eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
3هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مدیر : حامد طرفی @amoo_molla مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 معمای مذهبی در مورد امام دهم 🌹 🌸 امام دهم شیعیان 👈 امام هادی علیه السلام 🌸 نام امام هادی علیه السلام 👈 علی نقی 🌸 پدر امام هادی علیه السلام 👈 امام محمد تقی 🌸 مادر امام هادی علیه السلام 👈 سمانه 🌸 روز ولادت امام هادی علیه السلام 👈 ۱۵ ذی حجه 🌸 سال ولادت امام هادی علیه السلام 👈 سال ۲۱۲ هجری قمری 🌸 محل ولادت امام هادی علیه السلام 👈 صریا ، محلی نزدیک مدینه 🌸 روز شهادت امام هادی علیه السلام 👈 ۳ رجب 🌸 سال شهادت امام هادی علیه السلام 👈 سال ۴۵۴ هجری قمری 🌸 محل شهادت امام هادی علیه السلام 👈 عراق 🌸 قاتل امام هادی علیه السلام 👈 متوکل عباسی 🌸 محل دفن امام هادی علیه السلام 👈 سامرا 🔮 @amoomolla
🌸 در سه سالگی ، 🌸 جمله لا اله الا الله را به  کودک بیاموزید 🌸 و او را تشویق به تکرار کنید . 🌸 سایر عقاید را هم باید به همین ترتیب ، 🌸 و متناسب با سن او ، برای او بازگو کنید . @amoomolla
🌹 یکی از راه های اثبات خداوند ، 🌹 برای کودکان و نوجوانان و جوانان ، 🌹 استفاده از داستان است . 🌹 برای نمونه ، داستان زیر را نقل می کنیم . 🕋 روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، 🕋 با اصحاب خودش ، 🕋 از کنار پیرزنی عبور کردند . 🕋 پیرزن ، با چرخ دستی ، نخ ریسی می کرد . 🕋 پیامبر از او پرسید : 🇮🇷 خدا را به چه دلیل شناختی ؟ 🕋 پیرزن ، دستش را ، 🕋 که به دسته چرخ بود ، برداشت 🕋 و چرخ ایستاد . سپس گفت : 🌹 به این دلیل . 🌹 همانطور که این چرخ دستی ، 🌹 برای چرخیدنش ، 🌹 به یکی نیاز دارد تا آن را بچرخاند ، 🌹 چرخ عظیم جهان نیز ، 🌹 که همواره در گردش است ، 🌹 نیاز به دستی مقتدر دارد تا آن را بگرداند . 🔮 @amoomolla
🌸 " هـیـدرا " 🌸 🌸 قسمت چهلم 🌸 🇮🇷 هیدرا ، شاد و خوشحال ، پس از مدتها ، 🇮🇷 به سیاره سیسون برگشت . 🇮🇷 اما همه را ناراحت و عزادار دید . 🇮🇷 ناگیتان ، زن و بچه او را کشته بود 🇮🇷 همچنین پدر و یکی از برادرانش را ، 🇮🇷 و چند جن دیگر را ، به قتل رساند . 🇮🇷 هیدرا ، از شنیدن این خبر ، 🇮🇷 خیلی ناراحت شد . 🇮🇷 چشمانش اشکبار و گریان گردید . 🇮🇷 گلویش پر از بغض شده ، 🇮🇷 و قلبش پر از کینه و انتقام از ناگیتان شد 🇮🇷 تصمیم گرفت به زمین برود 🇮🇷 و لشکری از اجنه درست کند 🇮🇷 تا به جنگ ناگیتان بروند 🇮🇷 و انتقام خانواده و دوستانش را بگیرد . 🇮🇷 نواب نیز ، با کمک سلاح های مقدس ، 🇮🇷 به مبارزه با حکومت شاهنشاه پرداخت . 🇮🇷 و موفق شد تا مردم را ، 🇮🇷 برای این مبارزه با خود همراه کند . 