🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۲۰ 🐈 🐈 🐈
🌸 فرامرز ، از دیوار بالا رفت .
🌸 دوباره به شیعه فاطمه نگاهی کرد و گفت :
🐈 راستی ، تو چی ؟ کی هستی ؟ اسمت چیه ؟!
🍎 گفت : من شیعه فاطمه هستم .
🐈 فرامرز گفت : تو انسانی ؟!
🌸 شیعه فاطمه فقط لبخند زد
🌸 و جوابی به او نداد .
🌸 فرامرز دوباره گفت :
🐈 نه ، تو انسان نیستی ، پس چی هستی ؟!
🍎 شیعه فاطمه گفت :
👑 فعلا نمی تونم بهت بگم
👑 برو به سلامت .
🌸 فرامرز خداحافظی کرد
🌸 و به دنبال مینه و دوست شکارچی ،
🌸 با سرعت به طرف بندرگاه رفت .
🌸 شکارچی ، همه مدت در تعجب بود .
🌸 تعجب از تبدیل سنگ به طلا
🌸 تعجب از حرف زدن دختر کوچولو با گربه
🌸 و تعجب از اینکه آن گربه ، یک انسان بوده .
🇮🇷 فرامرز ، همه بندرگاه را گشت ،
🇮🇷 اما چیزی پیدا نکرد .
🇮🇷 سپس سوار یکی از کشتی ها شد .
🇮🇷 و آن کشتی را ، جستجو کرد
🇮🇷 اما مینه را پیدا نکرد .
🇮🇷 سپس به کشتی های دیگری رفت .
🇮🇷 در یکی از کشتی ها ،
🇮🇷 یکی از ملوانان ، فرامرز را دید
🇮🇷 و قصد داشت تا او را از کشتی بیرون کند
🇮🇷 فرامرز در قسمت بار ، مخفی گشت .
🇮🇷 و در آنجا ، قفسی پر از گربه دید .
🇮🇷 از آنها ، سراغ مینه را گرفت .
🇮🇷 امّا کسی او را نمی شناخت .
🇮🇷 با گربه های در قفس ، آشنا شد .
🇮🇷 و خودش را به آنها معرفی کرد .
🇮🇷 و قول داد که راهی پیدا کند ،
🇮🇷 تا همه آنها را نجات دهد .
🇮🇷 کم کم هوا تاریک شد .
🇮🇷 سپس آرام از قسمت بار بیرون آمد .
🇮🇷 کشتی در حال حرکت بود .
🇮🇷 برای پیدا کردن مینه ،
🇮🇷 به قسمت های مختلف کشتی رفت .
🇮🇷 اما اثری از او پیدا نکرد .
🇮🇷 از شدت خستگی ، پشت طنابها ،
🇮🇷 در روی ارشه ، خوابش برد .
🇮🇷 چند ساعت بعد ، در نیمه های شب ،
🇮🇷 دزدان دریایی به آن کشتی حمله کردند .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
🌹 یکی از واجبات روزه ، نیت است .
🌹 نیت روزه ، باید در طول روز ، تا افطار ،
🌹 استمرار داشته باشد .
🌹 و نیت خود را به باطل کردن روزه ،
🌹 تغییر ندهد .
🔮 @amoomolla
#رمضان #روزه #احکام_روزه
سوال :
چه چیزهایی ، استمرار در نیت روزه را ،
به هم میزنند ؟
جواب :
۱. نیت قطع روزه ( یعنی در اثنای روز از نیت روزه گرفتن برگردد . به طوری که قصد ادامهی روزه نداشته باشد) : در اینجا روزهاش باطل میشود و قصد دوبارهی او برای ادامهی روزه ، فایده ندارد . البته تا اذان مغرب باید از کاری که روزه را باطل میکند ، خودداری نماید .
۲. تردید در ادامهی روزه ( به این معنی که هنوز تصمیم نگرفته است که روزه اش را ادامه دهد یا باطل کند ) : در اینجا احتیاط واجب آن است که روزه را تمام کند و بعداً هم آن را قضا نماید .
