🇮🇷 فیلم سینمایی #امام_علی علیه السلام 🇮🇷 قسمت دوم @amoomolla

🇮🇷 کارتون زیبای پند پارسی 🇮🇷 قسمت ۱۳ : خر خواستنی 🔮 @amoomolla 🎥 #کارتون #انیمیشن #پندپارسی

🇮🇷 کارتون زیبای شجاعان 🇮🇷 این قسمت : فریب کرکس 🎥 @kartoon_film 🔮 @amoomolla لطفا کانال ما را به دیگران معرفی کنید

🌸 بچه ها ، 🌸 از طریق رفتار و کردار و اعمال و اخلاق ما ، 🌸 تادیب و تربیت می شوند 🌸 نه از طریق گفته ها . 🌸 مثلا هزار بار به بچه بگو دروغ نگو 🌸 تا زمانی که خودت دروغگو باشی ، 👈 حرف تو هیچ تاثیری روی بچه ندارد .

مسابقه سین زنی ویژه ماه مبارک رمضان فقط تا عید فطر وقت دارید جایزه ها : نفر اول 👈 یک شارژ ۲۰ هزار تومانی نفر دوم 👈 یک شارژ ۱۵ هزار تومانی نفر سوم 👈 یک شارژ ۱۰ هزار تومانی نفر چهارم 👈 یک شارژ ۵ هزار تومانی نفر پنجم 👈 دو شارژ ۲ هزار تومانی نفر ششم 👈 یک شارژ ۲ هزار تومانی نفر هفتم تا دهم 👈 یک شارژ هزار تومانی برای ثبت نام ، لطفا نام خود را به مسئول مسابقات بفرستید . @moshaawer

🍎 چیستان و معمای رمضان 🍎 🕌 ماه روزه داری ؟! 👈 رمضان 🕌 شبی که از هزار ماه برتر است ؟! 👈 شب قدر 🕌 شب شهادت امام علی علیه السلام ؟! 👈 ۲۱ رمضان 🕌 روز ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ؟ 👈 ۱۵ رمضان 🕌 شب ضربت خوردن امام علی علیه السلام ؟ 👈 ۱۹ رمضان 🔮 @amoomolla 🇮🇷 #معما #چیستان #رمضان #روزه 🇮🇷 #شب_قدر

🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۳۵ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 فرامرز ، 🇮🇷 از شنیدن خبر دزدیدن دختران ایرانی ، 🇮🇷 جا خورد و با عصبانیت گفت : 🐈 اسم اون کثافتی که ، 🐈 دخترای ما رو می دزده چیه ؟ 🇮🇷 فهد گفت : اَیّاز 🐈 فرامرز گفت : 🐈 مشخصات و آدرسشو بهم بده . 🇮🇷 فرامرز ، یاد گذشته زشت خود افتاد 🇮🇷 آن زمان که مزاحم ناموس مردم می شد 🇮🇷 و در کوچه و بازار و خیابان ، 🇮🇷جلوی آنها را می گرفت . 🇮🇷 نزدیک طلوع آفتاب شده بود . 🇮🇷 فرامرز ، مشخصات ایاز را گرفت . 🇮🇷 و از فهد خواست تا با اَیّاز ، قرار بگذارد 🇮🇷 و گربه ها را به او بفروشد . 🇮🇷 فهد نیز ، بعد از فروش گربه ها به ایاز ، 🇮🇷 به جایی دور فرار کرد . 🇮🇷 اما فکر تکه تکه شدن دختر حسن علی ، 🇮🇷 عذاب وجدان او را بیشتر می کرد . 🇮🇷 و هر روز که می گذشت ، 🇮🇷 کابوس های او بیشتر می شد . 🇮🇷 و هر جا می رفت آن دخترک را می دید . 🇮🇷 پس از چند روز ، به مرز دیوانگی رسید . 🇮🇷 سپس خود را به پلیس معرفی کرد . 🇮🇷 فرامرز ، از آن روز به بعد ، 🇮🇷 هر روز ، با اذان صبح انسان می شود . 🇮🇷 و با طلوع آفتاب ، گربه می شود . 🇮🇷 ایاز نیز ، با اولین پرواز ، 🇮🇷 گربه ها ، جواهرات ، موادمخدر ، 🇮🇷 و تعدادی از دختران ایرانی و عربی را ، 🇮🇷 به ترکیه برد . 🇮🇷 فرامرز ، در هواپیما متوجه شد 🇮🇷 که عده ای از دختران را ، 🇮🇷 به بهانه های مختلف مثل کار و مانکنی ، 🇮🇷 با خود به ترکیه می برند . 🇮🇷 وقتی به خانه ایاز رسیدند . 🇮🇷 دختران را در اتاقهایی در انباری زندانی کردند 🇮🇷 و از قبل ، دختران زیادی ، 🇮🇷 از کشورهای مختلف نیز آنجا بودند . 🇮🇷 فرامرز متوجه شد 🇮🇷 که ایاز ، این دختران را ، 🇮🇷 به یک میلیاردر آمریکایی ، 👈 به نام استیون دنان ، می فروشد . 🇮🇷 استیون دنان نیز ، آنها را به آمریکا برده 🇮🇷 و به عنوان برده جنسی به مردم می فروشد . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla

🇮🇷 فیلم سینمایی #امام_علی علیه السلام 🇮🇷 قسمت سوم @amoomolla

🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی 🇮🇷 قسمت ۵۲۲ : من گم شده ام 🇮🇷 نکته اخلاقی : مسئولیت پذیری و کمک به دیگران 🔮 @amoomolla 🎥 #کارتون #انیمیشن #مهارتهای_زندگی

🇮🇷 کارتون زیبای گولوبولا 🇮🇷 قـسـمت ۲۶ : روح پدر چنگیز 🔮 @amoomolla #کارتون #انیمیشن #گولوبولا

سلام دوستان عزیزم طاعات و عباداتتون قبول حق باشه ان شاء لله

🇮🇷 فیلم سینمایی #امام_علی علیه السلام 🇮🇷 قسمت چهارم @amoomolla

🇮🇷 سریال شش قهرمان و نصفی 🇮🇷 طنز ، ماجراجویی 🇮🇷 قسمت ۱۵ 🔮 @amoomolla #فیلم_ایرانی #کارتون_ایرانی

🇮🇷 کارتون بچه های ساختمان گلها 🇮🇷 این قسمت : جشنواره اسباب بازی 🔮 @amoomolla #کارتون #انیمیشن #بچه_های_ساختمان_گلها

عزیزانی که می خواهند با کمک های مالی ، از این کانال حمایت کنند ، بسم الله 6037991645829049 👈 فاطمه طرفی ان شاءالله خانه و زندگی و مالتون پربرکت

🌷 شعر فلسطین 🌷 🕌 خلوت وحی پیغمبران ، فلسطین است 🕌 شاهد سعی دین گستران ، فلسطین است 🕌 نازنین قدس خونین ما ، فلسطین است 🕌 قبله ی اول دین ما ، فلسطین است 🕌 جلوه گاه عروج نبی ، فلسطین است 🕌 پای در بند قوم شقی ، فلسطین است 🕌 شوکت یادگاران دور ، فلسطین است 🕌 چلچراغ شبستان نور ، فلسطین است 🕌 مانده در غربتی جانگداز ، فلسطین است 🕌 مسجدُ الأقدس سرفراز ، فلسطین است 🕌 تو را اهرمن های خونخوار و دون 🕌 ربوده ز ما با فریب و فسون 🕌 تو را بی خدایان دزد و دغل 🕌 غنیمت گرفتند با صد حِیَل 🕌 تو در آرزوی رهایی ز بند 🕌 و ما با رهایی تو سربلند 🕌 رهایی تو قوّت دین ماست 🕌 رهایی تو حکم آیین ماست 🕌 به جان تو ، آزادت می کنیم 🕌 به لطف خدا جان فدایت کنیم 🕌 چنان دشمن ات را بکوبیم پوز 🕌 که یکریز جانش دراُفتد به سوز 🔮 @amoomolla

🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۳۶ 🐈 🐈 🐈 ⛔️ هشدار : این قسمت ۱۴- می باشد ‌. 🇮🇷 فرامرز ، دوباره با اذان صبح ، انسان شد . 🇮🇷 و به دنبال جمع کردن مدارک علیه ایاز رفت . 🇮🇷 و همچنین ، همه جا را گشت 🇮🇷 تا بفهمد که دختران را کجا زندانی کردند . 🇮🇷 از مدارکی که پیدا کرده بود ، 🇮🇷 احساس ترس و وحشت کرد . 🇮🇷 ایاز ، علاوه بر فروش گربه و دختران ، 🇮🇷 در کار مواد مخدر ، فروش جنین به چینی ها 🇮🇷 فروش اعضای انسان و... بود . 🇮🇷 فرامرز ، از دیدن عکس و فیلمهایی که 🇮🇷 در دفتر ایاز پیدا کرده بود 🇮🇷 حالش بد شد و به گریه افتاد . 🇮🇷 عکس چینی هایی را دید 🇮🇷 که ، با جنین و نوزادان مرده ، 🇮🇷 سوپ درست می کردند . 🇮🇷 عکس جنین هایی را دید ، 🇮🇷 که درون چرخ گوشت ، گذاشته بودند . 🇮🇷 عکس دخترانی که ، مثل حیوان ، 🇮🇷 وسط خیابان چهار دست و پا ، راه می رفتند 🇮🇷 یک طناب بر گردنشان انداخته بودند 🇮🇷 و آنها را مثل سگ ، 🇮🇷 به دنبال خود می کشاندند . 🇮🇷 عکس دخترانی را دید ، 🇮🇷 که دست و پاهایشان را قطع می کردند 🇮🇷 زبانشان را می بریدند 🇮🇷 و آنها به عنوان عروسک و حیوان ، 🇮🇷 به پولداران می فروختند . 🇮🇷 عکس دخترانی که با طناب بسته شده بودند 🇮🇷 و چند مرد وحشی به او تجاوز می کردند . 🇮🇷 عکس دخترانی که وسط رینگ بوکس ، 🇮🇷 عریان رهایش می کردند 🇮🇷 تا یکی یکی به او تجاوز کنند . 🇮🇷 و صدها نفر ، دور تا دور رینگ ، نشسته بودند 🇮🇷 و از این وحشی گری ، لذت می بردند . 🇮🇷 عکس دخترانی که در مغازه ها ، 🇮🇷 پشت ویترین گذاشته می شدند 🇮🇷 تا برای استفاده جنسی ، کرایه می دادند . 🇮🇷 فرامرز ، دیگر طاقت نیاورد . 🇮🇷 حالش خیلی بد شده بود 🇮🇷 هم بغضش گرفت هم خیلی ترسید . 🇮🇷 اشک در چشمانش جمع شده بود . 🇮🇷 اشک ، دیدش را تار کرده بود . 🇮🇷 می خواست از آن خانه نفرین شده فرار کند 🇮🇷 و بی خیال ایاز و نجات دخترا و... شود 🇮🇷 اما ذره ای امید داشت 🇮🇷 که با انجام کارهای خوب ، 🇮🇷 دوباره انسان می شود . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla

🇮🇷 فیلم سینمایی #امام_علی علیه السلام 🇮🇷 قسمت پنجم ( آخر ) @amoomolla

دوستان عزیزم ! به لطف خدا ، راهپیمایی مجازی روزقدس ، آغاز شد . لطفاًاطلاع رسانی بفرمایید و در این راهپیمایی حتماً شرکت کنید بیشتر از یک دقیقه هم طول نمی کشه . https://b2n.ir/ghods5

🇮🇷 کارتون سینمایی 🇮🇷 سفری به سرزمین خون و خاکستر 🇮🇷 قسمت اول @amoomolla

🇮🇷 کارتون کودک فلسطینی و اشغالگر 🇮🇷 خنده دار ، ماجراجویی ، هیجانی 🇮🇷 قسمت اول @amoomolla

🇮🇷 کارتون کودک فلسطینی و اشغالگر 🇮🇷 خنده دار ، ماجراجویی ، هیجانی 🇮🇷 قسمت دوم @amoomolla