🇮🇷 ناگیتان هم از این فرصت استفاده کرد 🇮🇷 و به شاهنشاه پیشنهاد داد 🇮🇷 که من می توانم برای کمک به شما ، 🇮🇷 دو میلیون آدم فضایی مسلح و قدرتمند ، 🇮🇷 از فضا ، وارد زمین کنم . 🇮🇷 فقط نیاز داریم 🇮🇷 تا دروازه زمین به فضا را بسازیم . 🇮🇷 آمریکایی ها ، مسئولیت ساخت دروازه را ، 🇮🇷 بر عهده گرفتند . 🇮🇷 ناگیتان نیز ، روش ساخت آن را ، 🇮🇷 به آنها آموخت . 🇮🇷 ناگیتان با چینپو تماس گرفت و گفت : 🔥 دروازه داره ساخته میشه 🔥 آماده باشید تا هر وقت دروازه نورانی شد 🔥 خودتان با هر چه از تجهیزات و اسلحه دارید 🔥 داخل دروازه شوید . 🔥 بیائید دوستان من ؛ 🔥 که زمین بی صبرانه در انتظار شماست . 📚 ادامه دارد 📚 ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
🎁 دوستان عزیزم 🎁 انشالله دومین مسابقه سین زنی ما ، 🎁 از هم اکنون آغاز می شود . 🎁 و تا روز ۷ اسفند ( روز پدر ) مهلت دارید 🎁 تا بنرهای خود را سین بزنید . 🎁 اما این دفعه ، به ۵ نفر هدیه داده می شود . 👈 نفر اول : ۳۰ تومان 👈 نفر دوم : ۲۵ تومان 👈 نفر سوم : ۲۰ تومان 👈 نفر چهارم : ۱۵ تومان 👈 و نفر پنجم : ۱۰ تومان 🎁 برای شرکت در این مسابقه و دریافت بنر ، 🎁 لطفا نام خود را برای مسئول مسابقات ، بفرستید . 🆔 @moshaawer ✅ مسابقه سین زنی 📲 @mosabghea
38.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال شش قهرمان و نصفی 🇮🇷 طنز ، ماجراجویی 🇮🇷 قسمت دوم @amoomolla
🌸 " هـیـدرا " 🌸 🌸 قسمت چهل و یکم 🌸 🇮🇷 مبارزات نواب به ثمر نشست . 🇮🇷 نزدیک بود 🇮🇷 که حکومت شاهنشاه سرنگون شود . 🇮🇷 که جاوید شاه ، پسر شاهنشاه ، 🇮🇷 با کمک آمریکایی ها ، 🇮🇷 بعد از کشتن شاهنشاه ، 🇮🇷 بر منصب حکومت نشست . 🇮🇷 و با چرب زبانی با مردم همدردی کرد . 🇮🇷 و به آنها قول داد ، 🇮🇷 تا وضعیت معیشتی آنان ، بهبود یابد . 🇮🇷 جاویدشاه با این کارش ، 🇮🇷 مردم را از ادامه مبارزه و انقلاب ، 🇮🇷 منصرف کرد . 🇮🇷 دروازه زمین به فضا نیز آماده شد . 🇮🇷 و فضائیان ، یکی یکی وارد زمین شدند . 🇮🇷 و هر کدام سلاح و قطعاتی به همراه داشتند . 🇮🇷 و با آن قطعات ، 🇮🇷 چند سفینه و تعداد زیادی سلاح ، 🇮🇷 از نوع فوق پیشرفته آماده نمودند . 🇮🇷 و به طرف ایران حرکت کردند . 🇮🇷 آمریکایی ها ، از آمدن فضایی ها ، 🇮🇷 خیلی ذوق زده و خوشحال بودند . 🇮🇷 و امیدوار بودند که با کمک آنها ، 🇮🇷 بتوانند همه کشورها را استعمار کنند . 🇮🇷 اما ناگیتان ، اولین کاری که کرد 🇮🇷 به فضائیان دستور داد ؛ 🇮🇷 تا آمریکایی ها را بکشند . 🇮🇷 چینپو ، حلقات لیزری پرتاب کرد . 🇮🇷 و با آنها ، آمریکائی ها و انگلیسی ها را ، 🇮🇷 شقه شقه و نابود کرد . 🇮🇷 سپس جاویدشاه را زنده نگه داشت 🇮🇷 تا ایرانیان بر علیه فضائیان ، شورش نکنند . 🇮🇷 هیدرا نیز ، شهر به شهر می رفت 🇮🇷 تا با دوستان جنی خود ، دیدار کرده 🇮🇷 و آنها را برای مبارزه با فضائیان دعوت کند . 