📙 داستان کوتاه زیر نور ماه
🌟 آن قدیما ، در گرمای تابستان ،
🌟 وقتی طلاب ،
🌟 شب ها به بام مدرسه می رفتند ،
🌟 سیدنعمت الله جزایری ،
🌟 در حجره اش می ماند
🌟 و تا اذان صبح ، مطالعه می کرد
🌟 بعد از نماز صبح ،
🌟 صورتش را بر روی کتاب می گذاشت
🌟 و لحظه ای می خوابید
🌟 تا آفتاب طلوع می کرد
🌟 سپس تا ظهر ،
🌟 به دانش آموزانش درس می داد
🌟 و بعدازظهر هم
🌟 به سراغ درس خودش می رفت
🌟 و درس می خواند .
🌟 بیشتر وقتها ، غذای کامل نمی خورد
🌟 بلکه از سر راه نانی می گرفت
🌟 و می خورد .
🌟 آن زمان برق و لامپ نبود
🌟 و چراغها ،
🌟 با نفت و روغن کار می کردند
🌟 و از آنجایی که دستش تنگ بود
🌟 و پول خرید نفت و روغن نداشت
🌟 اتاقی بلند گرفت
🌟 که درهای متعدد داشت
🌟 تا بتواند زیر نور ماه کتاب بخواند
🌟 و زمانی که ماه دور می زد ،
🌟 در دیگری که رو به ماه بود را ،
🌟 باز می کرد .
📚 @dastan_o_roman
👌🏻 #داستان_کوتاه #کتاب #علما #علم
📙 داستان کوتاه سیاسی آروغ زنی
روزی پادشاهی خزانه را خالی دید، پس به وزیر زیرک خود دستور داد طرحی برای بودجه سال بعد ارائه کند.
وزیر پس از مشورت با اصحاب اقتصاد، برای جبران کسری بودجه طرحی ارائه کرد که شامل سه بند بود :
👈 مالیات دو برابر شود
👈 اجناس حکومتی گران شود
👈 کسی حق ندارد آروغ بزند !
پادشاه که طرح را دید ، با پوزخندی به وزیر گفت اول و دوم اش قبول، اما سومی یعنی چه؟ چرا نباید آروغ بزنند؟
وزیر زیرک گفت :
قسمت سوم ضمانت اجرای دو قسمت قبل است .
او ادامه داد: بند سومی برای تخلیه انرژی اعتراضی مردم است و ما با استفاده از جارچیها و رسانه ها ، آروغ نزدن را به مهمترین مسئله مردم تبدیل میکنیم! مردم هم به جای پرداختن به بندهای اول و دوم، به قسمت سوم خواهند پرداخت!
در نهایت، پس از بالا گرفتن اعتراضات، به نشانه احترام به خواست مردم، با دستور ملوکانه شما بند سوم را لغو میکنیم و مردم هم خوشحال به خانه میروند و درد اجرای دو بند قبلی را تحمل میکنند!
این حکایت دولت اصلاح طلبان است چه دولت خاتمی چه دولت روحانی چه دولت پزشکیان
مردم را مشغول جریانات با حجاب و بی حجاب ، مذهبی و غیر مذهبی ، انقلابی و غیر انقلابی ، موافق و مخالف رفع فیلتر تلگرام ، ترساندن مردم از نبود آب و برق و گاز و... می کنند ، تا خودشان بتوانند زیر پوستی بنزین و اجناس و دلار و... را راحت تر گران کنند .
📚 @dastan_o_roman
👌🏻 نشر به شرط صلوات ...
#سیاست #سیاسی #گرانی
مهسا خانم.mp3
زمان:
حجم:
4.3M
🎧 داستان صوتی مهسا خانم مراقبه
📚 @dastan_o_roman
👌🏻 نشر به شرط صلوات ...
#قصه_صوتی #پلیس #نیروی_انتظامی
راز بزرگ بحیرا.mp3
زمان:
حجم:
3.5M
🎧 داستان صوتی راز بزرگ بحیرا
۵۴۷
✍️ نویسنده: مجتبی ملک محمد
📚 @dastan_o_roman
نشر به شرط صلوات ...
