eitaa logo
عمو علی رجایی💝مربی کودکان
167 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
90 فایل
مربی و مجری کودک و نوجوان👦 #فیلم💻 صوت 🕪 متن📅 #خانواده_مدرن #جوانی_با_نشاط #تربیت_فرزندان_مهدوی باسلام ممنون از همراهی شما🌷 نظرات.. پاسخ به سوالات..تبادل با کانال شما📞👇 https://eitaa.com/A_rajaye110 حجت الاسلام رجایی eitaa.com/Amoo_ali_rajaye_110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_5805586885.mp3
899.1K
.💔 🎤شهید سید مجتبی علمدار التماس دعا
4_5920230526223909399.mp3
19.36M
🎤گوش بدید 🥀 🖤نواى 🖤 ⚫️از بچگيم تا حالا لعن اميه كردم⚫️ ▪️یک بار دگر برایمان روضه بخوان روضه خوان هیئت منتظران💔
4_5924511822639006617-mc (1)-mc.mp3
258.2K
الهی به رقیه گفتن شهیدحسین معزغلامی💔😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 محرم و کودکان 🍃فرزندمان را با لطافت، با نمادهایی نظیر پرچم و خیمه و .. آشنا کنیم. به عنوان مثال: با کمک بچه ها پرچمی در خانه نصب کنیم و به ان ها بگوییم: ما با این کارمان به همه می گوییم که طرفدار امام حسین هستیم. 🍃کودکان را در بردن و آوردن وسایل سبک نذری ها و تزیینات شریک کنیم. 🍃برایشان وسایلی مانند سربند و طبل و زنجیر تهیه کنیم و اجازه دهیم خود را جزیی از مراسم بدانند. 🍃در تجمعات مذهبی و هیئت ها برای فرزندمان اسباب بازی های ساده و سبک و خوراکی کافی و حتی زیر انداز سبک ببریم و هرگاه به ما نیاز داشت به او توجه کنیم تا خاطره ای خوش از هیئت و مراسمات مذهبی در ذهن داشته باشد. 🍃اگر خسته و بی تاب شدند با ان ها با اخلاق خوش برخورد کنیم. به یاد داشته باشیم ان ها بسیاری از مطالب جلسه را درک نمی کنند. 🍃در بازه سنی زیر هفت سال هدف اصلی در حوزه تربیت دینی ایجاد خاطرات زیبا و دوست داشتنی از مناسبت های مذهبی در ذهن کودک و انس گرفتن ان ها می باشد. 🍃کودک زیر هفت سال مفاهیم انتزاعی را درک نمی کند. به جای توضیح جز به جز وقایع یا توصیفاتی که قادر به درک ان نمی باشد مانند پیروزی حق مقابل باطل یا پیروزی در عین شهادت و اسارت ، از شجاعت و مهربانی ائمه صحبت کنیم. کمتر داده ی تاریخی بدهیم. اگر لازم بود کافی ست بگوییم امام حسین و خانواده اش به خاطر کارهای خوب، سختی ها را تحمل کردند. قوی و شجاع بودند. به کودکان مهربان بودند. تسلیم حرف زور ادم های بد نشدند.
* 🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار... علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید: 🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است. 🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى‏ شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى‏ رفته و روضه مى ‏خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى‏ رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى ‏آمده است. 🔹وقتى اين روضه تمام مى ‏شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى ‏شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى ‏آيد و مى ‏گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى ‏خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟ 🔸ايشان مى‏ گويد: مى‏ روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید. نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى‏ آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى‏ گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى‏ آيد. 🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. 🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى ‏آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». 🔹گفتم:« سلام عليكم» . 🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) 🔹گفتم:« بفرماييد». 🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ 🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده‏ ام كه چنین کاری کرده اند. 🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» 🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» 🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» 🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد». 🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» 🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده‏ ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند». 🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!» 🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى‏ كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. 🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». 🔹گفتند:« چى هست؟» 🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه ‏السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. 🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». 🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» 🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده‏ ام، نيست. ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔷مرحوم کوثری فرمود: محرم از خانه خارج شدم به قصد رفتن به مراسمات و روضه خوانی، در راه کودکانی اصرار کردند در موکب کوچکشان برایشان درحد چند بیت روضه بخوانم. اول صرف نظر کردم و پسری از اصرارشان رفتم و چند بیت روی منبرِ آجری شان خواندم. تمام که شد برای پذیرایی چای برایم آوردند که در خانه یا جای دیگری چنین چایی هرگز نمیخوردم، برای اینکه کودکان دلخور نشوند، یواشکی چای را گوشه‌ای ریختم و تشکر کردم و رفتم به مراسمات سنگینی که داشتم برسم. شب که آمدم خانه از خستگی به خواب رفتم. در خواب مادرسادات را دیدم. فرمود: فلانی، تنها روضه ای که از تو قبول شد همان چند بیتی بود که برای آن کودکان خواندی، و اینکه آن چای را که ریختی در کناری، من آن چای را با دستِ خودم برایت ریخته بودم... در این حال از خواب بیدار شدم و فهمیدم روضه هایی که ما تحویلشان نمیگیریم، اهل بیت حواسشان هست! ✍️ آقایچایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌ ‌ لطفا با حال مناسب تماشا کنید من خود آن گوشوار میدادم در به آن نابکار میدادم...💔
371_16211208610502.mp3
8.41M
زیارت عاشورا🖤🌱 باصدای :علی فانی🎙🗣 باهم بشنویم🎧  التماس ظهور فرج آقا امام زمان عج
فاقد کپشن...
حُ‌ـسِین‌ج‌ـٰان‌دِلَم‌هَۅاۍِ‌تۅرادارَد... خ‌ُـداڪُندراست‌بـٰاشَدڪِہ‌میگۅیَند... "دِل‌بہ‌دِل‌راه‌دارَد💔"!
میگه که: بی تابی حالِ منه دوری اقبال منه از کربُبلا فقط دلتنگیش ماله من💔🚶🏻‍♂
گفت برایِ روضه‌یِ امام‌حسین ؛ فرشِ زیرِ پامُ هم میفروشم . . . خیلی قشنگ میگفت((:
وسط روضھ ھا وقٺۍ دلٺـ شڪسٺــ یه دعاییمــ واسھ دلایے ڪھ خیلی وقٺھ گرفٺھ بڪن دمٺــ حیدرے🥺🌱 خدا ڪند ڪھ کسے بھ درد فراق مبتلا نشود.....🥺
یھ رفیق‌داشتم، میرفتیم‌ هیئت‌ بین‌ اشکایی کہ واسہ‌آقام حسین‌ میریخت‌ لبخندمیزد ! ازش‌ پرسیدم‌ چتھ دیونہ چرامیخندےوسط‌گریہ؟ الان‌مسخرمون‌میکنن! بااشك‌ولبخندبھم‌خیره‌شدوگفت: میدونی چھ لذتی داره‌ ازبین‌ میلیاردهاآدم‌روےکره زمین خداخواستہ‌کھ من‌هم‌حسینی باشم؟ این‌لطف‌ کمی نیستا . .(: خوشحالم‌کہ‌حسینی اَم🖤؛ [ 🌱]
میدونی حاجت منو ولی بزار بازم بگم... سه کلمه‌س‌ فقط آقا؛ پیاده ، اربعین ، حرم