eitaa logo
عموصفا دوست خوب بچه ها
1.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🍃 ﷽ 🍃 💖بنده محمدصادق صفائی معروف به عموصفا هستم💖 💥بهترین پست هاتقدیم شما🌱 💫عمو روحانی ومجری برنامه های شادکودک ونوجوان #جشنهای_تکلیف🎁 #جشن_قرآن💚 #جشن_ها_ملی_مذهبی_برای_مدارس🌎 تبادل وتبلیغ👇 @Admin_sabt403 هماهنگی (عموصفا)👇 @M_Sadegh_Safaee
مشاهده در ایتا
دانلود
۴) سر فروبردن در آب – مریم، خیلی گرسنه‌ای؟ – نه. ولی خیلی تشنه‌ام. – می‌خواهی یواشکی یک لیوان آب برایت بیاورم؟ – نه نمی‌خواهم آب بخورم. روزه‌ام باطل می‌شود. – چرا این کار را کردی؟ – چون تشنه‌اش بود. – روزه‌ام را باطل کرد. – ناراحت نباش، روزه‌ات باطل نشده. اگر از قصد، سرت را در آب فرومی‌بردی، روزه‌ات باطل می‌شد. eitaa.com/amoo_safa
۵) روزه‌ی مسافر – امروز بعدازظهر می‌آیم و مادربزرگ را می‌آورم. خداحافظ. – بابا، همین حالا برو | و او را بیاور. – پیش از ظهر نمی‌توانم بروم. چون راه دور است و روزه‌ام باطل می‌شود. – برایم ساک نبند. من بعد از نماز ظهر و عصر حرکت می‌کنم. فردا قبل از اذان ظهر اینجا هستم. – چرا قبل از اذان ظهر؟ – اگر بخواهم فردا هم روزه بگیرم، باید پیش از اذان ظهر در شهر خودمان باشم. eitaa.com/amoo_safa
۶) روزه‌خوری – چکار می‌کنی؟ – زبانم را نگاه می‌کنم، ببین چقدر سفید شده! هنوز چند ساعت به افطار مانده – چی خوردی؟ چرا قایم می‌کنی؟ – هیچی برو کنار! – چه خبر است؟ رضا، مگر نگفتم که خوب نیست پیش آدم روزه‌دار چیزی بخوری؟ – چرا، گفتید، اما من فکر کردم مریم نمی‌فهمد. – مریم جان، روزه‌ات قبول باشد. آهسته‌تر بخور تا دل‌درد نگیری. – امروز از هر چه خوردم کمی کنار گذاشتم تا وقت افطار به تو بدهم. eitaa.com/amoo_safa
۷) دروغ بستن به خدا و معصومین (ع) – دستتان درد نکند مادر جان! چرا زحمت کشیدید؟ – مادربزرگ چند روز پیش ما می‌مانید؟ – نیت کرده‌ام ۱۰ روز بمانم تا بتوانم روزه‌هایم را بگیرم. – مادربزرگ، من دیروز روزه گرفتم. امروز هم روزه‌ام. – آفرین پسر گلم! ولی روزه گرفتن هنوز به تو واجب نشده. – ولی مادربزرگ، یکی از بچه‌های کوچه می‌گفت: حضرت … گفته‌اند پسرهای 11 ساله بهتر از دخترهای 9 ساله می‌توانند روزه بگیرند. – باید به درستی روایتی که شنیده‌ای مطمئن باشی. چون دروغ بستن به خدا و پیغمبر (ص) و معصومین (ع) روزه را باطل می‌کند. eitaa.com/amoo_safa
۸) ضعف شدید – وای، چقدر حالم بد است! – رنگتان هم پریده. – خیلی ضعیف شده‌ام. ماشین هم خیلی تکان داشت. دلم دارد به هم می‌خورد. – مریم، بدو یک لیوان آب برای مادر جان بیاور. – مگر مادربزرگ روزه نیست؟! – نه دخترم، به خاطر ضعف شدید نمی‌توانم روزه بگیرم. – چه حیف شد؟ eitaa.com/amoo_safa
۹) خوردن یا آشامیدن از روی فراموشی – از آن شیرینی‌هایی که مادربزرگ دوست دارد خریدم. برو شیرینی‌ها را در ظرف بچین. – داری شیرینی می‌خوری؟! مگر روزه نیستی؟ – ای‌وای، یادم نبود روزه‌ام! – مامان. مریم شیرینی خورد. روزه‌اش باطل شد – ناراحت نباش. روزه‌ات باطل نشده است. چون یادت نبوده و خورده‌ای. eitaa.com/amoo_safa
