eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
91 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
محتوای تربیت کودک
🎁 توزیـع هدایای فرهنگی و خوراکی 🎁 به کودکان مناطق محروم اهواز 🎁 توسط عموملا دوست بچه ها 🎁 بمناسبت ول
☀️ عزیزانی که نذر فرهنگی دارند ☀️ و می خواهند در خدمات ما سهیم باشند ☀️ بسم الله ۵۸۵۹۸۳۱۰۲۱۳۴۶۹۸۵ 👈 به نام حامد طرفی ☀️ نکته : 🌸 گرفتن عکس نه از باب خودنمایی است 🌸 بلکه برای این است که خیال شما راحت شود 🌸 و بدانید که نذر و هزینه شما ، 🌸 در مسیر صحیح ، مصرف و خرج می شوند .
⁉️ معمای امام زمانی 🤔 🌹 نام پدر امام زمان ⁉️ 👈 امام حسن عسکری علیه السلام 🌹 نام مادر امام زمان ⁉️ 👈 نرجس 🌹 نام شمشیر امام زمان ⁉️ 👈 سیف الله 🌹 تعداد یاران امام زمان ⁉️ 👈 ۳۱۳ نفر 🌹 سن به امامت رسیدن امام زمان ⁉️ 👈 ۵ سالگی 🔮 @amoomolla
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۱۶ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 دوست شکارچی ، درب قفس را باز کرد 🇮🇷 تا از بین گربه ها ، بهترین ها را گلچین کند . 🇮🇷 مادر بچه گربه ها ، ترسید ، 🇮🇷 که نکند بچه هایش را ببرد . 🇮🇷 چندتا گربه برداشت . 🇮🇷 و می خواست به بچه گربه ها دست بزند . 🇮🇷 اما گریه بچه گربه ها و مادرشان ، 🇮🇷 دل فرامرز را لرزاند . 🇮🇷 و به دوست شکارچی حمله کرد ، 🇮🇷 تا به بچه گربه ها ، دست نزند . 🇮🇷 دوست شکارچی نیز ، 🇮🇷 به فرامرز بد و بیراه گفت و عقب کشید . 🇮🇷 سپس خود شکارچی آمد 🇮🇷 و از قفس دوم چند گربه بالغ دیگر برداشت . 🇮🇷 که یکی از آنها ، مینه بود . 🇮🇷 مینه گریه کنان ، به فرامرز التماس می کرد 🇮🇷 که نجاتش بدهد . 🇮🇷 فرامرز نیز با ناراحتی ، مینه را صدا می زد . 🇮🇷 و با عصبانیت ، سرش را به قفس می کوبید . 🇮🇷 دوست شکارچی ، 🇮🇷 گربه ها را در ماشینش گذاشت و رفت . 🇮🇷 اما فرامرز با ناراحتی و حسرت ، 🇮🇷 دست به دعا شد . 🇮🇷 و از خدا کمک خواست . 🇮🇷 مادر بچه گربه ها نیز ، در گوشه خیابان ، 🇮🇷 سرش را به طرف آسمان بالا برد 🇮🇷 و از خدا خواست تا بچه هایش را ، 🇮🇷 به او برگرداند . 🇮🇷 دختری به نام شیعه فاطمه ، 🇮🇷 به همراه مادرش ، در بازار قدم می زد . 🇮🇷 شیعه فاطمه ، دختری شگفت انگیز بود . 🇮🇷 او فرشته ای بود که هفت ساله ، 🇮🇷 با دعای ویژه ، به زمین فرود آمد . 🇮🇷 شیعه فاطمه ، آن روز پوشیه پوشیده ، 🇮🇷 از آن خیابانی که ، 🇮🇷 مادر بچه گربه ها ، در آن ، 🇮🇷 در حال دعا کردن بود ، گذشت . 🇮🇷 ناگهان متوجه مادر بچه گربه ها شد . 🇮🇷 که به خدا التماس می کرد تا کمکش کند 🇮🇷 شیعه فاطمه ، پوشیه خود را بالا زد ، 🇮🇷 پیش مادر بچه گربه ها رفت . 🇮🇷 و مشکلش را پرسید و به او گفت : 👑 چی شده ؟! از خدا چی می خوای ؟! 🇮🇷 گربه با تعجب به شیعه فاطمه نگاه کرد 🇮🇷 و از اینکه زبان همدیگر را می فهمند ، 🇮🇷 ترسید و به عقب برگشت . 🇮🇷 شیعه فاطمه گفت : 👑 از من نترس عزیزم 👑 منو خدا فرستاده تا کمکت کنم 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی @amoomolla
