🏴 نقاشی با شن خانم فاطمه عبادی به مناسبت سالروز وفات حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

سلام سلام سلام✋ امروز ان شاءالله مسابقات استعداد یابی مرحله مقدماتی رو شروع می کنیم.😎 گزارشاتش رو هم بزودی در کانال بارگذاری می کنیم ان شاءالله 👌 به امید کشف شدن استعداد های برتر در این دوره☑️ 🍃کانون فرهنگی تبلیغی عمار سه‌قلعه @ammmar313yar

[🌼بسم الله النور🌼] #به_وقت_هدایت🌻 🌱🌱🌱 🌱🌱🌱 🔖امام علی علیه السلام: مال،برای صاحب خود وبال است،مگر آنچه [برای آخرتش]پیش فرستد💴 📖غررالحکم،حدیث۱۹۵۷ {✨˙˚○@ammmar313yar○˚˙✨}

▪️ناصرالدین شاه در ماه رمضان نامه‌ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی به اين مضمون نوشت: من وقتی روزه می‌گیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی می‌شوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بی‌گناه می‌دهم. لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرماييد! میرزای شیرازی در جواب ناصرالدین شاه نوشت: بسمه تعالی حکم خدا قابل تغییر نیست لکن حاکم قابل تغییر است. اگر نمی‌توانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مؤمنین بیهوده ریخته نشود! #خودکار ـــــــــــــ🇮🇷ــــــــــــ به #کانون_عمار_سه_قلعه بپیوندید 👇 https://eitaa.com/ammmar313yar

📎جزء یازدهم: قرائت روزانه یک جزء قران کریم ☘امام علی(ع): ظاهر قرآن ،زیبا ودل انگیز است وباطن آن ژرف وعمیق .عجایب آن،پایان نمی پذیردوشگفتیهای آن،ازمیان نمی رود وتاریکیها جزبه آن،روشن نمی گردد. زمخشری،ربیع الابرار،ج۲،ص۸۰ ••••••••••••••••••••••••••••••• @ammmar313yar

#روایت_جهاد #اردوی_جهادی ✅ اردوی جهادی نهاد امامت جمعه و گروه جهادی کانون عمار سه قلعه شب گذشته با حضور امام جمعه معزز محبوب و جهادگران بسیجی، با برنامه هایی همچون رنگ آمیزی دو منزل از اهالی شریف، تعمیر وسایل برقی و گازسوز، برنامه ویژه کودکان و نوجوانان و خدمت رسانی هایی دیگر در روستای عشایری چاه طالب بخش سه قلعه برگزار گردید. ۱۴۰۰/۲/۳ -نهاد امامت جمعه -کانون فرهنگی تبلیغی عمار سه قلعه #جهاد_ادامه_دارد... @ammmar313yar

