eitaa logo
عمو غزالی مشاور ، مجری و سخنران طنز
2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1.7هزار فایل
مشاور، مجری و سخنران طنز ازمهدکودک تادانشگاه درایران و۱۳کشور شاگرداستادقرائتی واستادراستگو سخنرانی به شرط خنده نمایش عروسکی جشن تکلیف روایتگری مجری استیج مشاورخانواده برگزارکننده دوره تربیت مربی آموزش تخصصی مداحی وروضه خوانی @amooghazalii 09126528455
مشاهده در ایتا
دانلود
امامت و ولایت ما بچه های مؤمن و مسلمان همیشه بوده ایم کنارِ قرآن خدا رو دوست داریم ما از تهِ دل قدم نمی‌ذاریم تو راهِ باطل ما شیعیانِ حضرتِ رسولیم ما گوش به فرمانِ رسولِ نوریم روزِ غدیر رسولِ دین محمد فَرمود به مَردُمان که بعدِ احمد مولا علی برایِتان امامِ حُجَّت برای شیعیان تمامِ بعد از امامْ علی امامِ حسن امامِ سُفره دار و خُلقِ اَحسَن بعد از امامْ حَسن امامِ حسین برای قلبِ مصطفی نورِ عِین پس از امامْ حسین امامِ سجّاد عبادت و دُعا رو یادِمون داد امامِ بعدی باقرُ العلومِ امامِ علم و دانش و فنونِ امامِ بعدی جعفرِ صادقِ معلم و فَقیهی با سابقه امامِ هفتُمینْ امامْ کاظمِ فَرموده وقتِ خشم سُکوت لازمه امامْ رضا امامِ هشتُمِ ما زیارتِش اُمیدِ مَردمِ ما پس از امامْ رضا امامْ جوادِ امامی مهربون و هم جوانِ بعد از امامْ جواد امامِ هادی برای شیعیان پَناه و حامی امامِ عَسگری امامِ بعدی بابای مهربون و خوبِ مهدی امامِ آخری امامْ زمانِ که غایب از نَظر ها در نَهانِ باید دُعا کنیم واسه ظهورِش واسه رسیدن و واسه حُضورِش دُعا کنیم تموم شِه دیگه غیبت تموم شِه این جدایی ها وُ حسرت وقتی امامْ زمانِمون غایبِ سَیِّد علیْ خامنه ای نایبِ نایبِ بَر حقِ امامِ زمان ولیِ امرِ مُسلمینِ جهان باید به رَهنِمودِشون گوش کُنیم حرفای دُشمن و فراموش کُنیم دشمن میخواد که دینِ ما نَباشه بَدِش میاد که اِنقلابی باشه ولی ما بچّه ها بَصیرَت داریم ما رَهبری خوش قلب و سیرَت داریم ما بَسته ایم با رَهبری یه عَهدی که پَرچم و بِدیم به دستِ مهدی شاعر : علیرضا قاسمی اَلّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ .:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
شعرِ داستانیِ « کادویِ روزِ مادر » ، تقدیم به فرزندان و مادران عزیز سرزمینم ... « کادویِ روزِ مادر » یه روز یه دخترِ ناز سَحر به وقتِ نماز درِ گوشِ داداشش گُفتِش با ناز و خواهش داداش پاشو اَذونِ وقتِ نمازِمونِ نماز و با من بخون بعدِش کنارم بمون دارم باهات یه صُحبت بِده به من یه فُرصت بیا وُ معرفت کُن با من تو مشورت کن داداش نمازِشو خوند سَرِ قرارشون موند گفتِش بگو بدونم عزیز و مهربونم بگو تو خواهرِ من حَرفت رو یاورِ من گفتش دیشب تو اَخبار مجری می‌گفت که اِنگار جمعه روزِ مادرِ این خیلی زَجرآورِ آخه ما پول نداریم پول از کجا بیاریم واسه خریدِ هر چیز چه قیمتی چه ناچیز نیاز به پول و سکه اس داداش یه فکری کُن پَس داداش یه خورده فکر کرد اِنگار یه فکرِ بِکر کرد گفتش آجی دُردونه تا خوردی تو صُبحونه بیا تویِ اُتاقم که من یه فکری دارم چایی شیرین آوردیم صبحانمون رو خوردیم گفتم خدایا آخ جون بِرَم پیشِ داداش جون رفتم توی اُتاقش با احترام و خواهش دیدم داداشی رفتش یه چیز گرفت تو دستش اومد نشست رو قالی یه قُلکِ سُفالی ... ! با چکُشِ تو دستِش زَد قُلک و شکستِش داداش شِمُرد پولا رو گذاشت تو کیف اونا رو گفتش بلند شو آبجی بِریم به سمتِ حاجی حاجی علی قَمصری که میفروشه روسری جِنساش قشنگ و نازِ روز های جمعه بازِ خلاصه هر دوتاشون رفتن پیشِ باباشون گفتن بابا اجازه میخوایم بِریم مغازه بابا با مهربونی با قلبِ آسِمونی اجازه داد و فرمود باشه ولی خیلی زود فقط مُواظب باشید خیلی مُراقب باشید گفتیم بابایی حتماً مُراقِبیم ما قطعاً خلاصه با دوچرخه به سمتِ کوی کَرخه شُدن دو تایی راهی شبیه دو تا ماهی خیلی سریع رسیدن حاجی علی رو دیدن گفتن به حاجی علی میخوایم حاجی روسری یه روسریِ آبی با طرح و نقشِ عالی گفتش حاجی به هر دو باشه به شکلِ کادو ؟ گفتن بله ممنونیم حاجی بِهت مَدیونیم روسری و گرفتن با شادِمانی رفتن وقتی رسیدن خونه دیدن تو آشپزخونه مامان داره با لبخند میاره چایی و قند خیلی سریع دَویدن تو آغوشِش پَریدن مامان نِگاهشون کرد بوسید و نازِشون کرد گفتن دوتایی تک تک مامان روزِت مبارک اینَم کادو بَراتون از سمتِ بچه هاتون مامان کادوش رو باز کرد از خوشحالی پرواز کرد گفت بچه ها ممنونم دوسِش دارم از جونم خیلی قشنگ و زیباست تو طرح و رنگ بی همتاست راستی گُلایِ خوبم بِگید به من بِدونم برای روزِ میلاد دلِ شما چی میخواد ؟ گفتم مامانی میلاد ؟ چیزی یادم نمیاد ! گفتش مامان با اخلاص امروز میلاد زهراس زهرای نور و اَطهر برای ما چو مادر همسرِ مولا علی دُختِ رسولِ نَبی گفتش داداش یه چیزی عجب روزِ عزیزی مامان بِشَم فَداتون بِپَز تو کیک بَرامون برای روزِ میلاد دِلم شیرینی میخواد شاعر : علیرضا قاسمی.