28.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای رعنا دختر دهقان 🇮🇷 قسمت اول 🔮 @amoomolla 🎥 🎥
34.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال نابرده رنج 🇮🇷 طنز ، کمدی ، ماجراجویی ، معمایی 🇮🇷 قسمت ششم 🔮 @amoomolla
🌹 شعر کودکانه جمهوری اسلامی 🌹 🌹 به مناسبت ۱۲ فروردین 🌹 🇮🇷 سبز و سفید و قرمز  🇮🇷 پرچم ما چه زیباست  🇮🇷 جمهوریِ اسلامی  🇮🇷 نام حکومت ماست 🇮🇷 به روی پرچم ما  🇮🇷 نام خدای یکتاست 🇮🇷 هر که دشمنه با ما 🇮🇷 به حکم حق بر فناست 🔮 @amoomolla
☀️ بچه های قشنگ تر از گلم ، سلام ! ☀️ این روزها ، هم سالْ ، نو شده ، ☀️ هم طبیعتْ ، نو شده و هم آدما ، نو شدن ☀️ و همه لباس های نو و قشنگ پوشیدن . ☀️ بچّه ها ، شاید شما ندونین ☀️ ولی نوروز سال ۵۸ ، ☀️ انقلاب اسلامی به وجود آمده بود ☀️ و مردم همه خوشحال بودن ؛ ☀️ چون دیگه از شاه و کاخ و ستم خبری نبود ☀️ روز دوازدهم فروردین سال ۵۸ ، ☀️ مردم پای صندوق رأی رفتن ☀️ و به انقلاب ، رأی دادن ☀️ و نشون دادن ☀️ که انقلاب اسلامی ایران رو دوست دارن ☀️ هر سال ، دوازدهم فروردین ، ☀️ روز جشن انقلابه ، روز جمهوری اسلامیه . ☀️ هر سال جشن جمهوری اسلامی ، ☀️ در دلِ جشن سال نو قرار داره . ☀️ من این دو جشن بزرگ رو ، ☀️ به همه شما بچه های عزیز تبریک می گم . 🔮 @amoomolla
🌹 اولین انتخابات انقلاب اسلامی 🌹 🇮🇷 روز دوازدهم فروردین سال ۵۸ ، 🇮🇷 همه مردم با هم دوست بودند . 🇮🇷 رو لب هاشون ، گل لبخند نشسته بود . 🇮🇷 و دل هاشون ، مثل آینه برق می زد . 🇮🇷 بچه ها جون ! 🇮🇷 در این روز ، همه باباها و مامانای ما ، 🇮🇷 یک کاری داشتند ، یه جا می رفتند 🇮🇷 و از یه چیز حرف می زدند . 🇮🇷 اون روز ، همه می خواستن رأی بدن . 🇮🇷 شناسنامه هاشون رو تو دست گرفته بودن 🇮🇷 و یکی یکی به مسجد می رفتند . 🇮🇷 یک صف خیلی بلندی درست شده بود . 🇮🇷 اون قدر بلند که آخر صف معلوم نبود . 🇮🇷 همه مردم ، احساس مسؤولیت کرده بودند 🇮🇷 چون برای پیروزی انقلاب زحمت کشیده بودند 🇮🇷 به خاطر همین ، هرطوری شده بود 🇮🇷 برای رأی دادن ، خودشون رو ، 🇮🇷 به مسجدها ، حسینیه ها و تکیه ها رسوندن . 🇮🇷 اونا خوشحال بودن که انقلاب اسلامی ، 🇮🇷 به نظرشون اهمیت می ده 🇮🇷 و به رأی اونا احترام میذاره ، 🇮🇷 بله بچه های گُلَم ! 🇮🇷 مردم خوب و دوست داشتنی ایران ، 🇮🇷 در ۱۲ فروردین ۵۸ ، 🇮🇷 اولین انتخابات انقلابی خودشون رو ، 🇮🇷 تجربه کردند . 🇮🇷 و در آن انتخابات ، 🇮🇷 به جمهوری اسلامی ایران رأی دادند . 🔮 @amoomolla
🇮🇷 ۱۲ فروردین 🇮🇷 روز جمهوری اسلامی مبارک . 🇮🇷 در این روز ، 🇮🇷 اولین انتخابات بعد از انقلاب انجام شد 🇮🇷 و مردم ، به جمهوری اسلامی رای دادند .