۳. نیت قاطع ( یعنی تصمیم بگیرد کاری را که موجب باطل شدن روزه است ، انجام دهد و هنوز آن را انجام نداده است ) : در اینجا احتیاط واجب آن است که روزه را تمام کند و بعداً هم آن را قضا نماید .
🔮 @amoomolla
#رمضان #روزه #احکام_روزه
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۲۱ 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 دزدان دریایی ، به کشتی حمله کردند
🇮🇷 و دست و پای ملوانان و ناخدا را بستند
🇮🇷 کشتی را تصاحب کردند .
🇮🇷 مسافران را در اتاقهای خودشان زندانی کردند
🇮🇷 و کشتی را به طرف پناهگاه خودشان ،
🇮🇷 تغییر مسیر دادند .
🇮🇷 نزدیک اذان صبح بود .
🇮🇷 فرامرز ، از سر و صدای آنان ، از خواب پرید .
🇮🇷 و از دیدن دزدان دریایی ترسید .
🇮🇷 به فکر فرو رفت .
🇮🇷 و دنبال راهی برای نجات کشتی گشت .
🇮🇷 همه دزدان دریایی را رصد کرد
🇮🇷 و با دقت آنها را شمارش کرد .
🇮🇷 و فهمید هر کدام از آنها ،
🇮🇷 در کجا ایستاده است .
🇮🇷 فرامرز ، کنار دوتا از دزدان دریایی بود ،
🇮🇷 که ناگهان با اذان صبح ، انسان شد .
🇮🇷 دزدان ، از دیدن فرامرز تعجب کردند .
🇮🇷 و می خواستند به او شلیک کنند .
🇮🇷 اما فرامرز ، در حالی که نشسته بود ،
🇮🇷 با سرعت ، با پای خود ،
🇮🇷 به پاهای یکی از دزدان زد ،
🇮🇷 و او را به زمین انداخت .
🇮🇷 و با مشت ، ضربه محکمی به سرش کوبید
🇮🇷 و او را بیهوش کرد
🇮🇷 سپس چاقوی او را برداشت
🇮🇷 و دزد دومی را با آن چاقو کشت .
🇮🇷 سپس به طرف اتاقی که ،
🇮🇷 ناخدا و ملوانان در آن زندانی بودند ، رفت .
🇮🇷 دوتا از دزدان دریایی ،
🇮🇷 کنار درب آن اتاق ، نگهبانی می دادند
🇮🇷 فرامرز ، کنار آنها مخفی شد .
🇮🇷 یک دفعه ای و با سرعت بیرون آمد
🇮🇷 و سر آن دوتا را ، به هم زد
🇮🇷 و آنها را بیهوش کرد .
🇮🇷 کلید اتاق را از جیب دزدان برداشت
🇮🇷 ناخدا و ملوانان را ، آزاد کرد .
🇮🇷 و اسلحه های دزدان را به آنها داد و گفت :
🐈 بیایید بیرون من اومدم کمکتون کنم
🇮🇷 ناخدا تشکر کرد و گفت :
👨🏻✈️تو کی هستی ؟ اینجا چکار می کنی ؟
🇮🇷 فرامرز گفت :
🐈 الآن وقت ندارم خودمو معرفی کنم
🐈 باید با کمک هم ، کشتی رو نجات بدیم .
🇮🇷 فرامرز ، چند نفر از ملوانان را ،
🇮🇷 به طرف سالن مسافران فرستاد و گفت :
🐈 شما اونجا مستقر بشید
🐈 همین که صدای شلیک گلوله شنیدید
🐈 به اونا حمله کنید و مسافران رو نجات بدید
🇮🇷 فرامرز و ناخدا و چند ملوان دیگر نیز ،
🇮🇷 به طرف ارشه رفتند .
🇮🇷 و با کمک هم ،
🇮🇷 موفق شدند دزدان دریایی را محاصره کنند
🇮🇷 بعد از تیراندازی و مبارزه ،
🇮🇷 همه آنها را دستگیر کردند .
