامون... ‌‌ تقصیر کساییکه فقط نوک‌ دماغشونو میبینند و اون دو روزی که فلان منصب دستشونه! ‌ ادعای رفاقت میکنند و تا وقتی که باهاشون نشست و ‌برخاست داری رفیق‌اند! و وقتی نباشی از هر غریبه‌ای غریبه‌تری! ‌ تقصیر اوناییکه حق رو میبینند و‌ سکوت میکنند! اوناییکه وقتی کسی نیست فقط؛ میخوانت! ‌ اوناییکه نامه مینویسن تا بایکوت همه جانبه‌ات کنند! ‌ اوناییکه با ملاک‌ دیده‌شدن صِرف و‌ نه تاثیرگزاری؛ دست بدامن سلبیریتها میشن! ‌ بله... تقصیر خودمونه! اون جماعت کارشونو بلدند و به دینشون استوار! ‌ از (ع) دم میزنند؛ اما اونکه از حسین میسازه و میخونه رو به انواع مختلف متهم میکنند! از و‌ میگن؛ اما هرکی از اونها بگه و‌ بسازه میشه و ! ‌‌‌‌ دلم بحال عده ای میسوزه؛ عده ای که اینها رو نمیبینه! و عده ای که نمیخواد ببینه! اوناییکه خبر ندارن وابسته و چاپلوس واقعی کیه؟ ‌ و اوناییکه خبر دارن ولی بنا به منافعشون سکوت میکنن! ‌ اوناییکه نمیفهمن کیه؟ ترسو کسیه که جایی می‌ایسته تا هم کوچکترین آسیبی نبینه هم بیشترین منافع نصیبش شه! نه کسیکه خودش رو برای هدفی آماج حمله‌ها میکنه ‌ کی هم به میخ میزنه، هم به نعل؟ ‌ پشت سرهم پروژه از ارگانهای حکومتی میگیره و حتی پوستر و خبر سفارش رو روی صفحهٔ خودش نمیذاره تا مبادا به پیکرهٔ هنر مردمیش(!) خدشه‌ای وارد شه ‌‌ و چه زیادن کساییکه با همین ترفند بیشترین و بهترین سفارشات رو میگیرن و بهترین برنامه‌ها، جشنواره‌ها و پروژه‌ها رو مهمونن؛ ‌ حتی اگر یه شب در باشند و یه شب در ! ‌ و اتفاقا همونها که تعدادشان کم هم نیست؛ انگشت اتهامشون به سمت امثال منیه که بنا به عقیده‌ توی ژانری که کسی توان و جرأت فعالیت به این شکل رو نداشت، با تمام وجود ایستادم رنگ عوض نکردم و جلو رفتم ‌ و رسانه طی برهه‌ای بنا به وظیفه، منفعت، شعارهای مکررش یا هر دلیل دیگه‌ای اونها رو، اونهم گزینشی و مطلوب خودش منتشر کرده! ‌[که اتفاقا بارها به همین ‌نوع انتشار اعتراض داشته‌ام] ‌ ‌ که همینم؛ یک چندمِ حضور، نماهنگها، ‌تیتراژها، پروژه‌ها، مراسم، اجراها، همایشها، شراکتها و … جمع کثیری از هنرمندهای مطرحِ دیگه هم نیست! ‌ ‌ اگر هرکس دیگه‌ای هم در این سطح و در این عرصه میساخت رسانه و سایر متصدیان‌امر انواع حمایتها و پوششها رو اونهم چندین برابر، ازش میکردن (همونطورکه‌ هربار بوده کردن) ‌ ‌ مواقعی که کسی نیست از من منتشر میشه و وقتی موقع گل و ‌بلبله؛ از من اثری نیست! ‌ منی‌که بارها گفتم اگه شخص یا ارگانی ثابت کنه تا بحال ذره‌ای از رانتی استفاده کرده‌ام یا درخواست‌شخصی داشته‌ام‌ تمام فعالیتهامو کنار میذارم! ‌ منی که ۳ساله بخاطر اینکه سایهٔ این برچسب‌ِ شوم از سرم بره؛ هیچ جا نمیرم! ‌ نه رو جلدی میرم‌ و نه تیتر میشم؛ ‌ نه از کسی چیزی خواستم و میخوام؛ ‌ با جیب خودم کار میسازم که کسی به شخصیت خودم و مخاطبهام توهینی نکنه! ‌ وای بحال کساییکه حق رو میبینند و قدرت دارند و سکوت میکنند! ‌ و در آخر والله کسیکه وسط میدون ایستاده و از میسازه؛ خیلی راحت میتونه بره تو فضاهای دیگه کار کنه ‌ اتفاقا کسیکه توی این ژانر میسازه و‌ موفقه؛ کار‌کردن و ‌موفقیت توی ژانرای دیگه براش بمراتب هم راحت‌تره؛ هم بی دردسرتر ‌ پس اگه‌ علیرغم همهٔ اتفاقها مونده؛ دلیل دیگه‌ای داره! ‌ بحرمت اون حق رو ببینیم و طبق اون عمل کنیم. یاحق ‌ ۲۲بهمن۹۶