ممنون از کمکهاتون خدا به مال و زندگی تون برکت بده

🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۳۷ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 فرامرز ، محل نگهداری دختران ، 🇮🇷 قراردادهای ایاز و طرف هایش ، 🇮🇷 آزمایشگاه های مواد مخدرش ، 🇮🇷 واسطه های خرید جنین و... را حفظ کرد . 🇮🇷 و به طرف قفس گربه ها رفت . 🇮🇷 روز بعد ، 🇮🇷 در کنار گربه های دیگر ، 🇮🇷 در یک قفس بزرگ ، 🇮🇷 به انتظار اذان نشسته بود . 🇮🇷 با آمدن صدای اذان ، فرامرز انسان شد 🇮🇷 به سرعت ، قفل در قفس خود را شکست ، 🇮🇷 و از قفس بیرون آمد . 🇮🇷 و گربه های دیگر را نیز آزاد کرد . 🇮🇷 آرام به طرف زیرزمین ، حرکت کرد . 🇮🇷 همه گربه ها نیز پشت سر او می آمدند . 🇮🇷 دو نگهبان ، دم در زیرزمین بودند . 🇮🇷 فرامرز ، به طرف آن دو رفت و گفت : 🐈 آقایون ممکنه کمکم کنید . 🇮🇷 دو نگهبان ، از دیدن فرامرز ، 🇮🇷 هم متعجب گشته و هم احساس خطر کردند . 🇮🇷 سلاح خود را در آورده و به طرف او گرفتند 🇮🇷 یکی از آنان ، با زبان ترکی گفت : 🔥 هِی تو کی هستی ؟! اینجا چکار می کنی ؟! 🔥 چطوری اومدی داخل ؟! 🐈 فرامرز به گربه ها ، 🐈 که پشت نگهبانان بودند ، اشاره کرد و گفت : 🐈 من نمی فهمم چی میگید . 🐈 لطفا از اونا ، بپرسید . 🇮🇷 دو نگهبان ، 🇮🇷 ِسرشان را به سمت عقب چرخاندند 🇮🇷 ناگهان گربه ها به آنها حمله کردند . 🇮🇷 فرامرز نیز ، به طرف آنها دوید . 🇮🇷 و مشت محکمی به گردن آنها زد . 🇮🇷 و آنها را بیهوش نمود . 🇮🇷 سلاحشان را ، از دستشان گرفت ، 🇮🇷 و کلید زیرزمین را برداشت . 🇮🇷 سپس درب زیر زمین را باز کرد . 🇮🇷 چندتا اتاق در زیر زمین بود . 🇮🇷 به سرعت و با عجله ، 🇮🇷 یکی یکی آن درها را باز کرد . 🇮🇷 دختران زیادی در آن اتاق ها زندانی بودند . 🇮🇷 دختران را آزاد کرد و گفت : 🐈 بی سروصدا از اینجا خارج بشید 🐈 و مستقیم به طرف پلیس برید ، 🐈 اونجا جاتون اَمنه . 🇮🇷 فرامرز و گربه ها ، 🇮🇷 دوباره به قفس هاشون برگشتند . 🇮🇷 و با طلوع آفتاب ، دوباره فرامرز ، گربه شد . 🇮🇷 خبر فرار دختران را به اَیّاز دادند . 🇮🇷 او با عصبانیت از اتاقش بیرون آمد و گفت : 🔥 یعنی چی فرار کردند ؟! 🔥 پس شماها اینجا چکاره اید ؟! ☠ اوبات گفت : ☠ قربان ! نگهبانا میگن که غافلگیر شدن ☠ انگار یه پسر جوونی با تعداد زیادی گربه ، ☠ به نگهبانا حمله کرده و دخترا رو آزاد کرده 🔥 اَیّاز ، دوباره با عصبانیت گفت : 🔥 اِی احمقای بی خاصیت . 🔥 شما به درد هیچ کاری نمی خورید 🔥 فوراً همه مدارک و جمع کنید 🔥 باید از اینجا بریم . 🔥 الآنه که سر و کله پلیسا ، تو این خونه پیدا بشه 🔥 و هر چه سریعتر ، 🔥 اون پسره رو هم برام پیدا کنید . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla

🇮🇷 کارتون سینمایی 🇮🇷 سفری به سرزمین خون و خاکستر 🇮🇷 قسمت دوم ( آخر ) @amoomolla