🇮🇷 در بین جن ها ، 🇮🇷 جنی بسیار قوی و خطرناک وجود داشت . 🇮🇷 که به او کابالا می گفتند 🇮🇷 اما نام واقعی او ، عفریت بود . 🇮🇷 هیچ کس ، از شخصیت واقعی او خبر نداشت 🇮🇷 عفریت ، قوی ترین اجنه است . 🇮🇷 که هیچ‌‌ جن دیگری ، قدرت او را ندارد . 🇮🇷 و کارهایی که او می‌‌ داند ، سایرین نمی‌‌ دانند 🇮🇷 عفریت ، گردنکش و خبیث بوده . 🇮🇷 و بسیار پر قدرت و حیله‌ گر است . 🇮🇷 او زبردست و هوشمند و زیرک است . 🇮🇷 و همه وجودش ، 🇮🇷 پر از خباثت و خیانت و شرارت بود . 🇮🇷 عفریت ، همیشه آرزو داشت تا برای خودش ، 🇮🇷 حکومت و پادشاهی بزرگی درست کند . 🇮🇷 او با دیدن هیدرا تصمیم گرفت 🇮🇷 تا خودش نیز ، دوستان خود را جمع کند 🇮🇷 و حکومت بزرگی ، تشکیل دهد . 📚 ادامه دارد 📚 ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 ماجراهای آقا و خانم کتابدار 🇮🇷 این قسمت : وقتی آقای کتابدار پا به توپ می شود @amoomolla
28.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای گولوبولا 🇮🇷 قـسـمت ۲۱ 🔮 @amoomolla
🕋 اثبات وجود خدا با داستان 🕋 🕋 برای کودک و نوجوان 🕋 🌹 در زمان های قدیم ، 🌹 پادشاهی بود که به خدا ایمان نداشت 🌹 اما وزیری داشت که خدا پرست بود . 🌹 هر چه وزیر برای اثبات خدا دلیل می آورد ، 🌹 شاه قبول نمی کرد 🌹 تا این که وزیر دستور داد 🌹 در یک بیابان دور افتاده ، 🌹 که هیچ ساختمان و درختی آنجا نبود ، 🌹 یک ساختمان خیلی خوبی ساختند 🌹 و اطراف آن را درخت کاری کرده 🌹 و جوی های آب در زیر درختان عبور دادند 🌹 یک روز وزیر ، پادشاه را به شکار دعوت کرد . 🌹 پادشاه نگاهش به آن ساختمان افتاد 🌹 و از وزیرش پرسید : 🍂 قبلاً که برای شکار به این جا می اومدیم ، 🍂 چنین ساختمانی نبود . 🍂 چه کسی اینا رو ساخته ؟ 🌹 وزیر پاسخ داد : 🌸 اینا خود به خود به وجود اومدن . 🌹 پادشاه گفت : 🍂 داری منو مسخره می کنی ؟ 🍂 این چه حرفیه که می زنی ؟ 🍂 مگه میشه این ساختمون زیبا ، 🍂 خودش خود به خود ساخته شده باشه ؟ 🌹 وزیر گفت : 🌸 وقتی بنای این ساختمون محقر و کوچیک ، 🌸 بدون بنّا غیر ممکنه ، 🌸 پس چطور اعتقاد داری 🌸 که بنای آسمان ها و زمین ، 🌸 و همه موجودات بسیاری که روی زمین اند 🌸 بدون آفریدگاره ؟! 🌹 پادشاه متوجه اشتباه خود شد 🌹 و به وجود خدا اعتراف کرد . 🔮 @amoomolla
🎁 مسابقه سین زنی عموملا 🎁 با جایزه های واقعی 👈 نفر اول : ۳۰ تومان 👈 نفر دوم : ۲۵ تومان 👈 نفر سوم : ۲۰ تومان 👈 نفر چهارم : ۱۵ تومان 👈 و نفر پنجم : ۱۰ تومان 🎁 برای شرکت در این مسابقه و دریافت بنر ، 🎁 لطفا نام خود را برای مسئول مسابقات ، بفرستید . 🆔 @moshaawer 🎁 تا ۷ اسفند ، ساعت ۷ عصر وقت دارید . 🎁 که سین بزنید و سین خود را افزایش دهید .