سپیــــــــــــــــــــــدار: ‌‌ نماد قیام است؛ قیامی فرادیٰ࠰ در جنگلی که در آن بی ریشه‌ها ریشه دوانده‌اند به اِشغال حریم پاکش و هرزه‌ها و علفهای هرزش در حال عریانی و فرسایش ِ خاکش؛ تا فروکنند نیش ریشه‌هاشان را به تن انسجام و وحدت این خاک؛ برای مکیدن سهم آب و نان دیگران؛ تا پایین‌ترین دهکِ زمین، تـــــــــــــــــــا…نفت! و سازش کنند با طوفان و سیل و آفات به تجزیه و تقسیم جنگل؛ و قد بکشند برای تصاحبِ رانتِ آفتاب و گردنْ کلفت‌تر کنند و تنه، قطورتر و جــــــــــــــــــــــــــــا بازکنند برای جولانِ کرمهای فاسدِ خطرناکی که در نگاهِ مردم، خادمند و خاکی! ‌ صاحبانِ اصیل و ریشه‌داری که لابلای اینهمه شاخ و برگِ فربهِ فراخ اصلاً دیده نمیشوند! و در این رقابتِ تنگاتنگِ نابرابر برای نَمــــــــــــــــی آب و کمــــــــــــــــی آفتاب عرق میریزند و خشک میشوند؛ میسوزند و میشکنند و خرد میشوند؛ زیر سایه‌ی سنگینِ این بی‌بُته‌های پهن‌‌برگ و ســــــــــــــرانجام، لاش‌برگشانْ کود میشود پای رشدِ این تبعیض! ‌ جنگلی که در آن زردها، هم از دست شغالها نشان "شوالیه"میگیرند، هم از جنگلبانان! و قاصدکها، فقط آنها را پخش میکنند. آنها که از منابعِ این جنگل میخورند و برای منافع جنگل دوردست میدوند! از پرچمِ گلهای اینجا میمکند و عسلشان برای ملکه‌ٔ جنگل سحرآمیز‌ است. از این جنگل میزیند و در تاریکخانه‌‌ٔ جنگل سیاه میزایند! و گرده‌افشانانی که فقط تخم اینان میپراکنند تا وربیفتــد؛ تا بخورنـد ملخان، تخم ِهر چه ســرو و سپیـدار… و نزاید و نروید اِلّا "زرد" اِلّا علفِ هرزِ وابسته… ‌ "جنگلی که در آن ســـــــروها ساکتند و سپیـدارها غریب " ‌ چه سخت است ببینی هم‌ریشه‌‌هایت میزبانِ انگلها و قارچها شده‌اند و هم‌‌ریشانت با جوانه‌خوار و چوبخواران پیوند زده‌‌اند و دورت را تُنک کرده‌اند از نفس، از همـ‌نفس و پُر کرده‌اند از عطش، از قفــس؛ تا یا خود، بیخبر، بپوسی و بیافتی یا به تیغِ تبر، قطع‌ و حذف... تا هیزم ِآتش ِ زمستانـ‌گذرانی‌هایشان‌ شوی! ‌‌ در اینجا بادی نمی‌وزد اِلّا به مخالف و هیچ بادی درختانِ حزبِ باد را از بین نمی‌برد! و هیچ طوفان را با بیطرفان کاری نیست. ‌ ‌بادهای ویرانگر از هر طرف بیدهای آشفته‌ٔ ترسو را مجنون میکنند و تازیانه‌ میشوند بر پیکر سروها و سپیدارها تا پوستشان را بخراشند و رخنه‌‌ٔ افات و مرضها کنند. ‌ در این جنگل مدتهاست فصلِ طغیانِ آفات است و بادها و حشراتِ موذی دست در دست هم، گَردِ مرض و یأس میپراکنند… ‌ "زردها برای دیده شدن پاییز میخواهند؛ بی آنکه بدانند؛ فصلِ هرس پاییـــــز است" ۱۵؍۱۲؍۹۸ ‌ ‌‌ ྿تنها رسانه‌ٔ سپیدار باشید‌‌྿‌‏
اؘﺯ..ؗ. بؙرج ﻭ باروﻫٰﺎےِ ــؔـیمٰانیۧ اؘﺯ..ؗ. زنده‌هاۍ مؙردھؒ دلگیٖـرﻣۭ اؚےۧ سؘنگ‌ﺁدمهٰاᴉ خدٰاحٰافؚظ۰۰۰ بٰا اﯾﻦقطٰار٫از شَهرؚتونــ٘ میٖۧـرؘﻣۢ ‌‌‌ ـ‌ـــــــ سؔاختِ ٩٦ ‌ ᤏᤩᤫེᥬ᥀ྀ