#تجربه_نگاری_اردوجهادی #روایت_نوجوانانه ✌️🏼 تجربه نگاری جهادگر شانزده ساله گروه جهادی کانون عمار سه قلعه از اردوی شب گذشته 🌸 سوم اردیبهشت ۱۴۰۰ بسم الله الرحمن الرحیم امروز 10 رمضان🌹 بروبچه های جهادگر عماریون قراره به منطقه محروم (چاه طالب) برن 😍 گروهی از آقایون و گروهی از خانوم ها برای کمک امادگی خودشون رو اعلام کردن و تصمیم بر این شد ک بعد از افطار برای رنگ آمیزی خونه ها که این کا رو آقایون بر عهده گرفتن و اصلاح پسر بچه ها و آموزش بازی و شعر و رفع اشکال درسی بچه ها خانم ها بر عهده گرفتن چن روزی هست ک وارد فعالیت های تبلیغی عمار شدم و یکی از خانم ها داخل گروه عمار گفتن که امشب بعد افطار قراره به اردوی جهادی بریم هرکسی ک دوس داشت میتونه اعلام حضور کنه پیام رو که دیدم با خودم گفتم میشه منم برم واسه جهاد چون تا بحال نرفته بودم و خیلی شوق و اشتیاق بالایی داشتم برای رفتن من یجورایی روم نمیشد ک بگم که دوست دارم شرکت کنم و به لطف خدا و خانواده قسمت بر این شد ک ما هم بریم و توی این کار خیر شریک بشیم من لحظه اخر رفتنم ب اردو جهادی تصویب شد خداروشاکرم که انقدر سریع بنده هاشو به خواسته هاش اونم توی کار خیر میرسونه 🙏🤲 به توفیق خدا آماده رفتن شدیم و با بسم الله استارت حرکت رو زدیم من با دوتا از خواهران عماری و شوهر یکی از خواهران به راه افتادیم زودتر از برادران به مقصد رسیدیم امام جمعه بزرگوار و خانواده شون از همه ما زود تر به مقصد رسیده بودن و داشتن کارا رو راست و ریس میکردن و خانمشونم داشتن وسایلای آشپزی میبردن ک برای سحری غذا آماده کنن کمال تشکر و قدر دانی داریم از زحمتاشون🙏 ما پیاده شدیمو منتظر برادران جهادی بودیم که بیان برادران کارشون طول کشید بخاطر اینکه رفتن کپسول رنگ امیزی رو بار بزنن و بیان چنتا از برادران رسیدن چن دقیقه بعدهم دو تا از برادران ک کپسول رو بار زده بودن ب توفیق خدا رسیدن 🤲 ما برای اموزش بچه ها و بازی های مختلف و اصلاح مو پسر کوچولو ها باید به مدرسه بریم ولی در مدرسه قفل بود و ما کلیدی نداشتیم کلید مدرسه دست معلم بود و معلم ها در روستا زندگی نمیکنن، بعد از هماهنگی تلفنی با مدیر مدرسه، تصمیم بر این شد که برادران قفل رو بشکنن و بعد جایگزین برای مدرسه یک قفل بخرن بعد از تلاش های بسیار و زیاد بلاخره تونستن قفل رو بشکنن 😄 ما از قبل چنتا از دختر کوچولو ها و پسر کوچولو ها رو فرستادیم ک برن دوستاشونو صدا بزنن هر کسیم مشکل درسی داشت با کتاب درسیش بیاد رفتنو برگشتن داخل کلاس های کوچیک خودشون نشستن من با یکی از خواهران شروع کردیم و با بچه ها کلی کار انجام دادیم اول کار قران خوندیم بعدش خودشونو معرفی کردن و بازی های مختلفی انجام دادیم با بادکنک مسابقه گذاشتیم هر کسی ک برنده میشد بهش یک دفترچه نقاشی میدادیم بعد بچه ها رو با حضرت آقا و سردا سلیمانی اشنا کردیم 😍 چون دیگه تقریبا ساعت داشت از خواب بچه ها میگذشت به همه خوراکی دادیم و راهیه خونه هاشون کردیم چنتایی هم کلاس اولی بودن که مشکل درسی داشتن بهشون کمک کردیم آموزش دادیم و رسوندمشون خونه هاشون ☺️ یکی از خواهران موی چند تا ازبچه پسر هارو هم اصلاح کردن و راهی خونه هاشون کردیم کارا خواهران تموم شده بود دوتا خواهر گرامی رفتن کمک برای آشپزی من و یکی از خواهران روستایی به مکانی ک برادران برای رنگامیزی رفته بودن رفتیم برادران سخت کار میکردن اجرشون با امام زمان (ع) باشه انشاالله🙏🤲 ساعتای 2 کار یکی از خونه ها تموم شد برادران سریع وسایلارو بار زدن و ب خونه بعدی رفتن تقریبا کارا تا ساعت 3:30 بامداد تموم شد ما چایی اماده کردیم و منتظر برادران شدیم برادران با لباس های رنگی وارد شدن چایی خوردن و کم کم سفره سحری رو پهن کردیم سحری خوردیم و بعد از جم جور کردن حسینیه راه افتادیم ب سمت سه قلعه... @ammmar313yar