۱۰) بیمار یا زنِ باردار – سلام – سلام – خوش‌آمدید! – خاله روزه نیست؟! – مامان چرا خاله روزه نیست؟ – خاله باردار است و چون زایمانش نزدیک است، نمی‌تواند روزه بگیرد. آدم بیمار هم نباید روزه بگیرد. – پس چرا خاله ما را برای افطار دعوت کرده است؟ – برای اینکه هر کس به یک آدم روزه‌دار افطار بدهد، به‌اندازه آن روزه‌دار از خدا پاداش می‌گیرد. eitaa.com/amoo_safa
۱۱) شب‌های قدر – خیلی دلم می‌خواهد بتوانم حداقل روزهای «شب قدر» را روزه بگیرم! – تو اگر روزه بگیری و روزه گرفتن برای خودت یا بچه ضرر داشته باشد باید «کفاره» بدهی، یعنی باید به‌جای هر روزه‌ای که گرفته‌ای دو ماه روزه بگیری یا 60 آدم فقیر را سیر کنی. – مادر، شب‌های قدر چه شب‌هایی است؟ – به شب‌های 19، 21 و 23 ماه رمضان، شب‌های قدر می‌گویند. – این شب‌ها چه فرقی با شب‌های دیگر دارند؟ – فرقشان این است که قرآن در یکی از این شب‌ها نازل شده است. برای همین، ما امشب تا سحر بیدار می‌مانیم و قرآن می‌خوانیم و عبادت می‌کنیم. – شب نوزدهم ماه رمضان، شب ضربت خوردن حضرت علی (ع) است، شب بیست و یکم، شبی است که حضرت علی (ع) به شهادت رسیده‌اند، شب بیست و سوم هم سومین روز شهادت آن حضرت است. eitaa.com/amoo_safa
۱۲) قرآن خواندن در ماه رمضان – مریم جان، بیا در این روزهای ماه رمضان باهم قرآن بخوانیم. – مادربزرگ، من بلد نیستم خوب قرآن بخوانم. – دخترم، هر کس در این ماه یک آیه از قرآن بخواند، مثل این است که تمام قرآن را خوانده است. – صبر کنید تا من هم بیایم و با شما قران بخوانم. الآن این آش را برای خاله می‌برم و زود برمی‌گردم. – مامان، خاله از شما آش خواسته بود؟ – نه دخترم. این آش نذری است. پختن غذا و تقسیم کردن آن در بین مردم خیلی ثواب دارد. eitaa.com/amoo_safa
۱۳) فرشته ای از بهشت چرا ناراحتی مریم خانم؟ – گرسنه و تشنه‌ام. نمی‌دانم چرا هر چه به آخر ماه رمضان نزدیک می‌شویم، روزه گرفتن برایم سخت‌تر می‌شود. – درست مثل من! – گوش کنید تا قصه‌اش را برایتان بگویم: – وقتی‌که ما بچه بودیم، مادرم می‌گفت: «شب اول ماه رمضان، یک فرشته از بهشت می‌آید یک‌دانه گندم می‌آورد و توی شکم آدم روزه‌دار می‌گذارد. بعدازآن، هر شب می‌آید و یک‌دانه گندم اضافه می‌کند. وقتی دانه‌های گندم به ۱۵ تا رسید، فرشته هرروز می‌آید و یکی از آن‌ها را برمی‌دارد. به همین خاطر است که در روزهای آخر ماه رمضان، آدم بیشتر احساس ضعف می‌کند.» eitaa.com/amoo_safa
۱۴) عید فطر امروز آخرین روز ماه رمضان است. فردا هم عید فطر است. – مادر. فطریه، را کنار گذاشته‌ای؟ – بله، مقداری پول به تعداد افراد خانواده‌مان کنار گذاشته‌ام. – با این پول چکار می‌کنید؟ – فردا که همگی برای نماز روز عید از خانه بیرون رفتیم، این پول را به یک نیازمند می‌دهیم. چرا امروز عید است؟ – برای اینکه ما مسلمان‌ها از اینکه توانسته‌ایم به خاطر خدا یک ماه روزه بگیریم. خوشحالیم. eitaa.com/amoo_safa
داستان های کودکان و نوجوانان مربوط به شهادت امام علی علیه السلام و شب های قدر و ماه مبارک رمضان 👇