☤ این مطلب دو بخش دارد، بخش اول "چرایی" تر است و بخش دوم "مصداقی" تر و حاصل تحقیق چند ساعته‌ درباره‌ی یک ۱》 یک جنگ بیولوژیکی ست که بیشتر از سلامت جسم، روان را نشانه رفته پس هر ضربه‌ای بزند، به حتم از جنس رسانه است و و بوسیله‌ی آن جاییکه تا بحال هر چه خورده ایم از پاشنه‌ی آن آشیل خورده ایم پس دفاع در ذمه‌ی رسانه‌ها و اهالی‌شان و صاحبان هر منبر و‌ تریبونی‌ست که در مسائلی بسیار کم اهمیت‌تر از این، همواره حضوری فعال داشته‌اند الان برای رسانه سر بزنگاه است و هر بزنگاه، بجز عقیده، مقداری علم و بصیرت میخواهد و دشمن‌شناسی، مقداری هم سلیقه و خلاقیت و شجاعت مردم خوب است، خیلی هم خوب است اما وسط جنگ، صرف روحیه دادن، حماقت است وسط جنگ باید جنگید! استراتژی الان باید حفظ امنیت باشد و تاکتیکش ، نه تقویت روحیه! تقویت روحیه تکنیک است، ابزار است باید از ریشه‌ها گفت، از انگیزه‌ها هیچ جنگی زاده نشد الا آنکه پشتش شیطانی خفته بود و مکاتبش! حالا اینکه چه فرقه و مکتبی، چه فرقی دارد؟ مهم اینست فرمانده و تئوریسین پشت همه‌ی آنها یکیست "As above, so below" مهم اینست هدف مشترک همه آنها ماییم ما که اینروزها سنگین‌ترین وظیفه‌ی خلقت به دوشمان است... و امروز برای ما از هر روز عاشوراتر و از هرکجا کربلاتر است "و هوالذی جعلکم خلائف الارض" اما در این جنگ، رسانه‌ی تراز خليفة‌اللهی و منتظر واقعی واقعی ما کجاست و چگونه باید باشد؟ عزیز دل! مردم امنیت روانی شان را از دست داده اند! و تو بازهم تجویزی بغیر از آوردن "سلبریتی"ها نداری؟! بس نیست؟! مردم یکی را میخواهند ببینند که راست بگوید! تا دلشان قرص شود، خیالشان راحت شود، اما تو برايشان کسی را میاوری که هنوز از گند چند سال پیشش نگذشته، پررو پررو می‌آید همان منتخب خودش که اتفاقا مبلغش هم بوده را نقد میکند و حال مردم را بدتر؟ بعد هم بیاید و عذرخواهی کند! اما آنها که باید خوش رقصی میکردند کردند و تیترهایشان را زدند که: "یکنفر رسانه‌ی ملی را با خاک یکسان کرد؟!" عجیب است که مردم هم این جماعت را کنار گذاشتند اما شما نه! حرف و درد زیاد است... اما الان وقتش نیست! مردم اینروزها کسی را میخواهند ببینند که جانش را برایشان کف دست گرفته و نگذاشته از یک دنیا جنگ و کرورکرور تیر و ترکش، حتی یکیش به تن این خاک‌ بنشیند مردم میخواهند... تا حریم دلشان قرص شود مردم از توئه رسانه پاتک میخواهند، پادزهر میخواهند! ❞ اينروزها همه جا ميشنويم است و فصل ابتلاها و بلاها باید بلاگردان‌ بود، بايد مردم را آموزش داد بايد بدانند این اوتادالاجنة از کجا می‌آیند؟ چه میخواهند و چگونه میخواهند؟ تا ناباورانه در روزهاییکه در قرنطینه‌‌ی تحمیلی همین هستند و تمام زندگیشان متأثر از این جنگ،با افتخار عکس خودشان و عزیزانشان را بعنوان نتیجهی آنالیز یک اپلیکیشن،( ،با بزرگ در وسطش) در فضای مجازی به اشتراک نگذارند! اپلیکیشنی که (جدای از چیزهایی که در مطلب بعدی میگویم) در تعریف خودش مینویسد: ما شما رو آنالیز میکنیم! بهمین سادگی! نگذارید به ریشمان بخندند! همین دشمن مغرور، با همه‌ی منم منم اش تابحال هر کجا دست از پا خطا کرده در این جنگ، با بذل خونها و جانها تو دهنی محکم خورده؛ جز در جنگ رسانه‌ای و فرهنگی! بخدا ظلم است ❞ اینروزها همه جا میشنویم است ”برای من آخرالزمان وقتی شروع شد که تیرها یکی یکی آمد... اما صدای کسی درنیامد... ۹۸/۱۲/۲ _پایان بخش اول... ⌞⚡️🕶@ammaryar_612🕶⚡️⌝
