#داستان_کودکانه مریم کوچولو و مسواک تنها
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود یه دختر کوجولو بود که خیلی دختر خوبی بود اما یه عادت بدی داشت و اون این بود که مسواک نمی زد اگرم می خواست مسواک بزنه به زور و با دعوا میومد بیچاره مسواکش خیلی تنها بود و همیشه غصه می خورد و می گفت اخه چرا من و دوست نداری و پیشم نمیای و با زور میارنت اخه من که کار بدی نمی کنم دندونات و برات تمییز می کنم الودگیها را از دهنت بیرون می کنم و نمی زارم مریض بشی اما مریم کوچولو می گفت من نمی خوام من حوصله ندارم دندونام و مسواک بزنم بدم میاد تا اینکه یه روز که مسواک کوچولو خیلی احساس تنهای کرده بود یه اهی کشید و صدای پر از غصه اش و فرشته مهربونی شنید اومد و به مسواک کوچولو گفت چرا اینقد غمگینی مسواک کوچولو به فرشته مهربونی گفت من خیلی ناراحتم اخه مریم کوجولو من و دوست نداره وقتی داشت من و می خرید از دوستام که جدا می شدم بهشون گفتم اخ جون این دختر کوچولو ازش معلومه که خیلی من و دوست داره ببین چقد اصرار می کنه مامانش من و بخره اونوقت فکر می کردم خیلی دوستم داره نگو برا جایزه ای که تو جعبه من بوده اصرار داشت من و بخره تازه جایزه منم که یه عروسک بود یه روز باهاش بازی کرد و پرتش کرد گوشه اتاقش حالا شبا که میشه عروسک کوچولو میاد پیشم و باهم با خمیر دندون میشینیم و درد و دل می کنیم خمیر دوندن هم گفت: کاش که بشه مریم از ما استفاده کنه بیچاره مسواک کوچولو برسش خشک خشکه و داره خراب میشه منم کاری از دستم بر نمیاد فرشته مهربونی گفت ناراحت نباشید من میرم تو خواب مریم کوچولو باهاش صحبت می کنم و رفت تو خوابش حتی فرشته مهربونی هم نمی تونست بوی بد دهن مریم کوچولو را تحمل کنه مریم تا فرشته مهربونی را دید رفت پیشش و فکر کرد که براش جایزه اورده اما فرشته مهربونی تا دید مریم داره میاد گفت وای وای مریم چرا دهنت اینقد بوی بدی می ده من اصلا نمی تونم اینجا وایستم چرا مسواکت و فراموش کردی و دندونات و اینقد کثیف نگه می داری مریم خیلی خجالت کشید و به فرشته مهربونی قول داد که دیگه دندوناش و مسواک بزنه و از خواب بلند شد و زود رفت سراغ مسواکش و بهش سلام کرد و گفت من و ببخش که پیشت نمیومدم میای دندونای من و بشوری مسواک یه نگاه به خمیر دندون کرد و خندید وخمیر دندونم خندش گرفته بود و اومد و یکم از خمییرش و داد به مسواک کوچولو و مسواک کوچولو زودی اومد شروع کرد به بیرون کردن الودگیها از دهن مرم کوچولو دندوناش و تمییز تمییز کرد اینبار دهن مریم کوچولو خیلی بوی خوبی می داد خودشم خیلی حس خوبی داشت و گفت آخش چقد راحت شدم مسواک جونم خمییر دندون جونم دستتون درد نکنه دیگه هر شب میام پیشتون تا دندونای من و تمییز کنید تا که همیشه دندونام سالم باشن و دهنم بوی خوب بده تا فرشته مهربونی هم دوستم داشته باشهو زود بیاد پیشم قصه ما به سر رسید کلاعه به خونش نرسید
*****
@amoohadi313
#بازی چشم بسته به دنبال کسی گشتن👀 👀
🔸چشم👀 یکی از افراد 👬👬را ببندید. دیگران باید در اطراف این فرد، در یک محدودۀ مشخّص، در حالی که جمله ای را با صدای بلند 🗣میگویند، این طرف و آن طرف➡️⬅️ بروند.
🔹فردی هم که چشمش بسته است، در حالی که دستانش👐 را به سمت جلو گرفته، باید این افراد را پیدا کرده، با دست لمسشان کند.
🔸هر کسی که لمس ✋شود، میبازد و باید چشمش بسته شود.
🔹افرادی که چشمشان👀 باز است، باید مراقب دوستشان باشند تا به جایی برخورد ❌نکند.
🔸تقویت حسّ شنوایی👂از فواید این بازی است.