🇮🇷 و به پلیس دریایی ، زنگ زدند .
🇮🇷 اما با طلوع آفتاب ،
🇮🇷 دوباره فرامرز ، به گربه تبدیل شد .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای رستوران جنگل
🇮🇷 این قسمت : دندان شیری
🇮🇷 رده سنی : خردسال و کودکان
🔮 @amoomolla
🎥 #کارتون #انیمیشن #پویانمایی
🎥 #رستوران_جنگل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای آقا معلم و بچه ها
🇮🇷 قسمت ۷ : معلم کوچولو
🔮 @amoomolla
#کارتون_ایرانی
🌸 بر اساس فهم و درک و تجربیات کودکان ،
🌸 « ماه رمضان » را به آنها معرفی کنیم .
🌸 والدین میتوانند با زبان کودکانه
🌸 و با استفاده از قصهها و اشعار کودکانه ،
🌸 کودکان را با برکات ماه رمضان آشنا کنند .
🔮 @amoomolla
#رمضان #روزه
🕌 رمضان آمد و مهمانی به پا شد
🕌 نوبت مهمانی پاک خدا شد
🕌 سفره ی خدا ، پر از عطر نمازه
🕌 پرِ از عبادت و راز و نیازه
🕌 همه دستهایشان ، به سوی آسمان
🕌 روی لبها ، نام خدای مهربان
🕌 رمضان ماه عبادت ماه دعاست
🕌 ماه زنان و مردانِ بی ادعاست
🕌 رمضان دروازه ای است سوی جنات
🕌 ماه رحمت و استغفار و مناجات
🕌 ماهی که سی روز ، روزه در آن است
🕌 ماه شب زنده داری و تلاوت قرآن است
🔮 @amoomolla
#رمضان #روزه
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۲۲ 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 ناخدا و ملوانان ، به دنبال فرامرز گشتند
🇮🇷 اما هیچ اثری از او نیافتند .
🇮🇷 پلیس دریایی آمد
🇮🇷 و دزدان دریایی را تحویل آنها دادند ،
🇮🇷 و ماجرای فرامرز را به پلیس گفتند .
🇮🇷 دوباره ملوانان با کمک پلیس دریایی ،
🇮🇷 همه کشتی را جستجو کردند ،
🇮🇷 اما باز اثری از فرامرز نیافتند .
🇮🇷 فرامرز ، در آن روز ،
🇮🇷 به عنوان یک قهرمان گمنام ،
🇮🇷 بر سر زبان همه اعضای کشتی قرار گرفت .
🇮🇷 صبح زود ، کشتی به کویت رسید
🇮🇷 و قفس گربه ها ، به یک خانه بزرگ برده شد
🇮🇷 آن خانه ، متعلق به یک مرد کویتی پولدار بود .
🇮🇷 فرامرز ، در طول مسیر سعی می کرد ،
🇮🇷 تا مسیرها را بشناسد
🇮🇷 و کوچه ها و خیابانها را یاد بگیرد .
🇮🇷 سپس قفس را در اتاقی نگه داشتند .
🇮🇷 بعد از ظهر ،
🇮🇷 دو مرد کویتی به نام های حمزه و احمد ،
🇮🇷 به اتاق گربه ها آمدند ؛
🇮🇷 و به جر و بحث و دعوا پرداختند .
🇮🇷 هر دو به زبان عربی حرف می زدند .
🇮🇷 فرامرز ، که خودش بزرگ شده اهواز است
🇮🇷 و دوستان عرب زبان زیادی داشت
🇮🇷 زبان عربی را خیلی خوب می فهمید
🇮🇷 اما در جواب دادن ، کاملا مسلط نبود .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 صحبت های این دو مرد کویتی را ،
🇮🇷 خیلی خوب می فهمید .
🇮🇷 دعوای آنان ، سر مقدار زیادی الماس بود ،
🇮🇷 که از ایران آورده بودند .
🇮🇷 و در کف قفس گربه ها ، مخفی کرده بودند .
🇮🇷 احمد ، پول زیادی از حمزه طلب داشت .