١◢ یک جنگ بیولوژیکی‌ست که بیشتر از سلامت جسم، روان را نشانه رفته؛ "امنیتِ روان" را… که ادامه‌ها خواهد داشت… ‌ پس هر ضربه‌ای بزند، به حتم از جنس و از طریق اطلاعات، خبر و رسانه استꓸ آنجاکه تا بحال هر چه خورده‌ایم، چندبرابرش را از پاشنه‌ٔ آن آشیل خورده‌ایمꓸ ‌ حمله که… پیشکش! دفاع، ‌کمترین وظیفه‌ٔ رسانه‌ها و اهالی‌شان و صاحبان هر منبر و‌ تریبونی‌ست که در مسائلی بسیار کم‌اهمیت‌تر از این، همواره حضوری فعال داشته‌اندꓸ ‌ الان برای رسانه سرِ بزنگاه است و موفقیت در هر بزنگاه، جز اندیشهٔ صحیح و راستین، چیزهای دیگر هم میخواهد… مردم خوب است، خیلی هم خوب است٫ اما وسط جنگ، صِرف روحیه دادن، حماقت است. ‌ وسط جنگ باید جنگید! و هر نوع جنگی نیز، برای وجهی از امنیت است. مردم امنیت روانیشان را از کف داده‌اند! و تو بازهم تجویزی غیر از آوردن سلبریتی‌ها نداری؟! مردم یکی را میخواهند ببینند که راست بگوید! تا دلشان قرص شود، خیالشان راحت شود؛ اما تو برايشان کسانی را میاوری که هنوز از تشخیص افتضاح و تجویز فاجعه‌‌بار چندی پیششان نگذشته، تا باز، به قاعدهٔ پیشین، دهان‌باز کنند، و اندک حال مردم را نیز بگیرند. فوقع ما وقع؛ و تیترهایشان را هم زدند که: "فلانی رسانه‌ٔ ملی را با خاک یکسان کرد!" ‌ عجیب نیست که مردم هم، اینچنین‌ها را کنار گذاشتند اما شما نه! ‌ مردم اینروزها کسی را میخواهند ببینند که جانش را برایشان کف دست گرفته و نگذاشته از یک دنیا تیر و ترکش، حتی یکیش به تن و روح و روان ساکنین حریم وطن‌ بنشیند؛ تا حریم روانشان نیاشوبد، تا حرم دلشان قرص شود و بماند. ‌ جنگی زاده نشد الا آنکه در نطفه‌اش شر، در هر شکلی، به هر انگیزش و انگیختنی، عامل یا سهیم بوده. حالا اینکه چه فرقه و مکتبی، در اینجا، آنچنان فرقی ندارد، وقتی مقصد مشترکش ماییم. ما که اینبار سنگین‌ترین با‌ر خلقت بنام دوشمان است اما -در این بار، رهوارمان کجاست؟ در این کارزار، یارمان… -در این آشفته‌بازار، معیارمان کو؟ در این اضطرار، دلدارمان… -در این گردوغبار، خط‌نگهدار کیست؟ در این از همه‌سو انتشار؛ اخبارمان. ‌‌‌ مثل درد، حرف زیاد است، اما الان وقتش نیست… ‌ ‌ ٢◢ فصل ابتلاها و بلاهاست… باید بلاگردان‌ بود، بايد مردم را آموزش داد؛ بايد دانست چه میخواهند، و چگونه میخواهند؟ تا لااقل ناباورانه در اینروزها که در قرنطینه‌‌ٔ همین هستند و تمام زندگیشان متأثر از آن، با افتخار، عکس و اطلاعات خودشان و عزیزانشان را بعنوان نتیجه‌‌‌ٔ آنالیز یک اپلیکیشن، در فضای‌مجازی به اشتراک نگذارند! اپلیکیشنی که (جدای از چیزهایی که شاید در مطالب بعدی نوشتم) در معرفی خودش مینویسد: ما شما رو آنالیز میکنیم! بهمین سادگی! ‌‌ در این‌دهه‌ها هرکه برای دشمنی آمد؛ با همه‌ی ادعاها و رجزهایش هر کجا دست از پا خطا کرد با بذل خونها و جانها تو دهنی محکم خورد؛ اما در نبرد رسانه…‌ اما در میدان فرهنگ…! ‌ میگویند آخرالزمان است؛ برای من آخرالزمان آنجایی شروع شد که تیرها یکی یکی آمد؛ اما صدا از کسی در…نیامد! تیرها یکی یکی خورد؛ اما به هیچکس بر… نخورد! ‌ ۹۸/۱۲/۲۸ ⌞⚡️🕶@ammaryar_612🕶⚡️⌝
هی رسالات خط‌خطی خواندم دو سه روزی “شریعتی” خواندم پاپ هم، همچو شیخ جواب نداد رفتم و “راکِ سنتی” خواندم!
