در کشمکش زد و خورد سرش رو برگردوند سمتم و گفت،همیشه از خدا خواستم،اون دم آخری که دیگه رفتنم حتمی شده،هرگز آرزو نکنم که کاش برگردم و جبران کنم،اینکه مطمئن باشم خدا از من راضی و خوشحال هستش خیلی برام مهمه،
صبح آوردنش تو مقر لبخند رو میشد گوشه لبش دید،
راوی دوست گمنام،
#رفیق_آسمانی
@amo_serji