🇮🇷 با هم قرار گذاشتند
🇮🇷 که احمد ، قفس گربه ها را ،
🇮🇷 از ایران تحویل بگیرد ،
🇮🇷 و به کویت بیاورد .
🇮🇷 تا هم طلب خود را بگیرد .
🇮🇷 و هم از آوردن گربه ها به کویت ،
🇮🇷 حق الزحمه ای دریافت نماید .
🇮🇷 اما حمزه از دادن پول ، امتناع کرد .
🇮🇷 احمد ، پشت در اتاق حمزه ایستاده بود
🇮🇷 و منتظر بیرون آمدن او بود
🇮🇷 تا طلبش را مطالبه کند
🇮🇷 ناگهان به صورت اتفاقی ،
🇮🇷 سخنان تلفنی حمزه را شنید .
🇮🇷 و از حرفایش فهمید
🇮🇷 که الماس های کوچک زیادی ،
🇮🇷 در قفس گربه ها ، مخفی شده است .
🇮🇷 احمد ، ناراحت و عصبانی شد .
🇮🇷 و حمزه را تهدید کرد
🇮🇷 که یا پولش را بدهد یا الماس ها را می برد
🇮🇷 احمد به طرف اتاق گربه ها آمد .
🇮🇷 حمزه نیز به دنبال او آمد .
🇮🇷 جر و بحث آنان بالا گرفت .
🇮🇷 ناگهان ، حمزه عصبانی شد
🇮🇷 و با طناب ، احمد را خفه کرد .
🇮🇷 و جنازه اش را در انبار ، مخفی کرد .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
چگونه برای روزه ماه رمضان ، نیت کنیم ؟
پاسخ :
انسان می تواند ، در هر شب از ماه رمضان ،
برای روزه فردا ، نیت کند .
اما بهتر آن است
که همان شب اول ماه رمضان ،
روزه همه ماه را نیت کند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزه اولی ها ،
پیشاپیش نماز و روزه تون قبول .
@amoomolla
#روزه #رمضان #احکام_روزه #نیت_روزه
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۲۳ 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 حمزه ، صبح روز بعد ،
🇮🇷 گربه ها را به قفس دیگری منتقل کرد .
🇮🇷 سپس یکی را مامور کرد ،
🇮🇷 تا گربه ها را برای فروش به بازار ببرد .
🇮🇷 در کشور کویت مثل همه کشورها ،
🇮🇷 قیمت گربه های ایرانی ،
🇮🇷 گرانتر از همه گربه های جهان است .
🇮🇷 که قیمت اولیه آنها در بازار ،
🇮🇷 از ۲۰ هزار دلار شروع می شود به بالا .
🇮🇷 یکی از خریداران همیشگی گربه های ایرانی ،
🇮🇷 مردی گربه شناس و متخصص حیوانات است
🇮🇷 و با همه انواع گربه ها ، آشناست .
🇮🇷 نام او مایک کید بود و اصالتا آلمانی است .
🇮🇷 مایک ، در حال تماشا و بررسی گربه ها بود
🇮🇷 که ناگهان چشمش به فرامرز افتاد .
🇮🇷 آرام به طرف فرامرز رفت .
🇮🇷 دستی به او کشید .
🇮🇷 به چشمان و دستان و گوشش نگاه کرد .
🇮🇷 و با تعجب به فروشنده گفت :
🍎 آقا اینو از کجا آوردید ؟!
🇮🇷 فروشنده گفت :
☀️ همه اینا ، دیروز از ایران به دست ما رسیدند .
🍎 مایک گفت : یعنی این گربه هم ایرانیه ؟
☀️ فروشنده گفت : خب آره دیگه .
🍎 مایک گفت : قیمتش چقدره ؟
☀️ فروشنده گفت : ۲۵ هزار دلار .
🇮🇷 مایک ، فرامرز را خرید ،
🇮🇷 و آن را در ماشین گذاشت .
🇮🇷 ناگهان چشم فرامرز ، به مینه افتاد
🇮🇷 فرامرز ، خودش را به قفس می زد
🇮🇷 هر کاری می کرد تا از قفس بیرون بیاید
🇮🇷 اما موفق نشد .