⚔︎ نشان‌دهنده‌ٔ ماهیتِ دو-لَبه و دوگانه‌‌ایست؛ در مسیرِ هویتی‌ یکپارچه ‌ «دو بَـــرِ دو بُـــر» ‌ دو دَمی کـــــــــــه یکی مؙهاجــم است و ضربه‌زننده‌ یکی مؙحافظ است و ضربه‌گیرنده ‌‌پـــــــــــــــــــــــس هـﻤ تکه‌تکه میکند و جـُـــــــــــدا هـﻤ مانع ِجداییست و تکه‌تکه‌شدن ‌ میبؙرَد و دؘریـده نمیشود میدَرَد و خریده نمیشود ‌ هم نؘمایندهٔ مؘرد از نامَرد است هم زؙداینده‌ٔ نامَـردێ از مَــــرد ‌‌ ساخته‌ در آتش است اما سوختـــه‌اش نه! دست‌ساز است، اهلِ‌سازش نیست ﻟﻴـــﻚ، ســـــازَد و ســـــازگار کند ‌‌ و در غایت اینکه شمشیـــــــــــــــــــــــــــــــــر از یکسو؛ نشانِ جنگ و مبارزه است از سـوی‌دیگر؛ آرایؘـنـــــده، زینت و نشانِ هنـــــــــــر و زیبایی ‌‌ دو لبـه‌ای که سـَـــرانجاﻣ به یکﻧﻘﻄﮥوٰاحد میرسند ‌‌و آنکیست کو بفهمد این سرؚّ بؚکرؚ بی‌غؘش در کیـمـیــای ما را ‌ ‏❞ـــــــــــــــــــــــــ شهری‌که این شمشيرش کؙنجِ‌خانه یا پؘس ِپؘســــتو در غلاف باشــــــــــــد؛ پُر میــــــــــــــــــشود از نقابــــها و سپـــــرها ‌ ــــــــــــــــــــــــ❝‌ ‌ ‌ پی‌نوشت: راویِ ‌‌‏ˮشمشیــر‟، دوم‌شخص و از زبانِ‌شنونده، خوانده‌شده ‌ ــــــــــــ ــــــــــــ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌‌‌нᴀмᴇᴅ ᴢамᴀɴʏ ⌞⚡️🕶@ammaryar_612🕶⚡️⌝
‌بادهای ویرانگر از هر طرف بیدهای آشفته‌ٔ ترسو را مجنون میکنند و تازیانه‌ میشوند بر پیکر سروها و سپیدارها تا پوستشان را بخراشند و رخنه‌‌ٔ افات و مرضها کنند. ‌ در این جنگل مدتهاست فصلِ طغیانِ آفات است و بادها و حشراتِ موذی دست در دست هم، گَردِ مرض و یأس میپراکنند… ‌ "زردها برای دیده شدن پاییز میخواهند؛ بی آنکه بدانند؛ فصلِ هرس پاییـــــز است" ۱۵؍۱۲؍۹۸ ‌⌞⚡️🕶@ammaryar_612🕶⚡️⌝
⠀ بیست و اندی سال‌ است باری را بدوش میکشم و با عنایت و حفاظت خدا هرطور میشده خود را کشانده و به اینجا رسانده‌ام عده‌ای هر کار میتوانستند کردند تا این و و این نباشد… ‌ یک‌نفس (و بدون ادبیات همیشگی‌ام ) مینویسم که این طلسم شکسته‌شود و اندکی این بار، سبک… ‌ شیعیان! حسین‌تان را یهودیان نکشتند، حسین و پدرش را همین‌ها… همینها که اغلبشان ضدؚّزنان و همجنسگرایان ِضدِّزن و مردسالاران و پدرسالاران ؚ زمانِ خویش بودند کشتند! مسیحیان! مسیح را… ‌ مسلمانان! قاریان! قران را همینان به پستوها بردند و بجایش روایت‌ها ساختند! و ذوالفقار بدست حیدر دادند و وصله به کفش و لباسش زدند… اسلام را همینان دو شقه کردند و زن و مردش را از هم جدا کردند و نشستند و در خلوتشان به روضه‌های شیعه خندیدند! جنگ موسی و هارون… جنگ علی با اینان بود ضحاک از اینان بود… اینان که بجای دشنام، طعنه و زخمِ‌زبان میزنند و مسخره میکنند و بجای اخلاق، ادبِ موردِپسندِ خویش میگسترانند! یوسف را همین برادران به چاه انداختند و هتک‌اش کردند که حسادت و زهد و بخل