#قصه_صوتی #پیامبر
پرندههای شجاع ایران!.mp3
زمان:
حجم:
3.1M
🎧 داستان صوتی پرنده های شجاع ایران
۵۴۵
📚 @dastan_o_roman
نشر به شرط صلوات ...
#قصه_صوتی #شهدا #دفاع_مقدس
📙 داستان تخیلی نوّاب ۳۴
🇮🇷 حضرت خضر ،
🇮🇷 سنگ سبز را گرفت و گفت :
☘ این سنگ حضرت سلیمان است
☘ که به دارنده آن ، کمک می کند
☘ زبان های مختلف دنیا را بفهمد
☘ چه زبان حیوانات ،
☘ چه زبان انسانها
☘ و همچنین گویش ها و لهجه ها
☘ بیا این سنگ را در جیبت بگذار
☘ یا یک جایی آن را مخفی کن
☘ تا گم نشود .
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 خب نگفتید
🌸 این سنگ در جیب من
🌸 چکار می کند ؟
🌸 کی آن را در جیبم گذاشته ؟!
🇮🇷 خضر گفت :
☘ آن را دوست من هیدرا
☘ در جیبت قرار داده .
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 هیدرا دیگر کیست ؟!
🇮🇷 خضر گفت :
☘ هیدرا ، یک جن هست
☘ تربیت شدهی حضرت سلیمان
☘ و شاگرد اوست .
☘ او همان کسی بود
☘ که هر جا راه را بلد نبودید
☘ مثل یک نور ، ظاهر می شد ؛
☘ و راه را به شما نشان می داد .
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 الآن کجاست ؟
🌸 می خواهم او را ببینم .
🇮🇷 خضر گفت :
☘ عجله نکن
☘ به وقتش او را خواهی دید ،
🇮🇷 سپس خضر ،
🇮🇷 رو به مرتضی و حسن کرد
🇮🇷 و با لبخند گفت :
☘ خب بچه ها ،
☘ ماجراجویی تا اینجا چطور بود ؟!
🌟 ادامه دارد ...🌟
✍ نویسنده : حامد طرفی
📚 @dastan_o_roman
👌🏻 لطفا نشر دهید ... #نواب
📙 داستان تخیلی نوّاب ۳۵
🇮🇷 حسن گفت :
🌟 والله چی بگم استاد ؟!
🌟 من فکر می کنم هنوز خوابم
🌟 هنوز این اتفاقات را ، باور نکردم
🌟 سر نواب را قطع کردند
🌟 و باز زنده شد
🌟 این اسب ذوالجناح
🌟 اسب امام حسین علیه السلام
🌟 شمشیر امام علی علیه السلام ،
🌟 زره و سپر حضرت داوود ،
🌟 آن هرم و مومیایی ها
🌟 آن هشت پای دوسر
🌟 و حتی شما را ،
🌟 اصلا باورم نمی شود
🌟 نمیدانم خوابم یا بیدار ؟!
🌟 من همه این چیزها را ،
🌟 در کتابها خواندم .
🇮🇷 مرتضی هم گفت :
💎 راست می گوید
💎 این اتفاقات برای من نیز
💎 قابل هضم نیست .
🇮🇷 خضر لبخندی زد و گفت :
☘ حالا کجایش را دیدید ؟!
☘ خیلی چیزها ، قرار است ببینید
☘ فقط باید قوی باشید
☘ و به دوستتان نواب ، کمک کنید
☘ تا به اهدافش برسد .
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 حالا کجا باید برویم استاد ؟!
🇮🇷 خضر گفت :
☘ به طرف غار حرا بروید
☘ سلام مرا به عنکبوت برسانید
☘ و از او بخواهید
☘ امانت پیامبر اکرم را
☘ به شما تحویل دهد .
☘ سپس به طرف فلسطین بروید
☘ و عصای حضرت موسی را بیابید
🇮🇷 همگی از حضرت خضر ،
🇮🇷 خداحافظی کردند
🇮🇷 سوار بر ذوالجناح شدند ؛
🇮🇷 و به طرف مکه ، پرواز کردند .
🇮🇷 ذولجناح ،
🇮🇷 کنار غار حرا ، فرود آمد .
🇮🇷 نواب و دوستانش نیز ،
🇮🇷 وارد غار حرا شدند .