🇮🇷 مایک ، ماشین خود را روشن کرد
🇮🇷 و با فرامرز ، به طرف خانه رفتند .
🇮🇷 فرامرز را به آزمایشگاهش برد .
🇮🇷 دفتر و مدادش را در آورد
🇮🇷 و فرامرز را کاملا چکاپ کرد .
🇮🇷 بعد از بررسی کامل فرامرز ،
🇮🇷 تلفنش را برداشت ،
🇮🇷 و با آقایی به نام وُلز در آلمان تماس گرفت
🇮🇷 و شگفت زده گفت :
🍎 من یه گربه ایرانی پیدا کردم
🍎 که منحصر بفرده
🍎 و هیچ مشابهی از این گربه در جهان ندیدم .
🍎 ۲۵ هزار دلار خریدمش ولی واقعیتش ،
🍎 بیشتر از ۵۰۰ هزار دلار ، ارزش داره
🍎 اینجوری بگم ، این یه گنجه
🇮🇷 فرامرز ، حرفهای مایک را شنید
🇮🇷 و با خودش گفت :
🐈 واو پسر ، یعنی من اینقدر ارزش دارم .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
35.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال نابرده رنج
🇮🇷 طنز ، کمدی ، ماجراجویی ، معمایی
🇮🇷 قسمت هشتم
🔮 @amoomolla
#فیلم_ایرانی #نابرده_رنج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 ماجراهای آقا و خانم کتابدار
🇮🇷 این قسمت : زلزله در کتابخانه
🔮 @amoomolla
#کارتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 آهنگ خداوند لک لک ها را دوست دارد
@amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 پویانمایی زیبا و به یاد ماندنی
📼 خداوند لک لک ها را دوست دارد
🎬 قسمت اول
🎥 @kartoon_film
🇮🇷 @amoomolla
#خداوند_لک_لک_ها_را_دوست_دارد
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۲۴ 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 شب شد و همه خوابیدند .
🇮🇷 فرامرز ، به فکر مینه افتاد .
🇮🇷 دنبال راهی بود تا بتواند مینه را پیدا کند
🇮🇷 و او را آزاد کرده ، به ایران ببرد .
🇮🇷 علاوه بر مینه ،
🇮🇷 یاد گربه هایی افتاد
🇮🇷 که به آنها قول داده بود که آزادشان کند .
🇮🇷 و همچنین به قتلی که دیده بود ،
🇮🇷 و الماسهای در قفس گربه ها ،
🇮🇷 و اینکه نمی داند
🇮🇷 آیا دوباره انسان می شود یا خیر .
🇮🇷 فرامرز با خودش گفت :
🐈 تا حالا ، هر دو شب یکبار ، انسان شدم
🐈 و چیزی کمتر از دو ساعت بعدش ،
🐈 دوباره گربه شدم .
🐈 و هر بار که انسان شدم ،
🐈 دقیقا قبل از طلوع آفتاب بود .
🐈 اگر این حالت همیشگی باشه ،
🐈 پس باید برای این یکی دو ساعت ،
🐈 برنامه ریزی کنم .
🐈 از آخرین باری که انسان شدم ،
🐈 دو روز می گذره
🐈 پس امشب ممکنه بازم انسان بشم .
🐈 اگر امشب هم انسان بشم ،
🐈 با این قفسِ کوچولو ، حتما آسیب می بینم .
🐈 اگر هم شانس بیارم و قفس بشکنه
🐈 و بلفرض که سالم به در بردم
🐈 حتماً سروصدای شکستن قفس و افتادنش ،
🐈 اهل خونه رو بیدار می کنه .
🇮🇷 فرامرز ، طاقت نیاورد و قصد فرار نمود .
🇮🇷 از هوش انسانی اش کمک گرفت ،
🇮🇷 و با خلال دندانی که کنارش بود ،
🇮🇷 موفق شد درب قفس را باز کند .