مرامشان بود… جان ؚخویش‌‌دوستان و خودپسندانی که فرزندانتان را معتاد؛ ذوق و استعدادها را کور کردند و در ذوقشان زدند! زنان و دختران را به پستوها و پرده‌ها فرستادند و بندِ رحمت را بریدند و با پارچه‌های سیاه و برقع به بردگی‌گرفتند و به خشکی و فسردگی و زنده‌به‌گوری کشاندند! میزان را ناموزون و نامیزان کردند… ‌ عهدهای بسته شده را… نمک‌ها را… خوردند و نمک‌دان‌ها را شکستند… ‌ دورِ تسبیح و پرچم پیچیدند و مرزها کشیدند و درون آن خزیدند و ماسیدند و جنگها ببار آوردند و مردها و زن‌ها از پیر و جوان را قربانیِ شمشیرها، تیرها، توپ‌ها، تانک‌ها و … کردند! ‌ توبهٔ این گرگ‌‌صفتان است که غالباً تابحال مرگ بوده! هرانچه مینویسم عمده نتایج‌اش در طولؚ تاریخ از این روست… ‌ ‌ تحریف از اینان است دستکاری و دخالتؚ نابجا، ‌ابتذال و انحرافِ ارزشهای‌طبیعیِ الهی از اینان است کفر از ایشان و کافر از اینان ‌و نفاق و دروغ مشیؚ‌شان اغلبشان است ذلّت از نتایجِ اینان است وابستگی، ترجیحِ اینان است انحصار و تمامیت‌خواهی، ممنوعیت از اینان است عدمِ تولید از اینان است عمدهٔ فقر از نتایج اینان است تقلید و تکرار، روش اینان و تحریم، حاصلِ دستِ اینان است نابودی و دشمنی و منع و ابتذالِ هنر از اینان است نابودی و آلودگیِ طبیعت… دریاها و دریاچه‌ها و رودها؛ عمده‌اش ماحصل این؛ خشکی و گرد و غبار از اینان است… ‌و… چون خلاقیت زن است عدالت زن است عزت زن است نعمت زن است صدا زن است موسیقی زن است هنر زن است تولید زن است پول زن است اقتصاد زن است معیشت زن است زیبایی زن است سلیقه زن است هماهنگی زن است آب زن است درخت زن است گل زن است سبزی و طراوت زن است ارزش زن است (نه ارزشی!) صلح زن است و… ‌دلیل بعثت انبیاء و نزول قران بود ‌ تا این جهان ؚ از تعادل و عدالت خارج‌شده و عدول کرده را به عدل‌ و عدالت و حق و حقیقت‌اش باز گردانند… که: "ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم" ‌ حرف بسیار است و بار، گران و سنگین و تنهایی عمیق…‌ اما نفس و جان، کم… رقیق… ⠀ ⠀ ⠀
⠀ بیست و اندی سال‌ است باری را بدوش میکشم و با عنایت و حفاظت خدا هرطور میشده خود را کشانده و به اینجا رسانده‌ام عده‌ای هر کار میتوانستند کردند تا این و و این نباشد… ‌ یک‌نفس (و بدون ادبیات همیشگی‌ام ) مینویسم که این طلسم شکسته‌شود و اندکی این بار، سبک… ‌ شیعیان! حسین‌تان را یهودیان نکشتند، حسین و پدرش را همین‌ها… همینها که اغلبشان ضدؚّزنان و همجنسگرایان ِضدِّزن و مردسالاران و پدرسالاران ؚ زمانِ خویش بودند کشتند! مسیحیان! مسیح را… ‌ مسلمانان! قاریان! قران را همینان به پستوها بردند و بجایش روایت‌ها ساختند! و ذوالفقار بدست حیدر دادند و وصله به کفش و لباسش زدند… اسلام را همینان دو شقه کردند و زن و مردش را از هم جدا کردند و نشستند و در خلوتشان به روضه‌های شیعه خندیدند! جنگ موسی و هارون… جنگ علی با اینان بود ضحاک از