🌹 شعر کودکانه روز پدر 🌹 🕋 میاد دوباره روزِ 🕋 جشنِ گل و ستاره 🕋 چه روزِ خوب و شادی 🕋 وای چه صفایی داره 🕋 روز پدر میرسه 🕋 شاد می شه بابای من 🕋 برای او می خَرَم 🕋 یه شاخه گل ، یه پیرهن ! 🕋 می گم مبارک باشه 🕋 روز پدر بابا جون 🕋 الهی زنده باشی 🕋 ای پدر مهربون 🔮 @amoomolla
🌸 " هـیـدرا " 🌸 🌸 قسمت چهل و دوم 🌸 🇮🇷 عفریت ، یکی از مشاوران حضرت سلیمان بود 🇮🇷 زمانی که نامه حضرت سلیمان ، 🇮🇷 به بلقیس ، پادشاه سبا رسید ، 🇮🇷 بلقیس نیز ، تصمیم گرفت 🇮🇷 تا از شهر و حکومت حضرت سلیمان ، 🇮🇷 دیدن کند . 🇮🇷 به خاطر همین ، بار سفر خود را بست ، 🇮🇷 و با همراهان و خدمتکاران و هدایای زیاد ، 🇮🇷 به طرف شهر اورشلیم حرکت کرد . 🇮🇷 حضرت سلیمان ، مشاوران خود را جمع کرد 🇮🇷 و خبر آمدن بلقیس را ، به آنها داد و گفت : 🌹 «ای بزرگان ! کدام یک از شما می تواند 🌹 تخت بلقیس را برای من بیاورد 🇮🇷 عفریت گفت : 🔥 من می توانم . 🔥 پیش از آنکه از مجلسِ خود برخیزی ، 🔥 می توانم آن را نزد تو بیاورم . 🔥 و من نسبت به این امر ، توانا و امانتدارم . 🇮🇷 ناگهان آصف بن برخیا ، 🇮🇷 کسی که دانشی از کتاب آسمانی داشت 🇮🇷 جلو آمد و گفت : 🌸 پیش از آنکه چشم بر هم بزنی ، 🌸 آن را نزد تو خواهم آورد . 🇮🇷 حضرت سلیمان ، از کار آصف خوشش آمد 🇮🇷 و عفریت نیز از همان لحظه ، 🇮🇷 به آصف ، حسودی کرد . 🇮🇷 و همیشه منتظر فرصتی بود 🇮🇷 تا حساب آصف را ، یکسره کند . 🇮🇷 به خاطر همین ، پس از مرگ حضرت سلیمان ، 🇮🇷 جنگهای زیادی را بر علیه آصف ترتیب داد . 🇮🇷 و در آخرین مبارزه ، 🇮🇷 آصف ، عفریت را به زنجیر بست 🇮🇷 و او را به زندان جن ها ، منتقل کرد . 🇮🇷 پس از سالهای زیاد ، 🇮🇷 عفریت از زندان آزاد شد . 🇮🇷 اما طرفداران او ، هر روز بیشتر می شدند . 🇮🇷 چه در زندان و چه در بیرون از زندان ، 🇮🇷 یکسری از اجنه هستند 🇮🇷 که در مقابل عفریت ، مطیع بوده ، 🇮🇷 و دستورات او را انجام می‌‌ دهند . 🇮🇷 هر چه سن عفریت ، بیشتر می شد ، 🇮🇷 سلطه او بر جن های دیگر ، بیشتر می‌‌ شد 🇮🇷 و خادمان و نوکران بیشتری ، 🇮🇷 به خدمت او در می آمدند . 🇮🇷 فرزندانش نیز ، هر روز زیادتر می شدند 🇮🇷 برخی از آنها ، عفریت های مؤمن اند 🇮🇷 و بعضی از آنها هم مثل پدرشان ، 🇮🇷 عفریت های کافر و بی دین شدند ؛ 🇮🇷 عفریت های مومن ، زیردستان خود را ، 🇮🇷 به کارهای خیر و نیک و صالح وادار می‌‌کردند 🇮🇷 اما عفریت های کافر و بی‌‌ دین ، 🇮🇷 زیردستان خود را به شر و بدی و کار زشت ، 🇮🇷 وادار می‌‌کنند . 📚 ادامه دارد 📚 ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🕌 من خدا را عبادت می کنم 🕌 i worship God 🕌 تلفظ : آی وُرشِپ گاد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ مفردات : 🕋 عبادت : worship ( وُرشِپ ) 🕋 خدا : God ( گاد ) 🔮 @amoomolla
🌹 آموزش هندی مذهبی 🌹 🕌 من خدا را عبادت می کنم 🕌 main bhagavaan kee pooja 🕌 karata hoon 🕌 ‌ تلفظ : مِین بِگوان کی پوجا کِرتا هوون ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ مفردات : 🕋 عبادت کردن : pooja ( پوجا ) 🔮 @amoomolla