🌸 معمای مذهبی 🌸 موضوع : امام زمان عجل الله فرجه 🕋 ۱. آخرین امام ❓ 🌟👈 امام مهدی عجل الله فرجه 🕋 ۲. امام زمان در کجا به دنیا آمدند ؟ 🌟👈 سامرا 🕋 ۳. سفر پنهانی امام زمان عج 🌟👈 غیبت 🕋 ۴. امام زمان عج ، در چند سالگی ، امام شدند ؟! 🌟👈 در ۵ سالگی 🕋 ۵. روز ولادت امام زمان ؟! 🌟👈 نیمه شعبان @amoomolla
🎁 دوستان عزیزم 🎁 چهارمین مسابقه سین زنی ما ، 🎁 با جایزه های واقعی آغاز شد . 👈 نفر اول : ۳۰ تومان 👈 نفر دوم : ۲۵ تومان 👈 نفر سوم : ۲۰ تومان 👈 نفر چهارم : ۱۵ تومان 👈 و نفر پنجم : ۱۰ تومان 🎁 برای شرکت در این مسابقه ، 🎁 لطفا نام خود را برای مسئول مسابقات ، بفرستید . 🆔 @moshaawer ✅ کانال مسابقه سین زنی عموملا 📲 @mosabghea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای پند پارسی 🇮🇷 قسمت یازدهم : حسابدار آسیاب 🔮 @amoomolla 🎥
🌹 شعر گل های لبخند 🌹 🌸 ای کودکان ، ای کودکان ، آمد بهاران 🌸 خورشیدِ شادی سر زده از خاک ایران 🌸 روییده بر لب های ما ، گل های لبخند 🌸 اکنون بیا با ما بگو ، شکر خداوند 🌸 کاخ ستم ، شد زیر و رو ، از خون گل ها 🌸 آمد زمانِ خُرّمِ ، پیروزی ما @amoomolla
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۱۷ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 مادر بچه گربه ها گفت : 🐈 بچه هام ، من بچه هام رو می خوام 🌸 شیعه فاطمه گفت : 👑 مگه بچه هات کجا هستن ؟! 🐈 گربه گفت : 🐈 توی همین کوچه 🐈 توی اون خونه ای که درش قهوه ایه 🐈 یه شکارچی اونارو گرفته 🌸 شیعه فاطمه از مادرش خواست 🌸 که با هم ، 🌸 به آن خانه ای که گربه گفته بود ، بروند 🌸 مادرش ، اول راضی نشد 🌸 سپس با کمی اصرار ، موافقت کرد . 🌸 شیعه فاطمه ، در را زد . 🌸 یک آقایی در را باز کرد . 🌸 شیعه فاطمه از او خواهش کرد 🌸 تا بچه گربه ها را آزاد کند . 🌸 سپس متوجه شد که آن شکارچی ، 🌸 گربه های زیادی را در قفس نگه داشته بود 🌸 شکارچی ، 🌸 درخواست شیعه فاطمه را قبول نکرد 🌸 و با صدای کلفت گفت : 🔸 یکی قراره برای اینا پول خوبی بده 🔸 اگه مشتری هستید ، به خودتون می فروشم 🌸 فرامرز ، حرفهای شیعه فاطمه را فهمید 🌸 و به دیگر گربه ها گفت : 🐈 این دختره اومده تا بچه گربه ها رو آزاد کنه 🌸 گربه ها وقتی فهمیدند که شیعه فاطمه ، 🌸 برای نجات بچه گربه ها آمده 🌸 همه از او خواهش کردند ، 🌸 تا آنها را نیز آزاد کند . 🌸 شیعه فاطمه ، خواهش و التماس آنان را دید 🌸 و به شکارچی گفت : 👑 باشه قبوله ، همشون چند ؟ 🌸 آقاهه به مادر شیعه فاطمه نگاه کرد 🌸 و با تعجب گفت : 🔸 ما رو گرفتین خانم ؟! 🌸 زهرا ، چادرش را محکم گرفت 🌸 و به شیعه فاطمه گفت : 🇮🇷 دخترم ! واقعا می خوای بخری ؟! 👑 شیعه فاطمه گفت : آره مامان جون 🌸 شکارچی گفت : 🔸 خب اگه پول داری 🔸 همه شون رو میدم ، دویست میلیون 🌸 شیعه فاطمه گفت : 👑 خودت چند ؟! خودتو چند می فروشی ؟! 🌸 شکارچی با ناراحتی گفت : 🔸 نفهمیدم ، تو داری به من اهانت می کنی ؟! 🌸 شیعه فاطمه گفت : 👑 نه آقا من جدی گفتم . 👑 چقدر بهتون بدم تا کلاً این کارو ول کنی 👑 یعنی از شکار گربه ها دست بکشی 👑 و بری دنبال یه کار آبرومندانه و با شرافت 🌸 شکارچی با تمسخر گفت : 🔸 اگه پونصد تا بهم بدی 🔸 دیگه ما رو توی این کار نمی بینی 🌸 شیعه فاطمه ، سنگی از روی زمین برداشت 🌸 و آن را جلوی او گرفت و گفت : 👑 بیا ، اینم ۵۰۰ میلیون تومان شما 🌸 شکارچی با خشم و عصبانیت ، 🌸 به شیعه فاطمه و مادرش نگاه کرد و گفت : 🔸 منو مسخره می کنید 🔸 برید از اینجا گمشید . 🌸 زهرا ، مادر شیعه فاطمه گفت : 🇮🇷 این چیه دخترم ؟ چکار داری می کنی ؟ 🌸 اما شیعه فاطمه با جدیت گفت : 🍎 این طلاست ، بگیرید لطفا 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
محتوای تربیت کودک
ارسالی اعضای خوب کانالمون