اینان بود… اینان که بجای دشنام، طعنه و زخمِ‌زبان میزنند و مسخره میکنند و بجای اخلاق، ادبِ موردِپسندِ خویش میگسترانند! یوسف را همین برادران به چاه انداختند و هتک‌اش کردند که حسادت و زهد و بخل مرامشان بود… ‌ جان ؚخویش‌‌دوستان و خودپسندانی که فرزندانتان را معتاد؛ ذوق و استعدادها را کور کردند و در ذوقشان زدند! زنان و دختران را به پستوها و پرده‌ها فرستادند و بندِ رحمت را بریدند و با پارچه‌های سیاه و برقع به بردگی‌گرفتند و به خشکی و فسردگی و زنده‌به‌گوری کشاندند! میزان را ناموزون و نامیزان کردند… ‌ ⁺ از تنهایی و فردیت گریزانند و بدون خستگی ارتباط میگیرند و شبکهٔ ارتباطی خویش بسط میدهند ⁺ +عاشقِ حلقه و فرقهٔ خویشند و جز آن بندرت چیزی را ارجح بدانند و در این حمایت هیچ مرز و اخلاقی نمیشناسند و الباقیِ شعارهایشان غالباً پوچ و خالی از دلبستگی و عُلقهٔ واقعیِ اولیٰ‌ست+ ‌ +از ترسشان فضا را غبارآلود و مشوّش میکنند و بطور دسته‌جمعی هر هدف، مانع و مزاحمی را آماجِ انواعِ تخریبها، تهمت‌ها، شایعات و فشارهای‌روانی میکنند و به افسردگی، عزلت و گاه خودکشی میکنند!+ عهدهای بسته شده را… نمک‌ها را… خوردند و نمک‌دان‌ها را شکستند… ‌ دورِ تسبیح و پرچم پیچیدند و مرزها کشیدند و درون آن خزيدند و ماسيدند و نژاد زاييدند و جنگها ببار آوردند و مردها و زن‌ها از پیر و جوان را قربانیِ شمشیرها، تیرها، توپ‌ها، تانک‌ها و … کرده‌اند! ‌ توبهٔ این گرگ‌‌صفتان است که غالباً تابحال مرگ بوده! هرانچه مینویسم عمده نتایج‌اش در طولؚ تاریخ از این روست… ‌ ‌ تحریف از اینان بوده‌است… دستکاری و دخالتؚ نابجا، ‌ابتذال و انحرافِ ارزشهای‌طبیعیِ الهی از اینان بوده‌است کفر از ایشان و کافر از اینان ‌و نفاق و دروغ مشیؚ‌ اغلبشان بوده‌است ذلّت از نتایجِ شان وابستگی، ترجیحِ اینان بوده‌است انحصار و تمامیت‌خواهی، ممنوعیت از اینان بوده عمدهٔ عدمِ تولید، عمدهٔ فقر از نتایجؚ اینان و تقلید و تکرار، روش اینان و تحریم، حاصلِ دستِ اینان بوده‌است نابودی و دشمنی و منع و ابتذالِ هنر… نابودی و آلودگیِ طبیعت… دریاها و دریاچه‌ها و رودها؛ آزار و صدمه و انقراض حيوانات عمده‌اش ماحصل این؛ خشکی و گرد و غبار از اینان بوده‌است… ‌و… ‌ چون در عالمِ امکانِ ما؛ خلاقیت زن است عدالت زن است عزت زن است نعمت زن است صدا زن است موسیقی زن است هنر زن است تولید زن است پول زن است اقتصاد زن است معیشت زن است زیبایی زن است سلیقه زن است هماهنگی زن است آب زن است درخت زن است گل زن است سبزی و طراوت زن است ارزش زن است (نه ارزشی!) صلح زن است و… ‌دلیل بعثت انبیاء و نزول قران بوده ‌ تا این جهان ؚ از تعادل و عدالت خارج‌شده و عدول کرده را به عدل‌ و عدالت و حق و حقیقت‌اش باز گردانند… که: "ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم" برای اینکه حق و حقوقِ مانده، بازستانده شود و بتوانیم این شب را به صبح برسانیم… ‌ ‌ حرف بسیار است و بار، گران و سنگین و تنهایی عمیق…‌ اما نفس و جان، کم… رقیق… ⠀ ⠀ ⠀