🇮🇷 همه جا تاریک بود .
🌟 ادامه دارد ...🌟
✍ نویسنده : حامد طرفی
📚 @dastan_o_roman
👌🏻 لطفا نشر دهید ... #نواب
📙 داستان تخیلی نوّاب ۳۶
🇮🇷 مرتضی گفت :
🌟 یعنی اینجا همان غاری هست
🌟 که پیامبر ما ،
🌟 در آن عبادت می کردند ؟!
🌟 یعنی در همین غار ،
🌟 به پیامبری مبعوث شدند ؟!
🇮🇷 حسن با ترس گفت :
🌟 نواب جان ،
🌟 به نظرت اینحا کسی هست ؟!
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 الآن معلوم می شود .
🇮🇷 سپس فریاد زد :
🌸 عنکبوت ! آهای عنکبوت
🌸 صدای مرا می شنوی ؟!
🌸 من از طرف حضرت خضر آمدم
🌸 ایشان به شما سلام رساندند
🌸 حضرت خضر فرمودند :
🌸 لطفا امانت پیامبر را
🌸 به بنده ، تحویل بدهید .
🇮🇷 ناگهان غار حرا ، نورانی شد .
🇮🇷 و عنکبوت بزرگی
🇮🇷 از دل تاریکی ، بیرون آمد
🇮🇷 نواب ،
🇮🇷 شمشیر خود را محکم گرفت
🇮🇷 و چند قدم به عقب برگشت .
🕷 عنکبوت گفت :
🕸 شما کی هستید ؟!
🕸 اینجا چکار می کنید ؟!
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 من نواب هستم ، از ایران آمدم
🌸 امانتی پیامبر اکرم را می خواستم
🕷 عنکبوت گفت :
🕸 چرا باید آن را به تو بدهم ؟!
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 چون دین پیامبر ، در خطر است
🌸 شیعه ، تحت فشارند
🌸 کشور و وطن ما ، استعمار شده
🌸 هر روز شیعیان زیادی ،
🌸 کشته و شکنجه می شوند .
🌸 احکام خدا را منحرف کردند
🌸 با زور و چماق ،
🌸 چادر را از سر زنان ما ، کشیدند
🌸 هر کس به زیارت کربلا برود
🌸 دست و پایش را قطع می کنند
🌸 به زور از مردم پول می گیرند
🌸 جوانان ما را معتاد می کنند
🌸 تا به قیام و انقلاب فکر نکنند
🇮🇷 نواب گفت و گفت ،
🇮🇷 تا اینکه گریه اش گرفت .
🌟 ادامه دارد ...🌟
✍ نویسنده : حامد طرفی
📚 @dastan_o_roman
👌🏻 لطفا نشر دهید ... #نواب
📙 داستان تخیلی نوّاب ۳۷
🕷 عنکبوت گفت :
🕸 بسیار خب ،
🕸 اگر به معماهای من پاسخ بدهید
🕸 امانت رسول خدا را ،
🕸 به شما تحویل می دهم .
🇮🇷 نواب گفت : خُب بفرمایید
🕷 عنکبوت گفت :
🕸 ۱. جان و نفس پیامبر کیست ؟!
🕸 ۲. کدام سوره ،
🕸 به مادر قرآن معروف است ؟!
🕸 ۳. کدام کتاب ،
🕸 به برادر قرآن مشهور است ؟!
🕸 ۴. کدام کتاب ،
🕸 به خواهر قرآن معروف است ؟!
🕸 ۵. کدام سوره ،
🕸 به عروس قرآن معروف است ؟!
🕸 ۶. کدام سوره ،
🕸 دوتا بسم الله الرحمن الرحیم
🕸 دارد ؟!
🕸 ۷. کدام سوره
🕸 بسم الله الرحمن الرحیم ندارد ؟!
🕸 ۸. کدام شب ،
🕸 از هزار شب بهتر است ؟!
🕸 ۹. اصول دین چندتاست ،
🕸 آنها را یکی یکی نام ببرید ؟!
🕸 و اما سوال آخر :
🕸 فروع دین چندتا هستند ؟!
🕸 آنها را نام ببرید ؟!
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 @dastan_o_roman
👌🏻 نشر به شرط صلوات ... #نواب