eitaa logo
📙 داستان و رمان 📗
1.2هزار دنبال‌کننده
40 عکس
77 ویدیو
5 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher تربیت دینی کودک @amoomolla اخلاق خانواده @ghairat آدمین و مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool تبلیغ ارزان @tabligh_amoo
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 داستان مهمان ایران 🌷 🌷 قسمت اول 🌷 🌹 آقا علی که متولد شد ، 🌹 دو دست خود را بر زمین گذاشت . 🌹 و سرش را به سوی آسمان بلند كرد . 🌹 و لبهای مباركش را تكان داد . 🌹 انگار داشت با خدای خودش ، 🌹 حرف می زد . 🌹 مامانش نجمه خاتون ، 🌹 از این کارش تعجب کرد . 🌹 پدرش ، امام كاظم علیه السّلام نیز ، 🌹 او را از زمین برداشت و در آغوش گرفت . 🌹 و به نجمه خاتون گفت : 🇮🇷 ای نجمه جان ! 🇮🇷 این كرامت الهی ، بر تو مبارک باشه . 🌹 سپس امام ، در گوش راست علی ، اذان ، 🌹 و در گوش چپش ، اقامه گفت . 🌹 کمی از آب فرات ، در دهانش گذاشت . 🌹 و او را به مادرش برگرداند . 🌹 آقا علی ، مثل سایر ائمه طاهرین ، 🌹 از همان دوران كودكی ، 🌹 رشد و كمال عقلی فوق العاده ای داشت . 🌹 و از نظر اخلاقی ، 🌹 خیلی خوش اخلاق بود . 🌹 هیچ وقت عصبانی نمی شد . 🌹 و سر هیچ کس داد نمی زد . 🌹 امام کاظم نیز ، 🌹 در همه جا ، نسبت به علی ، 🌹 علاقه و اشتیاق فراوانی ، نشان می داد . 🌹 هر جا می رفت ، علی را با خودش می برد 🌹 و او را به شیعیانش ، معرفی می کرد . 🌹 همه علوم و معارف و اسرار امامت را ، 🌹 به علی ، آموخت . 🌹 و در تربیت او ، كوشید . 🌹 امام كاظم ، 🌹 برای آنكه شیعیان ، پس از شهادتش ، 🌹 سرگردان و حیران نشوند ؛ 🌹 مقام امامت فرزندش علی را ، 🌹 به یاران و اصحاب نزدیکش ، 🌹 و به شیعیان مورد اعتمادش ، 🌹 گوشزد می فرمود . 🕌 ادامه دارد ... 🕌 📙 @dastan_o_roman