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۱۱۲
👇👇👇👇👇
@amoohadi313
#نکات_تربیتی
☘بچه ها برای بنده شدن ،نیاز به بازی دارند ☘
🍁چه ربطی میان بازی و بندگی است؟
ما توان فهم این رابطه را نداریم
خوبهای ما
به طمع بهشت
یا ترس از جهنم
بندگی میکنند
بدهایمان هم از سر عادت.
☘خوبها گمان میکنند
میشود به جای ترس از جهنم
ترس از خشم و فریاد پدر و مادر را نشاند
یا به جای طمع بهشت
میشود برق پول و خوراک و پوشاک این دنیایی را
نشان بچهها داد.
بدهایمان هم خیال میکنند
میتوانند بچهها را مثل خودشان
اهل عادت بار بیاورند.
🍁خوبها نمیدانند
تو با بازی
دنیا را برای کودکان
شبیه بهشت میکنی
و نمیدانند با پاک کردن بازی از زندگی کودکان
جهنم میکنند دنیا را برای آنها.
بچههایی که با تو زندگی میکنند
شوق بهشت دارند
چون شبیهش را دیدهاند پیش تو
اما بهشت حتی برای بچههای خوبهای ما
مفهوم غریبهای است.
☘ما که نفهمیدیم رابطۀ بندگی و بازی را
اما بچههای مکتب تو
خوب میفهمند این رابطه را.
آنها وقتی بازی میکنند
یقین دارند در محراب عبادتند.
این را فقط در مکتب تو میشود فهمید.
🍁بچهها پیش تو که هستند
به قدری عقلشان رشد میکند
که میفهمند
بازی دستور خداست.
بچه در حین بازی
در حال عمل به دستور خداست
و عمل به دستور خدا عبادت است
پس بچه در حال بازی
در حال عبادت است.
☘خوش به حال این بچهها!
با بازی، احساس قرب میکنند
بدا به حال ما!
که نمازمان هم کاسبی است .
📚بازی چه محراب خوبی است برای عبادت ص۳۱ - ۲۹
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁
👇👇👇👇👇
@amoohadi313
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کاردستی عروسک گردانی
☃⛄️⛄️⛄️☃
👇👇👇👇👇
@amoohadi313
عمو هادی ۳۱۳
🍃🌸 #تمرکز و دقت
#بازی تشخیص اختلاف تصاویر از جمله بازی هایی است که به افزایش تمرکز و دقت کودکان کمک می کند
حواسمان باشد که ما با بازی به کودکانمان زندگی کردن یاد می دهیم
👇👇👇👇👇
@amoohadi313
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکات_تربیتی به فکر آینده ی کودکانمان باشیم
✍✍✍✍✍
امام مجتبی علیه السلام روزی فرزندان خود و فرزندان برادر خود را دعوت كرده و به آنان فرمود: «همه شما كودكان اجتماع امروز هستید و امید میرود كه بزرگان جامعه فردا باشید، دانش بیاموزید و در كسب علم كوشش كنید، هر كدام كه نمیتوانید در مجلس درس مطالب استاد را حفظ كنید آنها را بنویسید و نوشتهها را در منزل نگهداری نمایید تا در موقع لزوم مراجعه كنید.»
منیة المرید، ص 340.
👇👇👇👇👇
@amoohadi313
#بازی
🎾بازی پرتاب توپ🎾
🛠مواد لازم:
تعدادی جوراب و روزنامه باطله، یک سطل
🙋گروه سنی:
دو تا چهار سال
🎾🎾نحوه ساختن توپ⚾️⚾️
💡میتوانید با قرار دادن جورابها داخل هم، توپهای رنگی کوچک درست کنید. همچنین با مچاله کردن روزنامه باطله هم میشود توپهایی با شکل و اندازههای مختلف درست کرد. با کودک، سرگرم درست کردن توپها از جورابها و روزنامهها شوید.
روش بازی
✅ سطل را در فاصلهای معقول از کودک قرار دهید و از او بخواهید که توپهایش را به داخل سطل پرتاب کند.
❗️فاصله معقول، فاصلهای است که پرتاب توپ، آنقدرها برای کودک آسان نباشد و در عین حال، آنقدر هم دور نباشد که با غیرممکن بودن، شوق بازی را در کودک از بین ببرد.
🎾🎾هدف از بازی
😍این بازی هیجانی، هم بین کودک و والدین، هیجان مشترک ایجاد میکند، هم با هماهنگی چشم و دست، در رشد کودک، موثر است. همچنین میتوانید با مکالمات ساده هنگام بازی، تفاوت بین بافت روزنامه و جوراب و مفهوم زبری و نرمی را به او بشناسانید.
👇👇👇👇👇
@amoohadi313