گفتیم تقابل نهایی تقابل دو تفکره و گفتیم که هرجا هرکسی پا روی دُمِ مبانی سستشون گذاشته، صداشون دراومده، به تمسخر و تحقیر و تخریبِ "مَن قال" و "مٰا قال" با هم؛ تا دیگه کسی از سستی و دروغِ بنیان فکریشون نگه؛ که مولد سیاستشونه. ‌ کارهای زیادی هست که ما توشون ضعف داریم، اما ۲ تا کار رو اصلاً بلد نیستیم: یکی اعتراض ، یکی حمایت و نتونستیم برای این ۲؛ توی این ۴۰ سال سازوکاری درست کنیم. حالا یا واقعا بلد نیستیم یا نمیخوایم بلد باشیم!!! ‌ همتون از این دست جملات حمایتی زیاد شنیدید: "هر چند من به فلانی خیلی نقد دارم اما…" ‌ یعنی آخرش هم دلمون نمیاد بی اگر و اما… و باید یه اثری از "من" و عیار بودنم باشه که یه‌وقت خدای نکرده به اندازه‌ٔ همین یک توییت هم طرف رو بزرگش نکنیم! ‌ تازه اگر کسی انقدر خوش‌شانس باشه که بخاطر وجودِ موجی یا ذره‌ای معرفت، توفیقِ این بستهٔ حمایتی شامل حالش بشه و اِلا پشت پرده که اتفاقاً بقول امیرالمؤمنین جای حمایت و رفاقته از این خبرها نیست! تازه احتمالِ صادق بودنِ ضدش هم بیشتره! ‌ واقعا چرا انقدر سخته برامون که پشت همدیگه دربیایم؟ مگر قبول نداریم هرکسی عزیز بشه خدا خواسته؛ هر کسی هم ذلیل، خدا؛ اینکه نصِّ قرآنه! ‌ شاکِرِ اون و عاشقِ حکمتی‌ام که بدرستی کنترل و حکومت چیزهایی رو در دست داره که باید… ‌ و در همین چه نشانه‌ها که برای انسان نهفته نیست… ‌‌ و سؤال آخر این متن: آیا دفاع از "مدافعین حرم" با " مدافعینِ عقیده" فرقی دارد؟! ‌‌
⠀ متن شعر آهنگ ⠀ ⠀ ⠀ شعـر: ⠀⠀⠀⠀ ‌‌ زخمـای شـــــونتو ببند محکم باید این راهـ‌و باب‌ ؚمیــــل کنی بذا همراه‌هــــا قطــــار بشـن تو باید شونه‌هاتو ریـــــل کنی ‌ از تویؚ ایــن اتاق هم، میــــشه نبض‌ ؚدنیا رو، تویؚ‌دست گرفـت تو زمیـنِ‌ خودش، تویؚ‌ غربـــت بی‌هوادار، ازش شکست‌گرفـت ⠀ ‌‌⠀⠀‌⠀ میخندم و دلگیـرم و ⠀ ‌⠀ ⠀ میبینم و‌ میمیرم و ‌⠀ ⠀⠀⠀ از این دنیا بیزارم ⠀ ‌⠀ ⠀⠀ بیـــزارم و بی‌طاقتم ‌⠀ ⠀ ⠀ بیـتابی شد عادتم ⠀⠀ ‌⠀ ⠀ آروم‌آروم میبارم ‌⠀ رو خیالم اسیـــــــــــد میپاشن هی دروغؚ"امیــــــــــد"میپاشن شهر رو، بـــادؚ روسری‌ها بُـــــرد قهوه‌ای رو سفیــــــــد میپاشن زخمؚ‌دشمن‌رو میـشه درمون‌کرد ولی زخمـای‌دوسـت رو، اصـــلاً سخته‌هضمش،ولی‌ازاون‌سختتر راهؚ تشخیـص دوست از دشمـن ‌⠀ زخمــایؚ این‌زمــونه بی‌رحــــمه کسی درداتو نــــــــه! نمیفهمه واسه اونیـــ‌، که بیـشتر فهمیــد دیگه آروم‌شدن، فقط وهمـــــه ‌⠀ ‌⠀ ⠀⠀ میخندم و دلگیـرم و ⠀ ‌⠀ ⠀ میبینم و‌ میمیرم و ‌⠀ ⠀⠀⠀ از این دنیا بیزارم ⠀ ‌⠀ ⠀⠀ بیـــزارم و بی‌طاقتم ‌⠀ ⠀ ⠀ بیـتابی شد عادتم ‌⠀ ⠀⠀ ⠀ آروم‌آروم میبارم ‌ هفت‌سالم که بود، پیــــر شدم چهارده‌سالگــــی، اسیـــر شدم بیست‌وپنج‌ساله بودم، مُــــردم سـی‌سالم‌شده، چه دیـر"شُدم" ⠀ ⠀