🌹 آموزش اسپانیایی مذهبی 🌹 🕌 من خدا را عبادت می کنم 🕌 Yo adoro a dios 🕌 تلفظ : یو ادورو اَ دیاس ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ مفردات : 🕋 خدا : Dios ( دیاس ) 🕋 عبادت می کنم : yo adoro ( یو اَدُورُو ) @amoomolla
👈 🌸 در نگاه دینی ، 🌸 برای داشتن فرزند سالم و صالح ، 🌸 علاوه بر انتخاب همسری اصیل و دین‌ دار ، 🌸 رعایت مسائلی مانند زمان و چگونگی آمیزش ، 🌸 و نیز دقت در تغذیه حلال و مناسب ، 🌸 در دوران بارداری و شیردهی ، ضروری است . 🔮 @amoomolla
🌸 " هـیـدرا " 🌸 🌸 قسمت چهل و سوم 🌸 🇮🇷 ناگیتان تصمیم داشت 🇮🇷 تا ابتدا همه مردم خراسان را بکشد 🇮🇷 و سپس به سایر شهرها و استانها حمله کند 🇮🇷 اما نواب ، از نقشه آنان مطلع شد 🇮🇷 و آنها را تهدید کرد تا از ایران ، خارج شوند 🇮🇷 ناگیتان ، دوتا از جن ها را سراغ نواب فرستاد 🇮🇷 تا سلاح های مقدس را برایش بیاورند . 🇮🇷 یکی از جن ها ، داخل بدن نواب شد 🇮🇷 و او را جن زده و مجنون کرد 🇮🇷 و دیگری ، به دنبال سلاح های مقدس گشت 🇮🇷 هیدرا با دوستانش ، مشغول رایزنی بودند 🇮🇷 و در مورد چگونگی حمله به فضائیان ، 🇮🇷 نقشه می چیدند . 🇮🇷 ‌که ناگهان ، نگین های انگشتر هیدرا ، 🇮🇷 به رنگ قرمز ، روشن شدند . 🇮🇷 سپس به رنگ سبز ، در آمدند 🇮🇷 و بعد از آن به رنگ سفید ، روشن شدند 🇮🇷 دوستان هیدرا ، از دیدن تغییر رنگ انگشتر ، 🇮🇷 خیلی تعجب کردند و گفتند : 🌹 این دیگه چیه ؟ 🇮🇷 هیدرا گفت : چی شده ؟! 🇮🇷 دوستان هیدرا ، به انگشترش اشاره کردند . 🇮🇷 نواب نیز نگاهی به انگشترش کرد . 🇮🇷 نگین های انگشترش ، چشمک زنان ، 🇮🇷 به رنگ سبز و سفید و قرمز ، چشمک می زدند . 🇮🇷 هیدرا ، احساس خطر کرد . 🇮🇷 و آرام با خود گفت : 🌸 جان نواب در خطره ، من باید برم . 🇮🇷 هیدرا ، از دوستانش خداحافظی کرد 🇮🇷 و با سرعت به طرف نواب رفت . 🇮🇷 جان نواب را نجات داد . 🇮🇷 و آن دو جن را ، دستگیر کرد . 🇮🇷 سپس انگشترش را به نواب داد 🇮🇷 تا او را از شر اشرار ، در امان نگه دارد . 🇮🇷 و با نواب و همراهانش به قصر حمله کردند . 🇮🇷 اما هیچ کس و هیچ چیز در قصر نبود . 🇮🇷 نه آدمی ، نه ماشینی ، نه طلا و جواهراتی ... 🇮🇷 هیچ کس رفتن فضائیان و درباریان را ندید 🇮🇷 به خاطر همین ، هیدرا ، 🇮🇷 به این نوع غیب شدن مشکوک شد 🇮🇷 و یاد تخت بلقیس افتاد . 🇮🇷 که با یک چشم بر هم زدن ، غیب شد 🇮🇷 و در اورشلیم ، 🇮🇷 پایتخت حکومت حضرت سلیمان ، 🇮🇷 توسط آصف بن برخیا ، ظاهر شد . 🇮🇷 هیدرا با خود گفت : 🌹 دو نفر می توانند این کار را بکنند 🌹 یا آصف بن برخیا یا عفریت 🌹 آصف ، مومن و پیامبر خدا بود 🌹 پس کار او نمی تواند باشد 🌹 می ماند عفریت ... ؟!!! 🌹 نه خدای من ... این امکان نداره ؟!!! 🇮🇷 نواب گفت : 🌸 چی شده برادر ؟ اتفاقی افتاده ؟ 🇮🇷 هیدرا گفت : 🌹 عفریت برگشته ؟! 📚 ادامه دارد 📚 ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
42.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال شش قهرمان و نصفی 🇮🇷 طنز ، ماجراجویی ، هیجانی 🇮🇷 قسمت سوم @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 انیمیشن طنز دیرین دیرین 🇮🇷 این قسمت : بضاعت 🇮🇷 نکته اخلاقی : هر اندازه که خوب باشیم ، باز هم به نصیحت نیاز داریم @amoomolla