🇮🇷 سپس آرام از خانه بیرون آمد .
🇮🇷 و آدرس بازار را در ذهنش مرور کرد .
🇮🇷 به طرف بازار رفت .
🇮🇷 سپس از بازار به طرف خانه حمزه دوید .
🇮🇷 داخل خانه شد .
🇮🇷 و به طرف انباری که گربه ها در آن بودند ،
🇮🇷 رفت .
🇮🇷 گربه ها از دیدنش خوشحال شدند .
🇮🇷 و با کلی ذوق و شوق به میو میو افتادند .
🇮🇷 بعد از سلام و احوالپرسی ،
🇮🇷 فرامرز ، به آنها گفت که یک انسان است .
🇮🇷 اما گربه ها ، حرفش را باور نکردند .
🇮🇷 فرامرز گفت :
🐈 باشه باور نکنید ولی اگر انسان شدم
🐈 من آزادتون می کنم و الماسهارو می برم
🐈 اما برای بیرون رفتن از اینجا ،
🐈 به کمک شما احتیاج دارم
🐈 باید کمکم کنید تا از نگهبانها بگذریم .
🇮🇷 گربه ها ، با حالتی خندان و مسخره آمیز ،
🇮🇷 به همدیگر نگاه کردند .
🇮🇷 فرامرز گفت :
🐈 من خیلی خستم ، امروز نخوابیدم
🐈 میرم یه چرتی بزنم .
🐈 اگه کسی اومد ، حتما بیدارم کنید .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
🌹 خدایا !
🌹 معلمان و مربیان و آموزگاران را بیامرز
🌹 عمرشان را دراز و طولانی بفرما
🌹 و کسبشان را با برکت کن
🌹 الهی آمین ، یا رب العابمین 🤲🏻
🔮 @amoomolla
🌹 شعر کودکان رمضان 🌹
🕋 توی ماه رمضون
🕋 می رسیم به آسمون
🕋 می شیم مهمون خدا
🕋 می شیم از بدی جدا
🕋 همه آدمهای خوب
🕋 از سحر تا به غروب
🕋 روزه می گیرن با هم
🕋 بی درد و بی رنج و غم
🕋 همیشه گفته خدا
🕋 برای ما بنده ها
🕋 روزه داشتن مثل نور
🕋 می ده دلها رو سرور
🕋 بچه های با صفا
🕋 کنید به عهدش وفا
🕋 روزه بگیرید امسال
🕋 قرآن بخونید با حال
🔮 @amoomolla
🌹 آموزش مفاهیم دینی به زبان انگلیسی 🌹
🌹 موضوع : دعای سلامتی امام زمان
🌹 قسمت پنجم ( آخر )
⚜ And let the people be delighted
⚜ in his reign
⚜ by bestowing success
⚜ and by extending his reign.
⚜ اَند لِت دِ پیپُل بی دِلایتِد
⚜ این هیز رِین
⚜ بای بِستُوین سِکساس ،
⚜ اَند بای ایکستِندینگ هیز رِین
🔮 @amoomolla
مفردات و کلمات انگلیسی جدید ،
دعای سلامتی امام زمان عج
🇮🇷 let ( لِت )
🌸 به عنوان امر مودبانه : بیایید ، باشد که
🇮🇷 people ( پیپُل )
🌸 مردم
🇮🇷 be ( بی )
🌸 بودن
🇮🇷 delighted ( دِلایتِد )
🌸 خوشحال و شادمان
🇮🇷 his ( هیز )
🌸 برای او ، مال آن مرد ، ضمیر ملکی سوم شخص مفرد مذکر
🇮🇷 reign ( رِین )
🌸 حکمرانی کردن ، پادشاهی کردن
🇮🇷 by ( بای )
🌸 بوسیله ، بواسطه
🇮🇷 bestowing ( بِستُوین )
🌸 بخشیدن ، عطا کردن
🇮🇷 success ( سِکساس )
🌸 موفقیت ، پیروزی ، ترقی ، نتیجه
🇮🇷 extending ( ایکستِندینگ )
🌸 گسترش دادن